سه تا چیز خیلی صدا می دهد
این جمله ، مثالی بود که سال ها پیش زمانی که دانشجوی کارشناسی بودم ، یکی از اساتیدم در خصوص برخی از افراد به ظاهر عالم بیان کرد .
مثال چنان برایم جالب و آموزنده بود که از آن زمان تا به حال ملکه ذهنم شده و همیشه سعی کرده ام در زندگی ام لحاظش کنم.
این روزها هر کدام از ماها که ۲ تا مقاله یا ۲تا کتاب می خوانیم ، خود را در آن زمینه صاحب نظر می دانیم ، و نظرات سایرین را رد و در خیلی مواقع به باد تمسخر می گیریم. کاش فقط به صاحب نظر بودن اکتفا کنیم ؛ خیلی هایمان گستاخی را به جایی می رسانیم که حتی نظریه بزرگان آن حوزه را هم بدون سند و مدرکی متقن و تنها بر اساس توهمات ذهنی خودمان ، مورد تاخت و تاز نقدهای غیرمنصفانه و بعضا توهین آمیز قرار می دهیم.
البته نقد بد نیست ، اما به شرطی که اولا اصول نقد کردن را رعایت کنیم و ثانیا نقدهای ما بر اساس استنادهای علمی باشد و نه توهمات.
هر زمانی که با چنین مواردی که کم هم نیست مواجه می شوم، ناخودآگاه یاد آن مثال استادم میفتم که می گفت:
سه تا چیز خیلی صدا می دهد :
اگر دقت کنید صدای یک مشت خُرده شیشه ، همیشه گوش خراش است. به بیانی چند تکه شیشه شکسته سر و صدایی ایجاد می کند که هیچ وقت چندصدمتر مکعب شیشه سالم ایجاد نمی کند.
همین طور صدای چندتا سکه ۲۰۰ یا ۵۰۰ تومانی که توی جیب افتاده آن چنان زیاد است که خیلی مواقع باعث اذیت فردی می شود که آن سکه ها را با خود همراه دارد ، در صورتی که اگر چندین میلیون چک پول را داخل جیب هایتان داشته باشید ، صدایی شنیده نمی شود.
خُرده علم هم دقیقا وضعیتی مشابه خُرده شیشه و خرده پول دارد. افرادی که چندتا مقاله و چندتا کتاب خوانده اند، آن چنان در برخی حوزه ها اظهارنظر می کنند که گویی سالیان سال همنشین نظریه پردازن بزرگ در آن حوزه بوده اند. جالب تر آنکه سریع القابی را هم به خود می چسبانند.
یکی می شود آقای فلان یا خانم فلان . دیگری بنیانگذار فلان می شود و …
خلاصه اینکه بایستی همگی سعی کنیم از افراد خرُده علم نباشیم که با سروصداهایمان باعث اذیت و آزار دیگران و همچنین زیر سوال بردن ارزش و اعتبار علوم واقعی شویم.
منبع: سایت گروه پژوهشی حقی