قرار است كيكي را بين دو نفر به طور مساوي تقسيم كنيم. چگونه ميتوان يك مكانيزم كارامد پيشنهاد كرد به طوري كه علاوه بر تقسيم مساوي كيك، هر دو نفر نيز كاملاً راضي باشند؟
مكانيزم اول اين است كه يكي از آنها به روشی انتخاب شود و از او بخواهيم تا كيك را بين خودشان تقسيم كند. در اين حالت حتي اگر آن فرد به صورت كاملاً تصادفي نيز انتخاب شده باشد باز هم احتمالاً فردي كه انتخاب نشده، احساس ميكند كه در حق او ظلم شده و كيك كمتري نصيب او خواهد شد. در این حالت چون یکی از ذی نفعان کیک را تقسیم کرده، فرد دیگر احساس نارضایتی میکند.
مكانيزم دوم اين است كه خودمان به عنوان فردي که بیطرف است، كيك را به دو قسمت مساوي تقسيم كنيم كه حتي اگر به خوبي اين كار را انجام داده باشيم، بازهم احتمالاً هر دو نفر فكر ميكنند كه در حقشان ظلم شده و كيك كمتري به آنها دادهايم. در این حالت هر دو نفر احساس میکنند که ما به نفع دیگری کیک را تقسیم کردهایم.
مكانيزم سوم اين است كه يك نفر كيك را به دو قسمت تقسيم كند و نفر ديگر يك قطعه كيك را به دلخواه خود بردارد و قطعه كيك باقيمانده براي نفر اول باقي بماند. ما نيز ميتوانيم بر حُسن اجراي ترتيبات اين مكانيزم نظارت كنيم. چنانچه نفر اول كيك را به دو قسمت نامساوي تقسيم كند نفر دوم قطعه كيك بزرگتر را برميدارد و كيك كمتري به نفر اول ميرسد لذا منفعت نفر اول در اين است كه كيك را به دو قسمت كاملاً مساوي تقسيم كند. پس مكانيزم سوم روش كارامدتری است، چون هر دو ذی نفع در تقسیم کیک نقش دارند. در این مکانیزم علاوه بر تقسيم كيك به دو قسمت مساوي، منفعت و رضايت هر دو نفر نيز جلب میشود.
مثال فوق نشان میدهد كه ميتوان مكانيزمي را طراحي كرد تا افراد افزايش منفعت شخصي خود را دنبال كنند و همزمان رضايتمندي هر دو نفر (ارتقاء منفعت اجتماعي) نيز محقق شود.
در اقتصاد نيز اين يك امر بديهي است كه مردم و بنگاههاي اقتصادي به دنبال منافع شخصي خود باشند؛ يعني هرگاه فرصتي در اختيار مردم و بنگاه ها قرار بگيرد، آنها به دنبال استفاده از آن فرصت و افزايش منافع اقتصادي خود میروند. يك سياستگذار خبره، اين ويژگي مشترك مردم و بنگاهها را در ذهن دارد و مكانيزمهايي را در اقتصاد طراحي خواهد كرد كه در آن، مردم و بنگاهها افزايش منافع شخصي خود را پيگيري كنند اما اين پيگيري منافع شخصي، خود بخود منافع كل جامعه را نيز افزايش دهد.
به عنوان مثال هماکنون هزینهی بیماریهای صعب العلاج زندگیهای زیادی را تباه کرده است. مردم نیز از دولت متوقع هستند و هر روز نارضایتی آنها افزایش مییابد. حال اگر دولت برای رفع این مشکل، آیین نامه های تشکیل بیمه ی بیماریهای صعب العلاج را فراهم کند، هم شرکتهای بیمه برای افزایش منافع خود به دنبال بیمه کردن افراد بیشتری میروند و هم مردم با اشتیاق، حق بیمه ی خود را پرداخت میکنند تا خیال خود را بابت هزینه ی بیماریه ای صعب العلاج راحت کنند؛ دولت نیز تنها لازم است بر حسن اجرای حقوق متقابل مردم و شرکتهای بیمه نظارت کند. با این کار علاوه بر اینکه مردم و شرکتهای بیمه منتفع میشوند، وحشت گرفتار شدن به هزینه ی اینگونه بیماریها نیز در جامعه کاهش می یابد.
اگر مطلب مفیدی بود خوشحال میشم وارد صحبت و نبادل نظر شیم.