یکی از بهترین و شاید بزرگترین لطف هایی که انسان می تواند در حق خود انجام دهد این است که به نقد و بررسی زندگی اش بپردازد .
ما همیشه یاد گرفته ایم که به تقلید و دنباله روی از دیگران به راحتی در مورد افراد اظهار نظر کنیم ، فرقی هم برایمان نمی کند که این نقد و بررسی در کدام یک از ابعاد زندگیشان است .
گاهی آدم ها ذره بین به دست می گیرند و در ریزترین مسائل زندگی دیگران وارد می شوند و سَرَک می کشند .
به نظر من اظهار نظر زمانی باید اتفاق بیفتد که یک نفر از ما درخواست کند که به او کمک کنیم و او از ما مشورت بخواهد .
مثلا فردی لباسی را می خواهد بخرد و از ما در مورد رنگ لباس و مدل آن مشورت می گیرد .
یا اینکه برای تعطیلاتش می خواهد مکانی را برای تفریح انتخاب کند و نظر ما را در مورد محلی که مناسب باشد میپرسد .
این چنین نظر دادن که خودِ شخص درخواست کند خوب است و مشکلی را ایجاد نمی کند و اتفاقا باعث می شود که مهارت ما در این زمینه افزایش پیدا کند ولی اینکه خود بخواهیم بدون خواسته ی دیگران وارد موضوعات زندگی آن ها بشویم چیزی جز دخالت نیست و ممکن است حتی باعث آزردگی دیگران هم بشود.
یکی از بزرگترین ضعفهای سیستم آموزشی این است که هیچ گاه در این زمینه آموزشی نداشته است.
اینکه دانش آموزی را تربیت کند که اول خودش را مورد نقد و بررسی قرار دهد و بعد دیگران را .
به او نحوه و شیوه ی درستِ اظهار نظر کردن را آموزش بدهد .
همین آموزش ها است که وقتی فرد بزرگ می شود و قدم در جامعه می گذارد می تواند از او انسان موفقی بسازد .
به طور مثال یاد میگیرد که چطور در مسائل کاری به مذاکره بپردازد و نظرش را اعلام کند .
یادگیری و آموزش باعث می شود که وقتی فردی بخواهد ازدواج کند درست و دقیق به بررسی شخص مقابلش بپردازد و اظهار نظر درستی انجام دهد و انتخاب کامل تری داشته باشد .
خیلی از مواقع ما به علت تمرین نداشتن در این زمینه نمیتوانیم در مورد مسائلی هم که مربوط به خودمان است اظهار نظر کنیم ،میترسیم که دیگران از این کار ناراحت شوند و همین ترس باعث می شود که سکوت کنیم .
خجالت می کشیم که دیگران نقد و نظر ما را بشنوند و ما را به خاطر طرز فکرمان مسخره کنند
به نظرم باید از خود شروع کنیم ، تمرین کنیم و یاد بگیریم .
به نقد خود بپردازیم که بهترین شیوه همین است .
باید با خودمان روراست و صادق باشیم .
سعی کنیم بهتر و بیشتر خودمان را بشناسیم ،
تمام ابعاد شخصیت خود را مثل روز برای خودمان روشن کنیم .
بررسی کنیم خود را و اگر به تغییر نیاز داریم دست بجنبانیم و وارد عمل شویم.
هر روز نگاهی کوتاه به همان روزِ خود بیندازیم و ببینیم چگونه عمل کرده ایم ، آیا راضی بوده ایم یا نه .
کجاها از خود خوشحال بوده ایم و کجاها دلگیر و ناراحت .
در این بررسی ها هوای خودمان را نداشته باشیم و جدیت به خرج دهیم تا کم و کاستی خود را در بیاوریم و اگر اصلاحی باید صورت بگیرد انجام دهیم و نقاط ضعفمان را برطرف کنیم و اگر نقطه قوتی داشتیم آن را مرتفع و پررنگ کنیم .
به طور مثال من به نقد و بررسی امروزم میپردازم و میبینم در محل کار از همکار خود به دلیل کم کاری عصبانی شده ام و به او خورده گرفته ام و بعد از کمی فکر کردن با خود می گویم به نظرم او از اول صبح حال خوبی نداشت ، شاید مشکلی برایش پیش آمده که در کارش تمرکز نداشته است و من نباید عصبانی می شدم
به همین ترتیب میبینم کجاها عملکرد خوبی داشته ام و نظرم در مورد خودم مثبت است و کجاها خوب نبوده ام و رضایت چندانی از خود نداشته ام .
همین محاسبه ی روزانه و نظر دادن در مورد موضوعات زندگی باعث می شود که در رابطه با خود بی تفاوت نباشیم و یاد بگیریم تغییرات بزرگی در نحوه ی پیشبرد آن ایجاد کنیم و به واقع موفق تر خواهیم بود.
این هم که همیشه در موضوعات منتظر نظر دیگران باشیم و استقلالی از خود برای تصمیم گیری نداشته باشیم به مرور زمان باعث می شود که اعتماد به نفسی برایمان باقی نماند ، درست ترین راه و روش این است که هم نظر خود را داشته باشیم و هم با مشورت با افرادِ صاحب نظر و با تجربه در نهایت یک برآوردی بکنیم و بهترین اقدام را انجام دهیم.
اگر نظر دادن در مورد خود را همیشه داشته باشیم تمرینی می شود برای اظهار نظر کردن درست و به جا در مورد دیگر مسائل که در رابطه با آن ها موفق عمل کنیم و دست آورد خوبی هم برای خودمان داشته باشیم و هم برای دیگران .