امروز می خواهم 3 مورد از حقوق اساسی شما و من به عنوان انسان که از وجودش در درون خود غافل هستیم را بیان کنم. چرا که انسان ها وقتی در این دنیا پا نهادند، براساس طبیعت خلق شده و ویژگی های که در وجود انسان قرار گرفته است. حقوق های نیز وضع شده است. مانند حقوق بشر از دو هزار سال قبل توسط سقراط شکل گرفت.
لطفا با ذهنی خودآگاه این مقاله را همراهی کنید و در آخر برای هر کدام از حقوق خود امتیاز بدهید ( بین صفر تا 5) تا ببینیم چقدر از این حق مان استفاده می کنیم.
1. ما حق داریم شکست بخوریم.
2. ما حق داریم سوال بپرسیم.
3. ما حق داریم خود را همان طوری که الان هستیم دوست بداریم.
بله، ما اولین شخصی هستیم که حق شکست خوردن را از خود می گیریم.مبادا اشتباهی کنم! درصدد هستیم تا جای ممکن کاری را شروع نکنیم مگر اینکه موفقیت و مسیر رو به رشد در آن شفاف باشد.
این نکته راعرض کنم هر چند از توصیه ها و مشورت ها بهره ببریم می توانیم نگاه کلی را در اختیار داشته باشیم که این خیلی خوب است و حتما وجود منتور در زندگی ضرورت کامل دارد. اما قدم های که در مسیر کاری یا ورزش و یا مهارتی برمیداریم مخصوص ماست. با توجه به روحیات شخصی و منحصربه فرد خود این مسیر شکل می گیرد. پس در جزییات محال هست شکست نخوریم یا اشتباهی مرتکب نشویم.
پذیرش شکست جز حق لاینفک من انسان است.
کارآفرین شدن، خویش فرما بودن پر از شکست و شروع مجدد و... است؛ ما حق اساسی برای کارافرین بودن را داریم. منتها اغلب نمی خواهیم بپذیرم که ازاین حق استفاده کنیم. برای همین شغل کارمندی راحت ترین کار محسوب می شود.
درد کشیدن برای کسب موفقیت جز حق انسانی ما هست، چون درد لذت بخش است. یک مثال آشنا بزنم که همگی این درد لذت بخش را کشیدیم. خاطرتان باشد وقتی روزهای اول باشگاه رفتیم، کوفته شدن بدن، درد عضلانی، سخت راه رفتن با اینکه درد بود اما لذت می بردیم. این درد قشنگ هست و در پی آن ساخته شدن وجود دارد.
شما حق دارید دشمن داشته باشید، پشت سر شما حرف بزنند و حتی فحش بدهند چون این نیز جز حق انسانی شما هست. یکی از اولین بحث ها در موفقیت ایجاد دشمن است. توجه داشته باشیم ما به هیچ عنوان دشمن تراشی نمیکنیم. بلکه وقتی راه پیشرفت طی می کنیم به وجود آمدن دشمن طبیعی ست؛ هیچ ایرادی هم ندارد که دشمن دارید. حالا شما بفرمایید چند تا دشمن دارید؟!؟!
دوستی می گفت : " زندگی یه قانون داره یا تو پشت سرکسی حرف می زنی یا دیگران پشت سر تو حرف می زنن."
هر کسی حق انسانی اش ایجاب می کند شکست عشقی بخورد، بله درست شنیدید شما هم حق دارید در عشق شکست بخورید. شکست عاطفی ما را محکم می کند این حق را حدالامکان از خود نگیرید. تجربه ها و آگاهی های که کسب در این شکست لمس می گردد کمک بزرگی برای انتخاب همسری مناسب تر، با معیارهای بالاتر شما خواهد بود. پس تلاش کنید تا رابطه عاطفی قشنگ تر را بسازید.
یکی دیگر از حقوق انسانی ما این است از هرجای از هر زمانی می توانیم مجدد از صفر شروع کنیم. کاری را انجام دهیم بعد نقطه سرخط، از نو حرکت را آغاز کنیم. مانند ورزشکاران حرفه ی که بعد از مسابقات جهانی یا المپیک، دوباره تمرینات را از سر می گیرند. پیمانکارانی که پروژه ی را تمام کردند باز پروژه جدید از نو شروع می شود. حتما شما هم این چنین تجربه ی دارید.
"سوال پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است."
این جمله را خیلی شنیدیم متاسفانه دراجرا و سوال پرسیدن هنوز به بلوغ نرسیدیم. دلایل متعددی چون خجولی، ترس از مسخره شدن، ترس از تحقیر، ترس از احمق بودن. همگی این موارد بازی های درونی ما هست که اجازه بیان سوال از ما گرفته است. فکر می کنیم خودمان باید تلاش کنیم، سرچ کنیم، زمان صرف کنیم تا پاسخ سوالاتمان را پیدا کنیم. در واقعیت اینقدر زحمت نیاز نیست هر جای حس کردید با شخصی متخصص تر در حوزه ی سوالاتتان هست ارتباط بگیرید و سوال خود را بپرسید.
علت این که ابزارها، خدمات فیزیکی و انلاین ایجاد شده و همچنان با سرعت بالا در حال خلق شدن است؛ به این خاطر است که ما انسان ها افکار، آرزو، رویاهایی در سر داریم و دوست داریم شرایط آن را فراهم آوریم، از استفاده آن ها لذت ببریم.
این لذت و تلاش برای ایجاد چیزی از دوست داشته شدن خودمان نشئت می گیرد. خود شما ورزش برای هیکلی تراشیده و خوش فرم دوست دارید و به باشگاه می روید. فردی نجاری براش جذاب است و مهارتش را یاد می گیرد تا هنری خلق کند.
اما اغلب آدم ها با بهانه و دلیل تراشی های مختلف قدمی بر نمیدارند و یا در صورت فعالیت صرفا یک سری کارهای روتین و معمولی با توجه به شرایط فعلی شان انجام میدهند. وقتی هم به آن می گوییم فلان کار را انجام بدهید جوری رفتار می کنند که از گفته ی خود پشیمان می شویم.
لطفا، خواهشا اول اول خود را دوست بدارید. همین،الان خود را ببینید و دوست بدارید با تمام کمی و کاستی های موجود که در شما هست. هر کسی عیب ها، ضعف، ایرادتی دارد اما خیلی موارد مثبت و داشته های دارد که اگر تک تک آن ها را ذکر کند یقینا از عدد 100 بیشتر خواهد شد.
ما حق داریم خودمون رو هر جور که هستیم دوست داشته باشیم. نسبت به خودمان حس خوب داشته باشیم و برای حال خوب خود تلاش کنیم.
همان طور که در ابتدای مقاله عرض کردم برای هر کدام از حقوق خود امتیازی بین صفر(کمترین) تا پنج (بیشترین) به خود دهید. بعد برای هر کدام که پایین تر هست تجربه ی از زندگی خود به یاد آورید و ببینید چه کاری و یا تدبیری نیاز بود که انجام ندادید. اگر مجدد مشابه آن پیش آید با بینش الان و حق خود چطور پیش می روید.
یکی از راه ها برای بررسی خود درونی ( خودانگاره) این است که فهرستی از ویژگی های تان را تهیه کنید. این تمرین به شما این فرصت را می دهد تا گفت و گوهای درونی روزمره ی که در ذهن تان جریان دارید متوقف کنید و جداگانه داشته ها، کارها، کیستی خود را ببینید.
هر سوال را حداقل 10 بار از خود بپرسید یا اگر خواستید با دوست خود دونفره انجام دهید. وقفه بین سوال و پاسخ نباشد تا بتوانید هر انچه به ذهن تان می آید را بیان کنید.
برای مثال : داشته های من پدر، یک خواهر، یک خانه، یک ماشین، یک دوست صمیمی، تعدادی دوست، یک وبلاگ ویرگول، مقاله های متعدد، مراجعه کننده های سابق، مراجع های جدید، ....
کارها و اقدامات من شامل خانه داری، دخترخانواده، همسرداری، پژوهش و مطالعه، نویسندگی، مشاوره، مربی عادت سازی، رانندگی، سوارکاری، کوه پیمایی، فروشنده و....
بودن من یا کیستی من؟!!؟!! پاسخ این سوال را نحوه ی ارتباط من با داشته ها و اقداماتم تعیین می کند. برای افراد شغلشان صرفا کاری هست که انجام می دهند تا روزگار خود را بچرخانند. اما برای برخی جز لاینفک وجودی شان است، طوری انگار رسالت آن در این دنیا است. کیستی ما به خودمان بستگی دارد.
برای من پژوهش و تحلیل، سخنوری، مربی گری، همسرداری جز ذات درونی ام است تماما زندگی می کنم. شما هم با پاسخ به این سوالات تا حدی خودانگاره ی خود را پیدا خواهید کرد. و برای رشد در مسیر خود راه های برای تغییر مثبت و ایجاد عادات مثبت و موثر خواهید یافت.