اعظم توکلی
اعظم توکلی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

خشمت را قورت نده

یک نفر از این طرف حرف می زد ، یک نفر از آنطرف ،
یکی می گفت من عجله دارم ، آن یکی می گفت من خیلی وقت است منتظرم چرا انقدر طول کشید.
تلفن‌ هم پشت سر هم‌ زنگ می خورد و همدست آن ها شده بود تا من را دِق دهد ، کلافه که هیچ ، با دیوانه شدن هم فاصله ی چندانی نداشتم .
ساعتی گذشت و همکار محترمم را دیدم که خرامان به طرف من می آید ‌،انگار که نه انگار دیر آمده و من از شدت شلوغی در حال منفجر شدن هستم .
در نهایتِ خونسردی سلامی کرد و پشت سیستمش نشست و بدون اینکه حرفی بزند و حتی به خاطر دیرآمدنش عذرخواهی کند شروع به کار کرد .
نگاهی به او انداختم ، در دل که هیچ در میان دستانم غوغا بود ، دلم میخواست از همانجایی که هستم‌ گوشی تلفن را نشانه روم تا در فرق سرش فرود آید.
خشم درونم را میخورد و جلو می رفت و من جلودارش نبودم و داشت لب ریز می شد .
قلبم‌ از ناراحتی و غضب به درد امده بود و حقش بود که هرچه ناسزاست به او بگویم.
آرامشش را که میدیدم دندان قروچه به سراغم می آمد و این توان را در خودم می دیدم که خفه اش کنم .
خواستم بلند به او بگویم به درد نخور ، ولی خودداری کردم ‌.
اینجوری نمیشد باید حالش را می گرفتم ، همین که آمدم از کنارش رد شوم صندلیش خودنمایی کرد ، دلم میخواست دستم را جلو ببرم که آن را به سمت عقب بکشم که یکدفعه زمین بخورد باز هم بردباری و شکیبایی به خرج دادم و گفتم کار درستی نیست
بیرون رفتم و کلماتی زیر لب غر و لند کردم که اگر با صدای بلند گفته می شد حتما جنگی آنجا به پا می شد .
صورتی داشتم که از حرص قرمز شده بود و حتی یک لیوان آب سرد هم چاره ای برای خاموش شدن این خشم نشد ،کاغذی برداشتم و تمام آنچه که دلم میخواست به او بگویم را روی آن نوشتم ، چند بار مرورش کردم ، احساس کردم کمی آرام شده ام ، بعد از ان پاره اش کردم و
برگشتم و هیچ وقت آن نوشته را به او ندادم.


دردی است صعب العلاج این خشم .
بروز ندهیم از درون ما را فرسوده و بیمار می کند و ذهن ما را همیشه درگیر نگه می دارد و با گذشت زمان باعث می شود که کینه ای شویم و این کینه در دل ما جا خوش کند و بماند که بماند، از طرفی هم اگر ابراز کنیم نمیدانم که چه پیش می آید و ممکن است پیامدی داشته باشد که مانند آبی که ریخته شده است نتوانیم جمع و جورش کنیم و پشیمانی بزرگی پیش رویمان بگذارد .

کنترل خشم راه های بسیاری دارد ولی در عمل به کار گرفتنش سخت است و با تمرین است که میشود بر آن غلبه و آرام آرام کنترلش کرد.
به نظرم اورژانسی ترین و دم دست ترین راه خلاصی از خشم این است که محیط را ترک کنیم و تا آرام نشدیم بازنگردیم‌ و همه ی کلمات و جملات و خشونت خود را روی یک تکه کاغذ بنویسیم ، آنقدر بنویسیم که خالی شویم .

ویرگولتولید محتواخشمکنترل خشم
زنده بودن یعنی یک قلم و دفتر داشتن و جسارتی برای نوشتن ، سلام من اعظم توکلی هستم ، کسیکه نوشتن را راهی می داند برای آرام کردن قلب و ذهن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید