ویرگول
ورودثبت نام
زهرا آزادفر
زهرا آزادفرآشپز، پژوهشگر کارآفرینی اجتماعی؛ نویسنده درباره طعم ها
زهرا آزادفر
زهرا آزادفر
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

پناه بر فیلم

این روزها کافیست چند ساعتی گوشی‌ات را چک نکنی، بعد که دوباره برگردی می‌بینی انگار دنیا را از نو نوشته‌اند. خبرهای بد، بدتر و فاجعه. بالاخره چیزی که همیشه ازش می‌ترسیدیم، اتفاق افتاده وسط زندگی‌مان؛ جنگ و موشک و مرگ آدم‌هایی که اسمشان را میدانستیم یا نمی‌دانستیم.

دوازده روز نخوابیدم یا با دلهره خوابیدم. اما دیدم اینطوری نمی‌شود زندگی کرد. تصمیم گرفتم گاهی درهای گوش و چشمم را ببندم به این همه عدد کشته و زخمی و تحلیل و خبر فوری و پناه بردم به فیلم.

فیلم‌ها یادم آوردند دنیا می‌تواند آرام باشد. دیدن غصه‌های کوچک آدم‌ها در فیلم‌ها، در مقایسه با خبرهای موشک و جنگ و مرگ، مثل دیدن زخم کوچک روی دست کسی بود.

برگشتم به فیلم‌های خوب. «باشو غریبه کوچک» را دوباره دیدم و دلم رفت برای نگاه مهربان نایی. «شاید وقتی دیگر» را دیدم و ماتِ بازی سوسن تسلیمی شدم. با خودم گفتم خوش به حال سوئد که داردش، ما تنها شدیم وقتی او رفت.

«هامون» را دیدم و چند روز در هوای آن دیالوگ‌ها نفس کشیدم. «اجاره‌نشین‌ها» را دیدم و خندیدم و غصه خوردم. «روسری آبی»، «قرمز»، «شهر زیبا»، «واکنش پنجم»، «دایره زنگی»، «دو زن»، «مهمان مامان»، «خواستگار محترم»، «عروس»، «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»، «سعادت آباد»، «چهارشنبه سوری»، «پل چوبی»، «زن دوم»، «یک حبه قند»، «نهنگ عنبر»، «عروس آتش»، «ارتفاع پست»، «خواهران غریب»… همه را دوباره خواهم دید.

می‌دانید؟ فیلم‌های خوب ایرانی مثل نوشیدن شیر مادر است برای کودک. آدم را آرام می‌کند، قوی می‌کند، ایمن می‌کند، نجات می‌دهد تا زنده بمانی. پیشنهاد می‌کنم شما هم گاهی پناه ببرید به فیلم های قدیمی ایرانی. اخبار را یک بار در روز بخوانید، اما فیلمهای خوب را دوباره ببینید.
چون به عقیده من زندگی، بیشتر شبیه فیلم است تا اخبار.

سینمافیلمجنگایرانی
۵
۷
زهرا آزادفر
زهرا آزادفر
آشپز، پژوهشگر کارآفرینی اجتماعی؛ نویسنده درباره طعم ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید