ویرگول
ورودثبت نام
آیه غفرانی
آیه غفرانی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

آیا می‌توان خیانتکاران را درک کرد؟

پیمان شکنی، ارتباط خارج از رابطه یا خیانت، برای هرکس حد و مرز متفاوتی داره. از صحبت کردن معمولی تا رابطه جنسی میتونه در قالب خیانت تعریف بشه و برای شخصی که معتقده بهش خیانت شده آزار دهنده باشه. به طور کل بهتره تعریف و حدود خیانت بین دو نفر در ابتدای رابطه مشخص بشه اما موضوع این مقاله چیزی غیر از اینه. اینکه احساس و مدل فکری شخصی که توی رابطه‌اش خیانت کرده; قبل، حین و پس از خیانت چطوره؟ و آیا میشه با درک شرایط و احساساتشون، بهشون با دید مهربون‌تری نگاه کرد؟

واقعیت اینه که خیانت معمولا بخش کوچیکی از ذهن کسی که خیانت میکنه رو تشکیل میده اما در مقابل بخش بزرگتری از روان طرف مقابلش رو درگیر کرده. غم ناشی از حس کافی نبودن، حماقت و مشکل اعتماد، بیشتر از هر احساس دیگه‌ای شخص آسیب دیده رو خصوصا در اوایل برملا شدن این موضوع تحت تاثیر قرار میده. معمولا خیانت میتونه صرفا با یک حس کنجاوی کوچیک شروع بشه اما به هر نحوی و با هر کیفیتی ادامه پیدا کنه. مهم نیست شما بهترین باشید. باید بدونید همیشه آدم های متفاوتی برای کشف و ماجراجویی برای پارتنر شما وجود خواهند داشت. با قبول این موضوع که خیانت دیدن چقدر میتونه روان شخص رو درگیر کنه و قطعا عملی غیر اخلاقی محسوب میشه، اما بیایم و یک بار هم شده به خیانت از دید یک خیانتکار نگاه کنیم. خشم و عصبانیتمون رو نسبت بهش کنترل کنیم، احساساتش رو درک کنیم و شاید هم بهش حق بدیم!

فارغ از مسئله جنسیت و بسته به شرایط افراد، هر شخص نیازها و انتظارات مختلفی از ایجاد و ورود به رابطه داره. نیاز به عشق، توجه، احترام، آرامش، هیجان، استقلال، رابطه‌ی جنسی و نیازهای معمول و غیر معمول دیگری که در زمان‌های مختلف عوض میشه، شدتش متغیره و توسط یک سمت رابطه می‌بایست برای طرف دیگر برآورده بشه و بلعکس.

معمولا خیانت زمانی اتفاق می‌افته که بخشی از نیاز شخص خیانتکار اونطور که خودش تصور میکنه استحقاقش رو داره برآورده نمیشه. به علاوه رفع این نیاز برای اون شخص، از پیمانی که زمانی در اوج خوشبختی بسته بوده در اولویت بالاتری قرار داره. این به این معنیه که بیشتر مسئولیت این اتفاق ناخوشایند، در سمت شخصی قرار داره که این عمل رو خودخواهانه مرتکب شده. با علم به این مسئله، احساسات، کمبودها و نیازهای افراد خواه ناخواه روی تصمیماتشون تاثیر میذارن. بیشتر تصمیماتی که گرفته میشه و اغلب اولویت‌هامون نشات گرفته از نیازهامونه. اینکه منشا این نیازها از کودکی تا به امروز چیه موضوع بحث ما نیست، اما طبیعت انسان پاسخ به نیازهای وجودیشه. پس قابل درکه، شخصی نیازهاشو به عهد و پیمانی که زمانی در شرایط روحی متفاوت بسته، در لحظه ترجیح بده. این موضوع همونقدر قابل درکه که غم و اندوه شخص مقابل از پی بردن به این حقیقت تلخ قابل درکه.

در یک جمع بندی کلی میشه اینطور گفت که اگر خیانت رو مجموعه‌ای از تصمیمات غیراخلاقی لحظه‌ای براساس شرایط و نیازهای روحی در همون لحظه درنظر بگیریم، از دید شخص سومی در خارج از رابطه، شاید این خودخواهی کمی منطقی به نظر برسه.







خیانتدرک متقابل
به جامعه شناسی، روانشناختی و مقالات کوتاه علاقمندم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید