ویرگول
ورودثبت نام
زهرا آزادفر
زهرا آزادفرآشپز، پژوهشگر کارآفرینی اجتماعی؛ نویسنده درباره طعم ها
زهرا آزادفر
زهرا آزادفر
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

از بن‌بست تا بن‌ساز: امیدی که از مردم شروع می‌شود

در میانه این روزهای سخت که اقتصاد نفس‌نفس می‌زند، فرهنگ در پیچ و خم بی‌توجهی گم شده، و اعتماد عمومی گاه در آستانه فرسایش است، سؤال ساده اما مهمی ذهن خیلی از ما را درگیر می‌کند: برای به‌ روز شدن و پیشرفت، دقیقاً چه چیزی لازم داریم؟

شاید سال‌ها این انتظار را از دولت داشته‌ایم. حق هم داشتیم. دولت مسئول اداره کشور است. اما تجربه به‌ خوبی نشان داده که ساختارهای دولتی – دست‌کم به شکل فعلی – به تنهایی توانایی حل مسائل پیچیده و ریشه‌ دار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را ندارند. شاید هم واقعا بخواهند، که شاید نتوانند.

اما مگر راهی نیست؟ چرا هست. همیشه بوده. حتی در تنگترین بن‌بست‌ها، انسان‌ها راهی پیدا کرده‌اند، به دعا پناه برده‌اند، به هم کمک کرده‌اند، ایده ساخته‌اند، و حتی از دلِ هیچ، چیزی خلق کرده‌اند. ما با این باور زیسته‌ایم که "جز مرگ، هیچ‌ چیز ناممکن نیست."

اینجا دقیقاً جایی‌ست که علوم انسانی و تجربه جهانی حرف مهمی برای گفتن دارد. راه‌ حل، نه فقط در دست دولت و نه صرفاً در سودجویی بازار، بلکه در نقطه تلاقی نیازهای جامعه و انگیزه‌های انسانی نهفته است: جایی که کارآفرینی اجتماعی متولد شد.

کارآفرین اجتماعی نه دنبال سود صرف است و نه اسیر دیوان‌سالاری، او دنبال تأثیر است. او مسئله‌ای را در جامعه می‌بیند، می‌فهمد، و برایش راه‌ حلی پایدار و درآمدزا پیدا می‌کند. او خودش را قهرمان نمی‌داند، اما بی‌ صدا در حال تغییر دادن دنیاست.

در ایران، شاید آمار دقیقی نداشته باشیم که نشان دهد جامعه یا دولت چقدر آمادگی پذیرش این نوع نگاه را دارد. اما نشانه‌ها کم نیستند. مفهومی که تا چند دهه پیش حتی نامی از آن نبود، حالا دارد جا باز می‌کند. جوانهایی هستند که پروژه‌های کوچک اما مؤثر راه می‌اندازند، زنانی که در دل روستاها کسب‌ وکارهای اجتماعی به پا کرده‌اند، و مردانی که ترجیح داده‌اند به‌جای غر زدن، آستین بالا بزنند.

به باور من، آینده روشن ایران – اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی – بدون پذیرش و حمایت جدی از کارآفرینی اجتماعی ممکن نیست. این مسیر البته تا به اینجا با تلاش شخصی فعالان این حوزه طی شده، اما اگر واقعاً می‌خواهیم گامی جدی برای توسعه برداریم، وقت آن است که دولت به جای ایستادن در حاشیه، بازیگر فعال و تسهیلگر این حرکت شود.

چگونه؟

  • ساده‌ سازی مقررات برای کسب‌ وکارهای اجتماعی
  • اختصاص حمایت مالی و مشاوره‌ای به استارتاپ‌های اجتماعی
  • تعریف جایگاه روشن کارآفرینی اجتماعی در سیاست‌های توسعه
  • آموزش عمومی درباره نقش و تأثیر این نوع از کارآفرینی

اما فراتر از این‌ ها، وقت آن رسیده که دولت و نهادهای توسعه‌ای کشور، نگاه خود را از مرزهای داخلی فراتر ببرند. کارآفرینان اجتماعی ایران باید بتوانند کسب‌ وکارهایی پایدار و از پایین به بالا خلق کنند که نه تنها به مسائل جامعه خود پاسخ می‌دهد، بلکه در بازارهای منطقه‌ای نیز حرفی برای گفتن دارد. کشورهای همسایه ما مانند ارمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی، نه‌ تنها فرهنگی هم‌ ریشه با ما دارند، بلکه همواره با احترام متقابل به ایران و ایرانی نگاه کرده‌اند. این کشورها، بازارهایی نو و آماده برای محصولات و خدماتی هستند که با نگاهی اجتماعی و فرهنگی تولید می‌شوند.

پتانسیل بالای این تعاملات منطقه‌ای، به‌ ویژه در حوزه‌هایی چون صنایع دستی، گردشگری اجتماعی، آموزش مهارت‌های زندگی و خدمات فرهنگی، باید با حمایت هوشمندانه دولت، بخش خصوصی آگاه، و شبکه‌های بین‌المللی توسعه، دنبال شود. کارآفرین اجتماعی ایرانی باید بتواند با قدرت و اعتماد به نفس، هم در داخل کشور اثرگذار باشد و هم نماینده‌ای شریف و خلاق از ایران در منطقه باشد.

جامعه ما، مردمی که بارها در بزنگاه‌های تاریخی پیش قدم بوده‌اند، حالا آماده‌اند. فقط کافی‌ست روزنه‌ای باز شود، نه برای فرار، بلکه برای حرکت به جلو.

در نهایت، باور دارم که ما – با همه چالش‌هایی که داریم – هنوز و همیشه سرمایه‌های انسانی بزرگی در اختیار داریم: جوانانی تحصیلکرده، دلسوز، خلاق و خستگی‌ناپذیر. اگر امروز بیش از همیشه به آن‌ها فرصت و اعتماد بدهیم، اگر بذر اعتماد را به‌جای ترس بکاریم، آینده‌ای بهتر برای ایران نه رؤیا، که واقعیت خواهد بود و این آینده را نه قهرمانان افسانه‌ای، که کارآفرینان اجتماعی بی‌نام‌ ونشان اما پرتلاش خواهند ساخت.

علوم انسانیکارآفرینیکارآفرینی اجتماعیایرانآینده
۶
۲
زهرا آزادفر
زهرا آزادفر
آشپز، پژوهشگر کارآفرینی اجتماعی؛ نویسنده درباره طعم ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید