ویرگول
ورودثبت نام
آیناز تابش
آیناز تابش
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

شعر سپید

یک شعر سپید و بی‌هدف شده‌ام

از همان بیت‌های که

به پلک‌ها سرمه‌ی آرایه نمی‌کشند

تا آنگاه که اشک دردآلودی

از دیدگانشان فرو می‌ریزد

چشمان‌ جامه‌ی سیاهی نپوشند

از همان کلمات ساده و بی‌وزنی که

به رقص باد فراموشی درمی‌آیند

همان واژگان بی‌ثبات

که قافیه‌ای هم ندارند

تا به واسطه‌‌اش

رهایی یابند از نسیان

همچون نت‌های نوازنده‌ی خیابانی

در همهمه‌ی مردمان

تنها لطف‌شان این است

که عطر تو را دارند

بی‌آنکه

دقیقه‌ای به آن‌ها گوش داده باشی...

شعرسپیدادبیاتنویسندگیشاعرانه
نویسنده طنزپرداز نوازنده شاعر کاریکاتوریست مترجم گوینده منتقد نقاش دوبلور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید