در جلسه دفاع از پیشنهادیه دکتری وقتی در پاسخ به یکی از استادها که پرسید چرا معادل فارسی خوبی برای واژه Reading Comprehension انتخاب نکردهام، گفتم معادل مناسبی پیدا نکردم، به درستی گفت: "خب، معادلی بساز".
دانش خوبی که در آن جلسه یاد گرفتم این بود: روند باید به این صورت باشد که دانشجویان رشتههای مختلف که پس از مدت ها مطالعه، فهم کاملی از یک واژه پیدا کردهاند، وظیفه دارند معادل مناسب را به فرهنگستان پیشنهاد بدهند. هیچ کسی به اندازه ی کسی که چند ماه دربارهی واژه Reading comprehension مطالعه کرده است مفهوم این کلمه را بهتر نمیداند پس وظیفهی من است که معادل خوبی پیدا کنم نه حداد عادل. دلیل وضع موجود و معادلهای بیاستفادهی فرهنگستان که گاهی دستمایه طنز نیز میشود این است که روند فعلی برعکس است؛ حداد عادل به ما میگوید از چه واژای استفاده کنیم.( حداد عادل در اینجا نماد فرهنگستان است:) )
فارسی قند است :)