چند وقت پیش جایی خوندم
اگه آینه ای بود که به جای صورتت باطنت رو نشون میداد هنوز جرات میکردی بارها از جلوی اون رد بشی و خیره شی
جوابی براش نداشتم
چون وقتی به درون خودم نگاه میکنم میبینم پر از تکه های جورواجوره
تکه ای از من دحتریه که تو انجام خیلی از کاراش شکست خورده
تکهای از من اشتباهات دختریه که هنوزم ازش یاد میگیرم
و تکه ای از من هم دختریه که تونسته خیلی کارا رو که تصورشونمیکرد انجام بده
و شاید همین تکه هاست که منو میسازن
یه آینه شکسته که تصویر کاملی نداره
ولی هر ترک و خطش داستانیه که باید دیدنش جرات بخواد