ویرگول
ورودثبت نام
Azam Bahrami
Azam Bahrami
خواندن ۷ دقیقه·۴ ماه پیش

شهرهای ایران، فرسنگ‌ها دور از مسیر توسعه پایدار

کلان‌شهرهای پرجمعیت ایران در مسیر رشدی ناقواره در حاشیه هستند که با بار جمعیتی، مشکلات و نیازهای رو به افزایشی را به آینده شهرنشینی ایران تحمیل می‌کنند.

بیشتر تئوری‌های توسعه شهری عامل اقتصادی که به معنای توسعه صنایع پیش‌رو، گسترش زمینه‌های مختلف کار و زیرسازهای صنایع پایه است و عامل مکانی و جغرافیایی که با موقعیت مرکز و همسایگی با کلان‌شهرها گره خورده را در مسیر توسعه مهم و موثر می‌دانند. اما سرنوشت پر از دود و زباله بسیاری از شهرهای ایران در اخبار امروز نشان می‌دهد چطور کمبود منابع و زیرسازهای توسعه شهری و عدم برنامه‌ریزی برای توسعه در بستر توان اکولوژیکی هر شهر، همسو با گسترش انواع بی‌عدالتی و تبعیض، تخریب محیط زیست و تحمیل آسیب‌های اجتماعی متفاوت، مشکلاتی حل‌شدنی را به بحران‌هایی جدی تبدیل کرده است.

بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می‌کنند و تخمین زده می‌شود تا سال ۲۰۵۰ این جمعیت به ۷۰ درصد برسد. شهرها موتور اقتصاد محلی و ملی جهان هستند و همینطور مرکز رفاه. بیش از ۸۰ درصد فعالیت‌های اقتصادی جهان در مراکز شهری متمرکز است. شهرنشینی علاوه بر فرصت‌ها، چالش‌های مهمی نیز به همراه دارد. بنا به اطلاعات برنامه توسعه ۲۰۳۰، شهرها ردپای اکولوژیکی بسیاری دارند. با وجود آنکه حدود سه درصد از سطح زمین را اشغال می‌کنند، اما سه چهارم منابع جهانی را مصرف می‌کنند و مسئول انتشار حدود ۷۵ درصد گازهای آلاینده جهان هستند.

به همین دلیل برنامه حکومت‌ها در کلان شهرها حول موضوع توسعه و آمایش، متمرکز است بر مقابله با تاثیر تغییر اقلیم و مدیریت بحران زباله و آلودگی هوا و در حوزه انسانی، مهاجرت و حاشیه‌نشینی و چگونگی روند مصرف آب و انرژِی.

شهرها در ایران

در ایران جمعیت شهرها در ۴ دهه اخیر حدود دو برابر شده است از سال ۱۳۳۵ تا آخرین آمارگیری رسمی در ۱۳۹۵، به‌طور متوسط سالی یک میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شده است. اما آمار نشان می‌دهد که رشد جمعیت شهری در ایران همواره بسیار پر شتاب‌تر از میانگین رشد جمعیت کل کشور بوده. مثلا رشد متوسط جمعیت شهری در مقایسه با رشد جمعیت کشور در بازه میان نخستین و آخرین سرشماری حتی بیش از دو برابر بوده است.

طبیعتا با افزایش آمار شهرنشینی نیاز به افزایش شهرها و یا تبدیل نقاط مناسب زیست بزرگتر و پرجمعیت‌تر نیز بیشتر می‌شود. بنا به تحقیقی در مرکز تحقیقات آمار کشور تعداد شهرهای ایران از  ۱۹۹ شهر در سال ۱۳۳۵ به ۱۲۴۲ نقطه در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته است.

پرجمعیت‌ترین شهرهای کشور در سال ۱۳۹۵ هشت شهر بودند با جمعیت بالای یک میلیون نفر که بیش از ۳۵٬۵ درصد جمعیت ایران را در خود جای داده بودند. آمار همین سال نشان داد که در واقع ۴۳ درصد جمعیت ایران تنها در ۲۶ % مساحت قابل سکونت ایران ( حدود ۱۵ % مساحت کل ایران) زندگی می‌کنند. در مورد کلان شهرها این رشد جمعیت همچنان بی توجه به توان و پتانسل‌های این شهرها از جمله پتانسیل اکولوژیکی ادامه دارد. پیش‌بینی می‌شود حتی با ثبات در نرخ باروری، جمعیت ثابت تهران تا ۱۴۳۵ به ۱۳ میلیون نفر برسد.

شهرواره‌ها را من نمایشی از شهر می‌دانم. در واقع مکان‌های جغرافیایی که در اسم، شهر هستند ولی در زیرسازهای مورد نیاز شهری هیچ توسعه یافتگی مناسبی ندارند، روستاهایی که نه تنها بازوی تولید موثر اقتصادی خود را از دست داده‌اند بلکه فقط با دلایل اغلب سیاسی و یا منافع اقتصادی شکل گرفته حول افزایش قیمت زمین تنها کمی بزرگتر شده‌اند.
پرسش این است که چرا با وجود افزایش ۱٬۵ برابری شهرها در ۲۰ سال اخیر از تراکم جمعیت در این نقاط کاسته نشده است؟! چون شهرهای کوچک و متوسط در حال از دست دادن جمعیت و حتی هویت خود هستند. کافی‌است به آمار شهرهای با بیشترین حاشیه‌نشین و استان‌های مهاجرپذیر و مهاجر فرست نگاهی بیاندازیم و آنها را کنار هم قرار دهیم.

از طرف دیگر این شهرهای نو که البته نوین و مدرن نیستند اغلب در حاشیه همان شهرهای پرجمعیت بحران‌آفرین یا شهرهای صنعتی بنا شده‌اند که این به معنای ترکیب مضاعف آلودگی محیط زیست و یکی کردن سکونتگاه‌های زیست و کار در دل شهرک‌های صنعتی است.


استان خوزستان

استان خوزستان با بالاترین آمار حاشیه‌نشین نماینده تعداد پر شمار شهرک‌های کارگری و همینطور مهاجرت‌های داخلی در استان است که اغلب محصول خالی شدن روستاها و یا تاثیر عوامل اقلیمی بر کاهش کیفیت و امکان زندگی است. به همین دلیل، این استان اولین استان مهاجر فرست ایران است.

استان البرز

در مورد استان البرز هم پرسش این است که چرا علی‌رغم تعداد شهرهای جدید افزوده به این استان جوان همچنان آمار بد مسکن‌ها و حاشیه‌نشینان آن زیاد است؟ شاید مهمترین عامل آن قیمت مسکن، مجاورت با تهران، مهاجرپذیری بالا و تعداد بالای شهرواره‌ها در این استان باشد. شهرواره‌ها را من نمایشی از شهر می‌دانم. در واقع مکان‌های جغرافیایی که در اسم، شهر هستند ولی در زیرسازهای مورد نیاز شهری هیچ توسعه یافتگی مناسبی ندارند، روستاهایی که نه تنها بازوی تولید موثر اقتصادی خود را از دست داده‌اند بلکه فقط با دلایل اغلب سیاسی و یا منافع اقتصادی شکل گرفته حول افزایش قیمت زمین تنها کمی بزرگتر شده‌اند.

در مجموع می‌توان گفت کلان‌شهرهای نخست پرجمعیت ایران در مسیر رشدی ناقواره در حاشیه هستند که با بار جمعیتی، مشکلات و نیازهای رو به افزایشی را به آینده شهرنشینی ایران تحمیل می‌کنند.

شهرهای میانی و کوچک افزوده شده بر نقشه در واقعیت نتوانسته برای تعدیل و توازن پراکندگی جمعیت کاربردی عمل کند. موج مهاجرت از سواحل جنوبی و دامنه کوهستانی در استان‌های زاگرس‌نشین به سمت کویر و شهرهای پرجمعیت دیگر نزدیک به تهران نشان می‌دهد که مسئله تعیین کننده در این موج انسانی یافتن کار و مسائل اقتصادی و دسترسی به زیرسازهای اولیه زندگی مانند آموزش و سلامت است و بعد عوامل اقلیمی مدیریت نشده ( از کمبود آب تا ریزگردها). در حقیقت شیب جمعیت را اقتصاد است که تعیین می‌کند.

از طرفی نرخ مشارکت اقتصادی استان‌ها، عدم توازن توزیع عادلانه امکان مشارکت در تولید و درآمد را به‌خوبی نشان می‌دهد. درسال ۱۴۰۰ تنها ۱۶ درصد استان‌های ایران در ارزش افزوده بخش صنعت کل کشور بیشتر از ۵ درصد سهم داشتند.

شهرهای پایدار در سند توسعه ۲۰۳۰

یازدهمین هدف در توسعه پایدار توضیح می‌دهد که شهرها و سکونتگاه‌های انسانی را فراگیر، ایمن، انعطاف پذیر و پایدار کنید.

در سند توسعه ۲۰۳۰، یک شهر پایدار فاکتورهای مختلف در حوزه‌هایی از جمله حوزه اقتصاد و زیرسازهای تضمین کننده رفاه، راه‌های سازگاری با تغییر اقلیمی و عدالت در دسترسی به امکانات برای همه شهروندان را در بر می‌گیرد.

در میان این فاکتورها می‌توان به ضرورت برنامه‌ریزی برای کاهش آلودگی سرانه تولید شده توسط شهرها، مدیریت و        کنترل کیفیت هوا و مدیریت پسماند اشاره کرد. در توسعه شهری، دسترسی همگان به فضای سبز مناسب، دسترسی به فضاهای عمومی امن و فراگیرباید تضمین شود، به ویژه برای زنان و کودکان، سالمندان و افراد دارای معلولیت.

در موضوع فضای سبز، تنها در سه کلان شهر ایران، یعنی تهران، اصفهان و مشهد به جز کاهش ییلاقات در نخستین کمربند شهری مسئله مهم کیفیت فضای سبز شهری، مساحت، پراکندگی و حفاظت آن و عدالت در دسترسی به آن هم مطرح است. تغییر پوشش گیاهی با کیفیت، تاریخی و مناسب زیست و حیات وحش شهری به چمن‌کاری و پوشش‌های گیاهی اغلب مهاجم و آبخواه شرایط را برای شهرهایی مانند اصفهان و تهران بحرانی کرده است.

فضای سبز ناسازگار با اقلیم، نبود زیرسازهای مناسب نگهداری و آبیاری، مانند مورد مشکل آفات و نبود سهم آب، تنها بخشی از مشکلات جدی فضای سبز در کلان شهرهای ایران است. اهمیت فضای سبز شهری همراه با گرما و کنترل روان‌آب‌ها، آلودگی کلان‌شهرها و مهمتر از همه به‌عنوان حق انسانی شهروندان است که اهمیت می‌یابد.

پیرامون عدالت در دسترسی به زیرسازهای شهری، روایت سخنگوی جامعه معلولان ایران می‌تواند گویا باشد:

حتی ۳۰ درصد سازمان‌ها، وزارتخانه و ساختمان‌های دولتی در کلان شهر تهران هم به زیرسازهای مناسب، برای جابجایی معلولین مجهز نیستند.

با این آمار می‌توان در مورد ایستگاه‌های مترو، پل‌ها و خیابان‌ها، مراکز تاریخی و تفریحی و خدماتی هم به نتیجه‌ای مشابه در این کمبود رسید.

از دیگر اهداف توسعه پایدار شهری تا سال ۲۰۳۰، این است که قوانین و نهادهای اجرایی، دسترسی به مسکن و خدمات اولیه کافی، ایمن و مقرون به صرفه را برای همه تضمین کنند و محله‌های فقیر بازسازی شوند. مسیری که در اغلب استان‌های ایران نه تنها وارونه طی شده است بلکه با فرمی مخرب و انحصاری حتی به قیمت نابودی و تصرف اراضی جنگلی و حریم منابع طبیعی در حال گسترش است.

با این آمار می‌توان در مورد ایستگاه‌های مترو، پل‌ها و خیابان‌ها، مراکز تاریخی و تفریحی و خدماتی هم به نتیجه‌ای مشابه در این کمبود رسید.

از دیگر اهداف توسعه پایدار شهری تا سال ۲۰۳۰، این است که قوانین و نهادهای اجرایی، دسترسی به مسکن و خدمات اولیه کافی، ایمن و مقرون به صرفه را برای همه تضمین کنند و محله‌های فقیر بازسازی شوند. مسیری که در اغلب استان‌های ایران نه تنها وارونه طی شده است بلکه با فرمی مخرب و انحصاری حتی به قیمت نابودی و تصرف اراضی جنگلی و حریم منابع طبیعی در حال گسترش است.

یادداشتی منتشر شده در سایت زمانه

توسعه پایدارشهر‌های ایرانفضای سبزتوسعه انسانیآمایش سرزمین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید