آیسا بهرامی
آیسا بهرامی
خواندن ۲۲ دقیقه·۲ سال پیش

داستان مسیر آشنایی من با دنیای حرفه ای سئو

سلام دوستان، این مطلب اولین نوشته ی من در ویرگوله و من ارزش زیادی واسه این پست قائلم چون همون قورباغه بزرگه ای که دارم اولین گازو ازش میگیرم. البته نه به این معنی که تا الان هیچ کاری نکردم و هیچ نوشته ای از خودم نداشتم بلکه تا حالا سرسختانه برای اهداف عملی خودم که سئو و بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو و زمینه های دیجیتال مارکتینگ تلاش کردم ولی تا حالا در مورد این تجربیاتم چیزی ننوشتم و سایتی برای خودم نداشتم.

داستان مسیر آشنایی تا متخصص سئو
داستان مسیر آشنایی تا متخصص سئو

حالا اومدم اینجا دنیای خودم رو بیشتر گسترش بدم و داستان مسیر آشنایی تا متخصص سئو رو بگم و شاید تجربیاتم به درد یکی از خوانندگان عزیزم بخورد.

چرا دنیای وب؟

دانشگاه صنعتی همدان
دانشگاه صنعتی همدان


سال 1390 من در رشته مهندسی فناوری و اطلاعات (IT) دانشگاه صنعتی همدان قبول شدم. جالبه بدونید من واسه قبولی دانشگاه سراسری روزانه هیچ کلاس کنکوری شرکت نکردم و فقط با یه برنامه ریزی منظم ماهانه و هفتگی در سال اول کنکور موفق شدم.

تا قبل از دانشگاه بنده لپتاپ هم نداشتم ولی بعدش به شدت به رشتم و برنامه نویسی علاقه مند شدم یک سال بعد صاحب یه لپتاپ نسبتا متوسط شدم که کارمو را مینداخت.

تو دانشگاه بر خلاف دوران مدرسه اصلا آدم درس خونی نبودم ولی از درسای تخصصی و مخصوصا طراحی وبسایت خوشم میومد و پروژه های عملیشو خودم انجام می دادم. پایان نامم طراحی سایت فروشگاه کتاب بود واسه همه دوستام پایان نامشونو با یکم تغییر مال خودم انجام میدادم و پول ازشون میگرفتم.

چهار ساله دانشگام تموم شد و منی که تنها مهندس فامیل بودم موندم با یه عالم انتظار خانواده و دوست و آشنا که باید یا یه کار خوب داشته باشم یا درسمو ادامه بدم. اما تو همدان تو سال 1394 این رشته بسیار جدید بود و عملا هیچ کاری براش نبود مگر استخدامی دولتی که خب یکبارم شرکت نکردم اون سال ها فقط بازاریابی خوب جواب میداد.

از اونجایی که مستقل بودن همیشه جزو ارزش های من بود نتونستم ادامه تحصیل بدم و ترجیح دادم وارد بازار کار بشم.

چجوری وارد بازار کار شدم؟

استخدامی در همدان
استخدامی در همدان

در کنار این که دلم نمیومد ارشدو ول کنم (بیشتر بقیه نمیذاشتن ول کنم) هر روز آگهی هارو چک میکردم و یکی دوتا شرکتی که فک میکردم بتونم از آموخته هام استفاده کنم انقد پیگیرش میشدم که بلاخره استخدامم میکردن اما چون تجربه زیادی نداشتم یا رد میشدم یا کم کم ازم بیگاری میکشدن که بعدش خودم میومدم بیرون..

راستی ارشدم یکی از دانشگاه های تهران قبول شدم. با استادا اینور اونور مشورت کردم و به نتیجه ای که خودم میخاستم میرسیدم یعنی قیدشو بزنم و نرم چون همون موقع فوق لیسانساش بیکار بودن و همیشه مهارت بیشتر طالب داره به نظرم.

من به هر دری میزدم حتی یکی دو سال از رشتم دور شدم که فقط کار کنم پول و تجربه کسب کنم اما کم کم یسری دوره های آموزشی مثل ووردپرس شروع کردم دوباره روح کامپیوتریم زنده شد فهمیدم من هدف بالاتر از پول دارم و پول نمیتونه انقدر منو مشتاق کنه که قید علاقمو بزنم. البته اگر یکی دو سال اول نبود این تجربه رو نمیگرفتم و گوشی بهتر با اندروید بالاتر نمیخریدم.

رزومه دست و پا شکستمو تو هرجایی از اینترنت که میشد گذاشتم یادمه عنوانش همچین چیزی بود مهندس IT و کامپیوتر در همدان بعدش شروع کردم هر جایی که به نظرم به دردم میخورد رفتم حضوری درخواست کارآموزی کردم ولی فایده ای نداشت.

بلاخره بعد مدت ها یکی بهم زنگ زد که تشریف بیارید برای مصاحبه، ما به شما نیاز داریم. خیلی جالبه این همه مدت من دنبال آدما واسه کار میگشتم حالا یکی بهم زنگ زده و میگه فقط بیا لازمت داریم. یا خدااا اینجا چه خبره

ازینجا 2 تا درس گرفتم

1- هیچ کاری بی تاثیر نیست اما بعضی از کارها اثر بیشتری در رسیدن به هدفت دارن

2-کار و تلاش زیاد تو رو به نتیجه نمیرسونن بلکه کار درست را باید درست انجام بدی (دنیای دیجیتال معرف بهتری برای هدف من بودند)

اولین تجربه حرفه ای من در دیجیتال مارکتینگ

رفتم مصاحبه شرکت بیمه پاسارگاد، از من میخاست سایتشون رو سرو سامون بدم تا بتونه از طریق سایت هم افراد را با بیمه عمر آشنا کنه و هم نیروی فروش بیمه عمر جذب کنم و به عنوان مسئول آی تی استخدام بشم.

جالبه با این که کارش خیلی با روحیاتم سازگار بود اما می ترسیدم نتونم از پسش بربیام واسه همین به مدیر گفتم لطفا بمن زمان بدید فکر کنم چون نمیدونم من برای کار شما مناسبم یا نه

رفتم و سعی کردم بهش فکر نکنم و از مسئولیت فرار کنم انگار نه انگار مصاحبه ای رفتم اما یکی دو روز بعد دوباره مدیرم زنگ زد که آیا فکراتونو کردید نتیجه چی شد؟ و من گفتم هنوز نمیدونم لطفا زمان بیشتری بدید. اما مدیر ازم خواهش کرد که برای شروع کار اقدام کنم و بیشتر ازین منتظرش نذارم و گفت تو از پسش بر میای کمکت میکنیم. منم بلاخره قبول کردم.

خب تقریبا در ابتدای سال 1396 یه اتاق کوچیک و یه کامپیوتر بهم دادن کارمو شروع کردم.

پویندگان پاسارگاد

پویندگان پاسارگاد
پویندگان پاسارگاد

(اکنون که این نوشته را مینویسم سایتی با این عنوان وجود ندارد فقط اکانت های مرتبط با لینکدین و فعالیت های اینترنتی آن به قوت خود باقیست.)

سایت پویندگان پاسارگاد یه سایت با cms انحصاری بود که کار کردن باهاش یکم قلق داشت. اما کم کم یادش گرفتم و کارهارو پیش بردم هنور اعتماد به نفس کافی بدست نیوورده بودم اما از نظر مدیر و همکارانم بیشتر از انتظاراتشون پیش میرفتم و همین منو با انگیزه تر میکرد و پیشرفت چشمگیری تو شرکت ایجاد کردم.

تمام کارهای مرتبط با سایت، ارائه های همایش ها و ساخت کلیپ ها، مدیریت کانال تلگرام و پیج اینستاگرام با من بود.

6 ماه اول از استخدام من به عنوان یک عنصر مهم شرکت محسوب میشدم که کارهای بالقوه ای انجام میدادم حتی آخر ماه ها محاسبه پرتفو و کارمزد برخی از مدیران و نمایندگان فروش با من بود.

از کارهایی که واسه سایت انجام میدادم اون موقع اطلاعات من از سئو محدود بود ولی این انتظار ازم میرفت که مثلا تو کلمه بیمه عمر جزو رتبه برتر گوگل باشیم. منم تمام تلاش و تحقیقاتمو میکردم.

مثلا شبکات اجتماعی مختلف میساختم بک لینک میزدم، واسه صفحاتش توضیحات متا اضافه میکردم، محتوا و مقاله مینوشتم و در عین حال رو ظاهر سایت با css و html کار میکردم، آگهی های رایگان میذاشتم یا صبحا از همکارا درخواست میکردم کلمات کلیدی سرچ کنن و رو سایت خودمون کلیک کنن.

توی سایت یه فرم استخدامی ساخته بودم که افراد جویای کار پرش میکردن و یه رزومه مختصری ازشون بدست میووردم. در واقع الان که فکر میکنم چه کار با حالی میکردم در دنیای دیجیتال مارکتینگ الان برای رساندن مخاطب به این مراحله باید مراحل پیچیده ای طی کنن اما من باهمون کارای ساده نیرو جذب می کردم.

خداحافظی با پویندگان پاسارگاد

خب من کامل جاگیر شده بودم و تو اون فاصله شرکت خیلی بزرگتر شده بود و تقریبا همه منو میشناختن اما یک خلا تو اون شرکت وجود داشت و اون عدم درک درست از شرح وظایف من به عنوان مسئول آی تی و اشتباه گرفتن من با منشی یا نیروی منابع انسانی یا مدیر اجرای همایش ها، حسابدار و ... بود.

مثلا تصورش را بکنید بعد از مراحل سخت جذب مخاطب برای پر کردن رزومه تازه کار من برای مصاحبه تلفنی و حضوری و مجاب کردن نیرو برای شغل فروش بیمه عمر شروع میشد.

در این میان اعتراف کنم که با دیدن درآمد بعضی از نماینده ها به شدت وسوسه میشدم که منم کار نمانیدگیو شروع کنم واسه همین کلاس هاشو شرکت میکردم و رفتم کد نمایندگیمو گرفتم که بعد از ساعت کاری به فروش بیمه برم.

رفته رفته با بزرگتر شدن شرکت و عدم نیاز مدیر ارشد به جذب نماینده مستقیم و تحویل بسیاری از مسئولیت ها به مدیران آموزشی وجود من در نظر مدیر ارشد توجیه کمتری داشت. و بسیاری از کارها تا آن موقع به نظم خودشون رسیده بودن و از طرفی بنده تمایل کمتری برای ادامه همکاری به عنوان منشی یا حسابدار داشتم. و این عملکرد منو تو بخش های تخصصی ضعیف میکرد و هدف اصلی فراموش می شد. بنابراین در بسیاری از روندهای مربوط به سایت همکاری لازم را انجام نمیدادند و انگیزه منو کمتر و کمتر می کرد.

بلاخره بعد از یک سال در پایان سال 96 همکاری خود را با پویندگان پاسارگاد به عنوان مسئول آی تی به پایان رساندم و به عنوان نماینده فروش بیمه عمر مدتی سپری کردم.

سفر من به تهران

شهر بزرگ تهران
شهر بزرگ تهران

به مدت یکسال من در همدان برا فروش بیمه عمر تلاش کردم و ارتباطات خوبی می زدم و با درآمد بیمه ها زندگی در حد متوسطی رو میگذروندم اما همدان شهر کوچیکی بود و اون شرکت بزرگ با نماینده های زیادش دو سه سال بود که از همین شهر تغذیه می کردن. واسه همین خیلی از جاها که میرفتم قبل از من ده ها نماینده اونجا رفته بودن و مشتری ها از دست ماها در امان نبودن.

بنابراین تو این یکسال نمیتونستم فقط به بیمه اکتفا کنم جای دیگری فروشندگی میکردم و مشتری ها رو واسه بیمه هم پرزنت میکردم.

اما بعد یکسال از این شرایط خسته شدم و تصمیم گرفتم برم تهران چون بازار بزرگتری داشت. رفتم تهران و زیر نظر یکی از مدیرفروشان خوب بیمه مشغول به کار شدم .شرایط بهتر بود و رشد خیلی خوبی داشتم بیمه های رقم بالا میفروختم و خرج خودمو در میووردم. چندماه به همین منوال گذشت. و حتی آمادگی کافی برای شروع مدیریت فروشی را کسب کرده بودم.

اما دوباره بعد از گذشت چند ماه از تهران آمدنم چیزی وجود منو اذیت میکرد و اون نبود یک دورنمای خوب در شغل فروش یا مدیر فروش بیمه بود. در واقع نمیتونستم همه علایقم به دنیای وب و دیجیتال رو بخاطر مثلا پولدار شدن در آینده کنار بذارم. (همان نتیجه گیری قبلی) صادقانه بگم کارم رو دوست نداشتم و نمیتونستم توجیهش کنم.

البته من تو این مدت درسته از رشته و علاقه خودم دور شده بودم ولی فکر میکنم این زمان رو باید تجربه میکردم چرا که فروشندگی جزء جدایی ناپذیر تمام شغل های دنیا و حتی بخش مهمی در زندگی ما آدمهاست حتی کودکی که محبت میخاد بامزگی خودشو میفروشه تا ما بهش محبت کنیم و از طرفی اگر این دوران رو نمیگذروندم شاید هیچوقت نمیتونستم به نبوغ خودم برسم و شاید نمیتونستم اعتماد به نفسمو بالا ببرم.

من روحیه پشت میزی و کارمندی ندارم ولی از کاری که انقدر غیر قابل کنترل و برنامه ریزیه خوشم نمیاد. اما بارها بهم ثابت شده اگر هدف مشخصی در زمینه کارهای کامپیوتری داشتم جوری مشتاقانه و با ابتکار عمل پشت سیستم نشستم که گذر زمان حتی گرسنگی رو متوجه نشدم در صورتی که این رو من در پر انرژی ترین روزهای فروش بیمه تجربه نکردم روح من تشنه این تجربه بود و بلاخره یجا خودشو نشون میداد.

از طرفی شهر تهران از نظر رشد تکنولوژی و فروش های اینترنتی با همدان خیلی فرق داشت و من متوجه این موضوع شدم که حتی دوستانی که در رشته های دیگه ای مثل مهندسی برق فارق التحصیل شده بودند، در تهران شغل های خوبی مرتبط با رشته it و کامپیوتر داشتند چون شرایط بسیار محیا بود. من دیگه تو دریای تهران بودم که فقط کافی بود یکم رو مهارتام کار کنم تا ازش صید کنم.

بازگشت من به دنیای اینترنت

سلامی دوباره به  اینترنت
سلامی دوباره به اینترنت

با تجربه این احساسات و عطشم به کار کامپیوتری، دوباره روی رزومم کار کردم و به شرکت های کارشناس سئو، تولید محتوا، دیجیتال مارکتینگ و ... رزومه می فرستادم. و با توجه به آگهی ها، مهارت هایی که لازم بود رو حداقل سرچ می کردم تا اطلاعاتم که حالا یکی دو ساله ازش گذشته بالا ببرم.

با توجه به این که مهارت های ارتباطی من خیلی خوب شده بودن هر شرکتی که خودم دوست داشتم با اولین مصاحبه استخدام میشدم. جالبه نه؟ یکی دو روز میرفتم اگه تعهدات بالا میخاستن یا حقوق کمی میدادن دیگه نمیرفتم.

حتی در یک شرکت هاستینگ معروف که تخصص اصلی آن متخصص سئو بود استخدام شدم اما بعد از گذشت دو هفته متوجه تجربه کم من در این زمینه شدند و تعدیل شدم البته هم حقوق این مدت را دریافت کردم هم تجربه و آموزش خوبی بدست اوردم چرا که میدونستم ضعیفم میخاستم خودمو بالا بکشم اما مدیر مجموعه بهم فرصت کافی نداد الان بهشون حق میدم البته .

احساس شکست بدی داشتم اما باعث شد بدونم الان من هیچی نمیدونم و باید بیشتر آموزش ببینم بنابراین به شرکت های نیازمند کارآموز سئو رزومه میفرستادم. کمتر از یک هفته شغل مربوط رو در یک شرکت طراحی و سئوی سایت پیدا کردم به عنوان کار آموزی که تجربه زیادی ندارم مشغول شدم.

در طی دو هفته ریز و درشت کارو به عنوان یه کارآموز کنجکاو یاد گرفتم بعدش رفتم پیش مدیر و درخواست استخدامی رسمی و حقوق کافی دادم. با حقوق درخواستی من موافقت نکردن اما مشتاق استخدام رسمی بودن. به همین خاطر و فاصله زیادش از محل زندگیم، قید این کارو زدم حالا میتونستم شغل مورد نظرمو پیدا کنم.

استخدام در یک شرکت فروش اینترنتی باتری

شرکت  فروش باتری
شرکت فروش باتری

من از دی ماه 1398 وارد این شرکت شدم. نقطه عطف تحول وسیع در زندگی من همین 3 سال فعالیت در اینجا اتفاق افتاده .

اینجا نقاط قوت زیادی داشت که منو تا این مدت نگه داشته اولین موردی که شاید الان دیگه خیلی مطرح نباشه نزدیک بودنش به محل زندگیم بود که زمان زیادی صرف رفت و آمد و شلوغی مترو یا ترافیک ازم نمیگرفت و همین باعث میشد من بتونم از بقیه روزم استفاده مفیدتری بکنم.

این شرکت کارش فروش باتری ماشینه البته حجم بیشتر فروشش از طریق اینترنت انجام میشه و مزیتش اینه که خدمات نصب در محل هم داره. من اونجا بیشتر به عنوان تولید کننده محتوا استخدام شدم البته با رعایت اصول سئو.

قبل از استخدام من کارای تولید محتوا و مدیریت سایتو خود مدیر شرکت شروع کرده بود و از طرفی چون حوزه خیلی پر رقابتی نبود تونسه بود ورودی خوبی از طریق سایت دریافت کنه به همین خاطر مدیرمون علم و تجربه لازم واسه رشد سایتش داشت و خودش بهم آموزش میداد و نکات لازم رو بهم میگفت.

بعد از یکی دو ماه تمام مقاله هایی که من نوشتم یا ویرایششون کرده بودم رتبه خیلی خوبی از گوگل اوردند در واقع ورودی سایتو چند برابر کرده بودم. از کارم لذت میبردم و تمام تلاشمو میکردم که ابتکار عمل بیشتری به خرج بدم و بیشتر مورد تشویق مدیرم قرار بگیرم.

بعد از مدتی مدیرمون کارای دیگه ای بهم یاد داد مثل بک لینک زدن، ریپورتاژ زدن و غیره..

من خیلی از دسترسی های مربوط به ورودی سایت یا آنالیزش رو نداشتم ولی زیاد سرچ میکردم و از ابزارهای مختلفی استفاده می کردم که بیشتر یاد بگیرم.

اولین تجربه سئوی یک سایت کامل

سئو سایت پزشکی
سئو سایت پزشکی


بعد چند ماه فعالیت موفق در این شرکت باتری، اولین پروژه ی سئو، در زمینه پزشکی بهم پیشنهاد شد که دریافتی اش ماهانه تقریبا با حقوق دریافتی ام از شرکت برابری میکرد، اما من چون تجربه زیادی نداشتم کارفرما ازم خواسته بود سه ماهه بتونم کلمات کلیدی رو به اول تا سوم گوگل برسونم منم باهاش قرارداد سه ماهه بستم که این کارو بکنم.

در طول این مدت هر روز بعد از کارم تمام دغدغه من، این سایت بود که هر کاری که میتونم روش انجام بدم تا بیاد بالا، مقاله های خوب و طولانی مینوشتم، بک لینک های مختلفی میزدم، تمام ویدئوهای اینستاگرمش رو تو سایت و آپارات و یوتویوب میذاشتم و ... کارفرما خیلی واسه ریپورتاژ هزینه نمیکرد اما بعد کلی اصرار تو این زمینه هم تونستم کمی فعالیت کنم.

سه ماهم داشت تموم میشد، سایت به شدت رشد کرده بود و سرچ و کلیک زیادی از طریق گوگل میشد اما این کارفرما، تنها بالا اومدن کلمه کلیدی مدنظرش براش ملاک بود. در غیر اینصورت انگار پول مفت گرفتم و کار خاصی نکردم. و تصورش این بود که ما سئوکارا یه دکمه تو گوگل داریم هر وقت بزنیم میاد بالا. والا..

کلمات کلیدیشم همچین آسون نبودن، کلماتی بودن که رقیباش چندسال قبل فعالیت میکردن و حتی براش گوگل ادز میزدن. کارفرما انتظار داشت یه سایت نوپا بتونه اون رقبا رو شکست بده که خب توقع زیادی بود.

بعد از اتمام مهلتم، تمام کلمات کلیدی مد نظر صفحه اول بودن اما از رتبه 5 به بعد گوگل که خب واسه کارفرمای من فقط رتبه اول یا دوم معنی داشت.

یه مدت واریزیشونو به تاخیر انداختن و تهدیدم میکردن که اگه نیاد بالا ما پولمونو پس میگیریم شکایت میکنیم و ... بعدش منطقی فکر میکردن که خب منی تا اون رتبه رسوندم حتما تا یک هم میتونم برسونم. ازم خواستن قرارداد جدید ببندم با پول خیلی بیشتر ولی اگر تا سه ماه دیگه به رتبه یک نرسید نصف پولشونو برگردونم.

اما من قبول نکردم چون حرفه ای تر شده بودم و میدونستم این کلمه به خودی خود تا یک ماه دیگه بالا میاد ولی تو سئو هیچ تضمینی وجود نداره پس هیچوقت به کارفرما سر یک تایم مشخص قول نمیدم.

بلاخره از خر شیطون پایین اومدنو قبول کردن روال پرداختو تا چندماه حفظ کنن تا به نتیجه برسن. بله طبق پیشبینی من بدون این که کارفرما پول بیشتر بده بعد یک ماه کلمات به رتبه 1 رسیدن و بابت این موفقیت ازشون پاداش گرفتم. این لذت بخش ترین موفقیت در طول زندگی ام تا اون لحظه بود.

مسیر تصاعدی در حرفه ی مورد علاقم

تیم سازی  در سئو
تیم سازی در سئو

همیشه این شرکت های هرمی فک میکنن تنها شغلی که بهش تصاعد میخوره کار خودشونه، بماند که اکثر اوقات تصاعد به دست اومده با یه جرقه میترکه. اما باور من اینه تو هر تخصصی یک مسیر تصاعدی وجود داره که میتونه بدون تلاش بیشتر کارتو گسترده تر کنه. یعنی جایی از کار وجود داره که شما باید تغییر رویه بدین تا کارتون رشد کنه وگرنه در دراز مدت کارتون با تلاش بیشتر شاید ضعیف ترم بشه.

خب سخنرانی بسه دیگه برم سر اصل مطلب. خب بعد از این موفقیت و توانایی حفظ رتبه ی کلمات حسابی اعتماد به نفسم بالا رفت از طرفی پزشکای حوزه های مختلف بهم پیشنهاد پروژه میدادن اما من وقت کافی برای مدیریت چند پروژه به صورت همزمان نداشتم چون هم سرکار میرفتم هم یه پروژه دیگه داشتم که خیلی برام مهم بود که پایین نیاد.

به ذهنم رسید که یه نیرو استخدام کنم و کار تولید محتوارو بهش یاد بدم اینطوری وقت بیشتری برام میمونه از طرفی لذت این که به یکی دیگه حقوق بدی یچیز توصیف نا پذیریه و مغزتو ثروتمند تر میکنه.

دنبال یکی مثل خودم میگشتم که تشنه آموزش باشه و کارو دقیقا اونطوری که من نتیجه گرفتم یاد بگیره و انجام بده. انتخاب نیرو یکی از سخت ترین مراحل هر کسب و کاریه. بلاخره یکیو پیدا کردم که علاقه زیادی به آموزش داره آخه میدونی توی استخدام همیشه حرفه ای ها بدرد نمیخورن چون یسریاشون خیلی مغرور و آموزش ناپذیر میشن و همه چیو به روش خودشون قبول دارن.

کارو تو واتس آپ کم کم و با حوصله یادش میدادم و عملی تحویل میگرفتم. حس خیلی خوبی داشتم حالا وقت بیشتری واسه رفتن به پله بعدی داشتم.

آپدیت اطلاعات و اهمیت آموزش

اهمیت آموزش در مسیر متخصص سئو
اهمیت آموزش در مسیر متخصص سئو


خب تقریبا هر کار عملی که قبلا خودم اجرا کرده بودم به نیروم سپرده بودم. اما احساس میکردم هنوز از یه متخصص سئو خیلی فاصله دارم. بنابراین شروع به تحقیق کردم که یک پکیج صفر تا صد سئو تهیه کنم تا هم تاییدی باشه به اطلاعات قبلی من هم نکات جدید دیگری یاد بگیرم. بلاخره دوره سئو مستر رو توسط آقای دهقانی عزیز انتخاب کردم که در کنار این که آموزشش آپدیت همیشگی داشت پشتیبانی یک ساله هم داشت که هر مشکلی داشتی کنارت بودن.

خب من آموزش هارو به سرعت دیدم و خیلی هاش تاییدی بر تجربه های سابقم بود که کامل تر میشدن. اگه بخوام یه نصیحت به دوستای تازه کارم بکنم اینه که همیشه سعی نکنید همه چیزو خودتون تجربه کنید کسانی هستند که قبلا این مسیرو رفتن یسری اشتباهاتو مرتکب شدن چرا شما دوباره باید همون اشتباهاتو تکرار کنید وقتی با زمان و هزینه کمتر میتونید اون تجربه رو یاد بگیرید.

قرارداد جدید سئو با هدف بزرگتر

گسترش فعالیت های تخصصی سئو
گسترش فعالیت های تخصصی سئو

بعد از تکمیل آموزش ها، دو قرارداد جدید سئو بستم و به کمک نیروها تمام آموزش هارو روشون پیاده میکردم تا نتیجه بگیرند.

اما این دوتا یک تفاوت بزرگ با پروژه قبلی داشتن، پروژه قبلی یک پزشک فوق تخصص بود که درآمد و مریض های خودش رو داشت و فقط دنبال شهرت و رقابت با هکارانش بود و تنها دغدغه من رساندن کلمات کلیدی به رتبه اول گوگل بود.

اما این پروژه ها هر کدوم یک کلینیک تازه تاسیس بودند که هنوز هیچ فعالیتی در دنیای فیزیکی یا مجازی نداشتن و از طراحی سایت و سئو انتظار کسب درآمد و گرفتن مریض داشتند و این موضوع کار منو به شدت سختتر کرده بود و من علاوه بر تلاش برای کسب رتبه باید تلاش میکردم ورودی های سایت رو تبدیل به مشتری کنم و البته هدف سئو هم همینه.

اینجاست که مشخص میشه سئو یک جزء از دنیای بزرگ دیجیتال مارکتینگه که اگر خوب بتونی پیادش کنی دیگه شاید از بقیه اجزای اون بی نیاز بشی.

خب اولش یه توصیه بهتون بکنم اونم اینه که حدالامکان سعی کنید ازین پروژه ها به تورتون نخوره میدونید چرا؟ چون درسته هدف سئو تبدیل ورودی سایت به مشتریه اما سئو یک پدیده زمان بره که هر کارفرمایی طاقتشو نداره و اینم در نظر بگیرید که هدف اولیه ما کسب رتبه و سپس ورودی در آخر مشتریه یعنی اگر از همون اول کارفرما مدام بهتون فشار بیاره شما نمیتونید هدف اصلی رو قدم به قدم پیاده کنید.

یکی از پروژه ها همین مشکل براش پیش اومد یعنی صرف هزینه برای سئو بدون داشتن درآمد اولیه سخت بود در نتیجه با وجود تلاش های زیاد تیم برای افزایش نوبت گیری نتونست از پس هزینه سئو بر بیاد در نتیجه بعد سه ماه فعالیت از ادامه قرارداد صرف نظر کرد. البته برای تیم ما تجربه های خوبی جا گذاشت.

پروژه دوم دووم اورد و هنوزم مدیریتش دست تیم ماست و خوشبختانه هم به اهداف ما یعنی رسیدن به رتبه های اول گوگل و ورودی بالای کاربران رسیده هم به هدف کارفرما یعنی نوبت گیری روزانه حداقل 50 مریض در روز و همینطور در حال رشده

نتایج برندسازی در سئو

اهمیت برندینگ در سئو
اهمیت برندینگ در سئو

این بخش مهمترین بخش سئوست که اگر به درستی انجامش بدین حتی میتونید اون پروژه رو به حال خودش رها کنی در حالی که مشتری های بالقوه آن باقی بمونن و روز به روز بیشتر بشن.

شما فرض کنید میخواید اینترنتی گوشی بخرید، یک احتمال وجود داره که در گوگل سرچ کنید خرید گوشی سامسونگ a7 و از اولین سایتی که در نتیجه گوگل اومده برید خریدتون رو انجام بدید.

اما به احتمال بیشتر شما میرید به طور مثال از دیجی کالا که میشناسیدش سرچ میکنید و خریدتون رو انجام میدید. در حالی که شاید تو این کلمه کلیدی دیجیکالا رتبه ای نداشته باشه اما چون دیجیکالا به درستی برندسازی شده به طور مستقیم وارد سایتش میشید و خرید میکنید.

من در تمام پروژه ها این مفهومو رعایت کردم درحالی که کارفرماها تا نتیجشو نبینن متوجه اهمیتش نمیشن. حتی مدتیه در گوگل برندسازی اهمیت بیشتری حتی نسبت به بک لینک سازی پیدا کرده یعنی اگر سایت شما یه برندی داره بدون اینکه لینک بدیم اگر فقط از اسم سایت شما استفاده کنیم، گوگل متوجه این ارتباط میشه و یک سیگنال به سایت شما میفرسته و قدرت دامنتون بالاتر میره.

بعد از مدتی پروژه های من ورودی خیلی زیادی از طریق سرچ برند میگیرند و اکثر این ورودی ها میان که از خدمات سایت استفاده کنن نه اینکه فقط یک اطلاعات بگیرنو برند.

ارتباط با دنیای سئو و به روز بودن

ارتباط موثر با افراد هم مسیر
ارتباط موثر با افراد هم مسیر

خب سئو یک تخصص ثابت مثل متخصص قلب نیست که اون رو یک بار یاد بگیرید و تا آخر عمر ازش استفاده کنید چرا که سئو یعنی بهینه سازی صفحات سایت در موتور های جستجو (گوگل) است که معیار های رتبه بندی به طور مداوم با آپدیت های جدید گوگل و تغییر الگوریتم های آن در حال تغییره. یعنی اگر میخواید یک متخصص سئو بشید باید در جریان این آپدیت ها و ابزار ها و مسائل روز باشید.

به طور مثال زمانی که من وارد حوزه سئو شدم. برچسب ها خیلی اهمیت داشتن و یچیزی تو مایه های هشتگ# تو اینستاگرام بودن اما حالا حکم یک نوع صفحه دسته بندی دارند که اگر به درستی ازشون استفاده نکنی بازدهی سایتت رو کاهش میدی.

یا مثلا یک زمانی تعداد تکرار کلمه کلیدی تو صفحه خیلی اهمیت داشتن اما امروزه اگر زیاد از کلمه کلیدی تو صفحت استفاده کنی گوگل صفحه رو اسپم میدونه بهش رتبه نمیده اما حالا کلمه کلیدی معنایی نداره در واقع امروزه مفهوم کلمه اهمیت داره و باید تو صفحت ابر کلمات کلیدیتو استفاده کنی

به طور خلاصه کسی که وارد این حرفه میشه باید در جریان دنیای سئو باشه، مثلا من تو اینستاگرام افراد و استادای آموزش سئو رو فالو کردم بین پست و استوری هایی که میبینم ممکنه نکات تازه ای یاد بگیرم یا اخبار تازه ای از تغییر الگوریتم گوگل به چشمم بخوره، تو یسری کانال های تلگرامی افراد سئو کار عضوم چالش های افراد مختلف و راه حل هاشون رو میبینم یا چند وقت یبار اخبار گوگل رو چک میکنم و ..یسری کانال های یوتویوب برای بحث سئو هستن که چند وقت یبار میبینمشون.

نکته ی این کار اینه که شما دارای یک اجتماع از افراد هم صنف و هم دغدغه هستین که باهمدیگه رشد میکنید.

این داستان ادامه دارد..

حالا که با من آشنا شدید با روش های مختلفی میتونید با من همکاری کنید، اگه تولید کننده محتوا هستین و دوست دارین از این جهت کسب درآمد کنید، یا سئوکار حرفه ای هستین، یا حتی طراح سایت حرفه ای میتونید به تیم بزرگ آیسا بپوندید.

البته یه خبر خوب هم برای کسانی که میخوان کسب و کارشون رو در سطح اینترنت گسترش بدن دارم، تیم ما هنوز ظرفیت پذیرش پروژه های ارزشمند شمارو دارد.

خلاصه ی مطلب این که اگر میخواید وارد دنیای حرفه ای سئو بشید و در این تجارت بزرگ جهانی سهمی داشته باشید، باید مسیرهایی را دنبال کنید که شاید ازتون یک تا دوسال زمان ببره. خوبیش به اینه که اولش میتونید با تمرکز کمتر کارو شروع کنید اما رفته رفته معتادش میشین و تمرکز و زمان بیشتری میطلبه.





سئومتخصص سئومسیر سئوسئو حرفه ایداستان سئو
سلام من یک متخصص سئو با تجربه هستم که بیشتر وقتم را صرف راه های دیده شدن کسب و کارهای مختلف از طریق گوگل کرده ام و اکنون آماده راهنمایی و مشاوره شما در این زمینه هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید