روزگار را میتوان بخشید، نه به خاطر تمام سختیهایی که بر سر راهم گذاشت، نه به خاطر آن تنهاییهای بیانتها و تلاشهای بیثمر، بلکه به خاطر آرامشی که پس از طوفانها به ارمغان آورد. به خاطر اینکه مرا واداشت خودم را پیدا کنم، راه و رسم شکستن و از نو ساختن را بیاموزم. به خاطر اینکه از انسانی ضعیف، کوهی استوار ساخت؛ راه زندگی را نشانم داد. یادم داد به چه کسانی اعتماد کنم و از چه کسانی فاصله بگیرم؛ به چه کسانی لبخند بزنم و به چه کسانی نه. آموخت که کجا باید دلم را سنگ کنم و کجا نرم. و در نهایت، یادم داد که هر روز به خودم یادآوری کنم که کیستم و در این مسیر، چه میکنم...