ویرگول
ورودثبت نام
زهرا آزادفر
زهرا آزادفرآشپز، پژوهشگر کارآفرینی اجتماعی؛ نویسنده درباره طعم ها
زهرا آزادفر
زهرا آزادفر
خواندن ۵ دقیقه·۶ ماه پیش

سوار بر بال‌های هوش مصنوعی، آینده از هم‌اکنون آغاز شده است

عصر جدید در نوآوری اجتماعی – با قدرت هوش مصنوعی و به دست انسان.png
عصر جدید در نوآوری اجتماعی – با قدرت هوش مصنوعی و به دست انسان.png

سال ۲۰۲۴ را شاید بتوان نقطه عطفی در تاریخ فناوری بشر دانست. سالی که هوش مصنوعی نه صرفاً به عنوان ابزاری کمکی، بلکه به‌عنوان یک همکار، شریک، و گاه جایگزین در بسیاری از عرصه‌ها بطور گسترده قد علم کرد. از تولید محتوا گرفته تا تحلیل داده، از طراحی دارو تا هدایت پهپادها، از آموزش تا درمان، هوش مصنوعی با سرعتی غیرقابل پیش‌بینی در زندگی ما تنیده شد. اما سال ۲۰۲۵، این حضور دیگر فقط یک پدیده نیست، یک زیست‌بوم است. همه چیز یا به هوش مصنوعی گره خورده، یا به‌زودی خواهد خورد.

و اینجاست که مسئله اصلی رخ می‌نماید: دیگر هوش انسانی معمولی توان هم‌گامی با شتاب تکنولوژی را ندارد. پیشرفت علم، فناوری، مدل‌های اقتصادی و تحلیل‌های اجتماعی، آن‌چنان با سرعت در حال حرکت‌اند که اگر انسان نخواهد یا نتواند بر بال‌های هوش مصنوعی سوار شود، از قافله جا خواهد ماند. در دنیای امروز، دیگر صرفاً یک انتخاب نیست که بخواهیم از هوش مصنوعی استفاده کنیم یا نه، این یک ضرورت بقاست.

نفوذ هوش مصنوعی در کسب‌وکارها، فرصتی برای باز تعریف

هوش مصنوعی همچون نخی ناپیدا، در حال پیوند زدن لایه‌های مختلف کسب‌ وکارها به یکدیگر است. برندهایی که روزی با تیم‌های بزرگ بازاریابی و تحلیل کار می‌کردند، امروز با مدل‌های زبانی و تحلیل‌گرهای هوشمند در حال مدیریت داده‌ها و رفتار مشتری‌اند. ربات‌های گفت‌وگو، تحلیل‌های پیش‌بینی‌کننده، تولید خودکار محتوا، و حتی شبیه‌سازی تصمیم‌گیری مدیریتی، اکنون بخشی از ابزارهای روزمره‌اند.

و این تأثیر، فقط مخصوص غول‌های تکنولوژی نیست. کسب‌وکارهای اجتماعی نیز از این تغییر در امان نیستند و نباید باشند. چرا که هوش مصنوعی می‌تواند فرصتی بی‌سابقه برای گسترش اثربخشی، کاهش هزینه‌ها، و توانمندسازی جوامع کم‌برخوردار فراهم آورد.

کسب‌وکارهای اجتماعی در عصر هوش مصنوعی، چگونه هم‌سو شویم؟

برای کسب‌وکارهای اجتماعی که معمولاً منابع مالی و انسانی محدودی دارند، هوش مصنوعی می‌تواند نقش یک تقویت‌کننده بازی کند مشروط به اینکه آگاهانه، هدفمند و با درک مسئله از آن استفاده شود. چند راه کار کلیدی:

۱. استفاده از هوش مصنوعی برای تحلیل داده‌های اجتماعی: الگوریتم‌ها می‌توانند الگوهای پنهان در نیازها، مشکلات و فرصت‌های جامعه هدف را شناسایی کنند. مثلاً با تحلیل کامنت‌ها، فرم‌ها، یا داده‌های میدانی.

۲. اتوماتیک‌سازی ارتباط با جامعه هدف: چت‌بات‌هایی برای پاسخ به نیازهای اولیه، دریافت بازخورد، یا آموزش‌های پایه‌ای.

۳. تولید محتوای آموزشی ارزان و سریع: با ابزارهای تولید ویدیو، صدا و متن مبتنی بر هوش مصنوعی می‌توان محتوای ارزشمند برای جامعه هدف تولید کرد.

۴. ترجمه هم‌زمان و بومی‌سازی محتوا برای اقوام مختلف: ابزاری برای عدالت زبانی و افزایش دسترسی.

انتقال دانش، از تکنولوژی به توانمندسازی

در یک کوچه باریک در حاشیه شهر، زنی نشسته پشت میز کوچکی با گوشی هوشمندی که تازه از طریق وام خیریه خریده. چند ماه پیش، همین زن با دنیای هوش مصنوعی غریبه بود، حالا با کمک یک دوره آموزشی ساده که توسط یک کسب‌وکار اجتماعی طراحی شده، یاد گرفته چگونه با ابزارهای AI تصویری بسازد، یک کپشن بنویسد، یا حتی بازار آنلاین محصولاتش را تحلیل کند.

ایده اصلی ساده بود: کسب‌وکارهای اجتماعی نباید فقط مصرف‌کننده تکنولوژی باشند، بلکه باید آن را به زبان ساده برای دیگران ترجمه کنند و ابزارش را به دست کسانی بدهند که همیشه از بازی عقب مانده‌اند.

این ترجمه‌گری تکنولوژی می‌تواند شکل‌های مختلفی داشته باشد:

- طراحی کارگاه‌هایی برای آشنایی اولیه با ابزارهای هوش مصنوعی، مخصوص زنان سرپرست خانوار، نوجوانان محروم یا جوانان  بیکار.

- راه‌اندازی مشاغل خانگی بر پایه استفاده از ابزارهایی مثل ChatGPT، Canva یا Copilot، جایی که افراد بدون نیاز به مدرک دانشگاهی بتوانند با خلاقیت و راهنمایی درست، محتوا تولید کنند یا خدمات ارائه دهند.

- ساختن «آزمایشگاه‌های یادگیری محلی» در مساجد یا خانه‌های فرهنگ، که در آن جوانان بتوانند هوش مصنوعی را لمس کنند، با آن بازی کنند و بدون ترس شکست، تجربه‌اش کنند.

این اقدامات کوچک، چیزی فراتر از آموزش فنی هستند. آن‌ها پلی می‌سازند بین دنیای تکنولوژی و زندگی واقعی مردم، پلی بین نیاز اقتصادی، عدالت اجتماعی و توانایی فنی. این یعنی انتقال واقعی دانش: از تکنولوژی به توانمندسازی.

چشم‌انداز آینده، کارآفرینی اجتماعی در جهانی نو

تصور کن سال‌ها گذشته باشد، شاید نه آن‌قدر دور که نتوان لمسش کرد، اما نه آن‌قدر نزدیک که از حالا در دسترس باشد. جهانی را تصور کن که در آن هر فرد، صرف‌نظر از محل تولد، طبقه اجتماعی، یا سطح تحصیلات، به یک کتابخانه زنده، یک مربی هوشمند و یک جعبه ابزار دیجیتال دسترسی دارد. جهانی که در آن، کودکی در روستایی دورافتاده، درست به همان سرعتی آموزش می‌بیند که کودکی در پایتخت‌های جهان؛ چون هر دو، به لطف هوش مصنوعی، معلمی مهربان، صبور و بی‌تبعیض دارند.

در این جهان، کارآفرینی اجتماعی دیگر فقط یک مدل اقتصادی نیست. یک شیوه بودن است، یک منش انسانی مبتنی بر مراقبت، مشارکت و معنا. کارآفرین اجتماعی آینده، انسانی است که هم دل در گرو عدالت دارد و هم ذهنی آشنا با الگوریتم‌ها و داده‌ها. او می‌داند که چگونه با کمک یک مدل یادگیری ماشین، نیازهای پنهان جامعه‌اش را شناسایی کند. می‌داند که چطور با یک چت‌بات بومی‌سازی‌شده، خدمات مشاوره روانی رایگان برای زنان آسیب‌دیده راه بیندازد. یا چطور به کمک ابزارهای تولید محتوای هوشمند، نوجوانان را به یادگیری مهارت‌های نرم، تشویق و توانمند کند.

حالاکسب‌وکارهای اجتماعی، فقط در پی ترمیم زخم‌ها نیستند، آن‌ها در حال باز طراحی بافت جامعه‌اند. آن‌ها برای افرادی که شاید روزگاری در حاشیه قرار داشتند، نقشی در متن می‌سازند. با انتقال دانش هوش مصنوعی، توانایی کسب درآمد را نه فقط برای زنده ماندن، که برای شکوفا شدن فراهم می‌کنند.

در آینده‌ای که به‌سوی آن می‌رویم، مشاغل سنتی به آرامی در حال دگرگونی‌اند. آن‌ها یا در کنار ابزارهای هوشمند معنا پیدا می‌کنند یا فراموش می‌شوند. و اینجاست که کارآفرینی اجتماعی نقش شاه‌کلید را بازی می‌کند: آموزش تطبیق. آموزش انعطاف. آموزش امید.

در این چشم‌انداز، تصور یک رستوران اجتماعی در منطقه‌ای محروم ممکن است دیگر به شکل امروزی‌اش نباشد. بلکه به کمک هوش مصنوعی، با تحلیل ذائقه محلی، داده‌های تغذیه‌ای، و شرایط اقتصادی منطقه، منویی شخصی‌سازی‌شده طراحی می‌کند که هم مغذی است، هم مقرون‌به‌صرفه، هم محبوب مردم. همان کسب‌وکار، همزمان به نوجوانانی که ترک تحصیل کرده‌اند، آموزش آشپزی و استفاده از ابزارهای هوشمند آشپزخانه می‌دهد. آن‌ها در فضای مجازی و از طریق هوش مصنوعی، سفارش می‌گیرند، محتوا تولید می‌کنند، و برند محلی خود را به جهان معرفی می‌کنند.

و در این مسیر، کسب‌وکار اجتماعی دیگر فقط خدمت‌رسان نیست. رهبر تغییر است. صدای آن‌هایی‌ست که سال‌ها بی‌صدا ماندند. بلندگوی نیازهای خاموش، و طراح آینده‌ای که به عدالت، معنا و فناوری پیوند خورده است.

جهان آینده، بدون شک چالش‌برانگیز خواهد بود. اما در دل این چالش‌ها، فرصتی نهفته است برای بازتعریف انسان. انسانی که دیگر نه تنها با قدرت بازوان یا حتی قدرت ذهن، بلکه با قدرت هم‌زیستی با هوش مصنوعی مسیر خود را می‌سازد. مسیری که شاید بی‌نهایت باشد، اما قدم اولش همین امروز است.

و شاید مهم‌ترین پرسش این باشد: آیا ما آماده‌ایم که این بال‌ها را باز کنیم؟

هوش مصنوعیکارآفرینی اجتماعیتکنولوژیکسب و کار
۳
۰
زهرا آزادفر
زهرا آزادفر
آشپز، پژوهشگر کارآفرینی اجتماعی؛ نویسنده درباره طعم ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید