اعظم توکلی
اعظم توکلی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

گاهی برای خود و گاهی با دیگران

گاهی باید برای خودمان باشیم ، فراموش کنیم جز خود را ، گوشه ای بنشینیم و فقط تماشا کنیم و دیگر هیچ . خودمان را از وسط این دنیای پر از قیل و قال برداریم و برویم به سمت و سویی تا بتوانیم خلوتی داشته باشیم .


و زمانی هم باید باشیم برای کسانی که وجودشان خالی است از حسِ خوب.
به میدان زندگی بیاییم و دست یک نفر را بگیریم تا بفهمد که تنها نیست ، دستی بر روی شانه اش بگذاریم و بگوییم من هستم ، اینجا، کنار تو، تا خیالش راحت شود که غصه هایش قصه ای بیش نیست ، کمکی باشیم برایش که کوله بار غم هایش را بر زمین بگذارد و نفسی تازه کند.
یک روز می شود که به دور از همه بود و یک روز هم در این حوالی باشیم در کنار آدم ها .
هر دو را که داشته باشی زنده بوده ای ، بزرگ شده ای و قوی .
یک روز باید به دنیا گفت :
کمی هم تو بمان برای بعد ، امروز می خواهم دیداری با خود داشته باشم ، روزهاست که فکرت مرا دور کرده است از خودم و حال و هوایم ، کمی هم بمانم برای خودم .
و روزی دیگر هم اینگونه باید بود :
باران باش بر وجود زنگار گرفته ی آدم ها ، آدم هایی که دکّان دلشان بی رونق است و بی فروغ ، بِبار و پاک کن قلب های پر از تیرگی را

ویرگول
زنده بودن یعنی یک قلم و دفتر داشتن و جسارتی برای نوشتن ، سلام من اعظم توکلی هستم ، کسیکه نوشتن را راهی می داند برای آرام کردن قلب و ذهن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید