ٱذرخݰ⦕⦖ عـزےزے
ٱذرخݰ⦕⦖ عـزےزے
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

فرهنگ اصطلاحات آبادانی-قسمت 1

کشور آبادان، ببخشید، شهر آبادان به دلیل ساخت پالایشگاه و به تبع اون اشتغالزایی که ایجاد کرد، باعث شد که جمعیت زیادی از کشورهای مختلف و شهرهای ایران به آبادان برای کار بیان. این گوناگونی قومیتی موجب اختلاط فرهنگی شد که تاثیرشو روی آداب و رسوم، خوراکی‌ها، نحوه زندگی، خصوصیات اجتماعی و ... و اصطلاحات و واژه‌های کاربردیِ روزمره میشه دید. خیلی از این اصطلاحات در حقیقت اصطلاحات زبان (انگلیسی، عربی، هندی...) و لهجه‌های مختلف(بختیاری، بوشهری و بندر عباسی، اصفهانی، یزدی، شیرازی....) هست که یه جورایی آبادانینزه (عجب اصطلاحی کشف کردم) شده، مثلا اِسبیتال که همون Hospital انگلیسیه.

چند سال پیش یکی از بچه‌های آبادان، توی وبلاگش لیستی از این اصطلاحات رو گذاشته بود که چون زیاده توی چند پست مختلف(با فاصله زمانی زیاد از هم برای اینکه خسته کننده نشه) خدمت‌تون به اشتراک میذارم و در مورد هرکدوم اگه اطلاعات بیشتری داشتم توضیح میدم و عکسی میذارم. همینطور برای اینکه یکنواخت نشه، از حالت مرتب و سورت شده در اُوردم و ترتیب الفباییشو به هم زدم. باید خاطر نشان کنم این اصلاحات فقط مختص آبادان نیست و در شهرهای دیگه خوزستان هم کاربرد داره.

آبادان شهر وفا
آبادان شهر وفا


بریم(Bereim): از محله‌های متعلق به شرکت نفت، در معنی اسم آن دوقول وجود دارد:1- از اسم خرمای بریم گرفته شده که در قدیم در این محل نخلستان‌های وسیعش وجود داشته و 2- نام فردی ملقب به ابو ابراهیم بوده که در این محل با قبیله اش زندگی میکرده و بعدها بصورت بریم درآمده.

فکر کنم قول دوم درست تر باشه و رقم خرمای بریم از اسم این محل اومده. از محله های خیلی شیک و تر و تمیز آبادان هست و همونطور که می‌بینین پر از درخت و فضای سبزه و معماری خونه هاش کلا با بقیه شهر فرق میکنه. اصلا یه حال و هوای دیگه داره.
یکی از خیابون های بریم
یکی از خیابون های بریم


اَنکس(Anex): نام قدیم فرهنگسرای نفت واقع در فلکه اَلفی، اولین ساختمان خاور میانه که مجهز به دستگاه‌های تهویه مطبوع بود. هنوز دربین مردم به اسم انکس مشهور است. توضیح : انکس درزبان انگلیسی بمعنی ضمیمه است در این قسمت اداره خدمات اجتماعی باشکاه نفت وسینمای تابستانی بریم بود و پس از تکمیل انکس یا رستوران مرکزی آنرا انکس یعنی ضمیمه این مجموعه خواندند.

باشگاه انکس از باشگاه های معروف بوده، یه آهنگ آقاسی داره که میگه :"توی باشگاه انکس رقصتو دیدُم پسندیدُم..." منظورش همین باشگاه معروفه. لازم به ذکره که شاعر اینقدرا هم دختر ندیده نبوده که فقط با دیدن رقص بپسنده، توی بقیه شعر از موارد دیگه هم تعریف میکنه.


نُقل پیرزن = ذرت بو داده.

خوب این دیگه از بزرگان تنقلات محسوب میشه. همون پاپ کورن معروف. اسامی دیگه هم داره. اما پُف فیل نمی‌دونم دیگه از کجا اومده!!!
نقل پیرزن احتمالا بخاطر اینکه یه جورایی شبیه نقل هست و چون نرمه به درد پیرزن‌ها که دندون ندارن می‌خوره.


چمری(Chemri) : ابتدای خارک که کوچک و کمی سبز رنگ و نرم

چمری - خودم عکس گرفتم
چمری - خودم عکس گرفتم


دِی گُل: چاپلوس

در موارد دیگه‌ای هم دیدم از این اصطلاح استفاده می‌کنن، یه چیزی که خیلی جیغه و رنگ‌های مختلف توش بکار رفته. مثلا یکی یه پیرهن رنگ رنگی و گل گلی می خره بهش میگن بابا این چیه خریدی دی گلی هست. همینطور خانم هایی که آرایش غلیظ می کنن و یه جورایی اونکاره هستن.

تکنیکال: دانشکده نفت

شنیدم میگن آقای "دیوید هالیدی"، همون که کتاب معروف فیزیک کاربردی رو نوشته (فیزیک هالیدی)(داغ خیلی‌ها تازه شد) توی این دانشکده یه زمانی درس میداده.


پاکوره: نوعی غذای آبادانی هندی الاصلو در نتیجه تند!

پاکوره
پاکوره
غذای خوشمزه ای هست که مثل فلافل و ساموسه( همون سمبوسه) معروف نیست و همه جا پیدا نمیشه. دقیقا نمی‌دونم طرز تهیه‌اش چیه، یه جور خمیره که میندازن داخل روغن داغ و اینجوری پُف میکنه. دوستم که هند درس خونده بود می‌گفت اونجا گل کلم رو داخل این خمیر میذاشتن و بعد سرخ میکردن. پاکورا هم بهش میگن که احتمالا تلفظ هندی اونه. رفتین آبادان حتما بخورین. بصورت پُرسی می فروشن. هر 5-4 تاش یه پُرس میشه. اونم که کنارشه بهش میگن آب تُندو و بقول با کلاس ها سُس.


سر تا سر : یک نوع شیرینی که بصورت مارپیچ در سینی ریخته می‌شده و هر کس با 2 ریال تا آنجایی که میتونسته و شیرینی کنده نمیشده می‌تونسته شیرینی برداره.

چِش بندو: نام بازی بچه ها(قایم باشک)

پِلیت(Plate): فلز یا قطعات فلزی

خدا رو کولت: اصطلاحی است با معانی بسیار از جمله: دمت گرمه، خدا خیرت بده، کارت درسته و ... . بستگی به لحن و مکان گفتن جمله داره!

سيجاره: سيگار با تلفظ عربی!

همون سیگار هست که عربی شده. اُم‌سیجاره یعنی کسی که خیلی سیگار میشکه


تِکه بازی: نام بازی بود که دخترها بازی میکردن ( لِی لِی )

با اینکه اصلا از این بازی لوس خوشم نمی اومد، اما چون دخترا بازی می کردن منم میرفتم قاطیشون.


فیت : سایز


سیب گلابی: مایعیی شیرینی مخلوط (جوهر و شکر و آب جوش میدادند برنگ قرمز) بعد یک چوب فرو میکردن تو سیب و سیب گلاب را در این مایع آغشته میکردن تا رنگ بگیره مثل آب نبات بشه.

فکر کنم همون سیب قندی باشه

جاشو: کارگر کشتی (ملوان)

جالی: فِنس

فِنس هم که فکر کنم بیشتر این طرف‌ها استفاده میشه. فنس یا جالی همون توری فلزی هست. از فنس گاهی برای حصار کشی استفاده میشه و گاهی منظور از جالی "توری کباب" هست و بیشتر ماهی صبور توش میذارن و روی آتیش کباب می کنن.


بوی روم: (اتاق پسر) بخشی از منازل شرکتی که معمولا شامل یک اتاق با سرویسهای بهداشتی مختصر و آشپزخانه است. در زمان انگلیسی‌ها این اتاق‌ها متعلق به مستخدمین هندی آنها بوده که توسط انگلیسی‌ها بوی نامیده می‌شده‌اند.

در این مورد شک دارم. نوشتن اون با Boy فرق داره و بصورت buoy room نوشته میشه.

خراطی: نوعی خوردنی زردرنگ که از درخت خرما درست می‌کردند.

تيسه (Teise): يك كلمه با معانی بسيار! در قديم به گشتن كودكان در جويها برای يافتن اشيای بی ارزش می‌گفته‌اند و امروزه به ناخنك زدن و بلند كردن اشيا بصورت نيمه شوخی نيمه جدي!

این واژه از taste گرفته شده و به معنی چشیدنه، مثلا طرف پاکوره خریده به دوستش تعارف می کنه و دوستش میگه نمی خوام، طرف میگه حالا یکم تیسه کن. هموطنان اونور آبی توی برنامه‌های مسابقه آشپزی(حالا اسمشو نمیارم) هم وقتی می‌گفتن "یکم غذارو تِست کردیم و خوشمون نیومد" منظورشون همون تیست کردنه.
تیسه زدن هم هست که به معنی گردش های بدون هدفه.


فَیِه(fai'ie): محله‌ای در آبادان بعد از ایستگاه ۱۲ بهار. امروزه بعلت وجود دانشگاه آزاد و دبیرستان تیزهوشان از مراکز علمی به حساب میاد!

یه بازار معروف هم داره به اسم بازار فیه.


بوچ: چوب پنبه برنگ کرم که بعنوان سر شیشه استفاده میشد.

اینم یه واژه انگلیسیه.


هَفیز = دفتر یا آفیس

همون office هست


مَنهول: فاضلاب(men hol)

درست این واژه manhole هست و یه واژه انگلیسیه و دو کلمه جدا نیست و به معنی راه ورودی به فاضلاب یا لوله‌ها و گذرگاه‌های زیرزمینی هست. اصطلاح منهول توی آب و فاضلاب زیاد بکار برده میشه.


رُشاد: شاهی ( سبزی)

بوشِش کن: در اصطلاح رانندگی رانده‌های شرکت نفت میگفتن بوشش کن (دنده آزاد کن )

چار میخه: کنایه از اینکه دست و پای کسی را بستن .

اِسپکتور: سرشیفت حراست که با موتورسیکلت سه‌چرخه گشت میزد.

بَلم(Balam): قایق

:
:

دال عدس: نوعی غذا

غذای هندی هست که دال(عدس‌های لپه شده قرمز رنگ) رو با سیر و گاهی سیب زمینی می‌پزن و با فلفل زیاد می‌خورن.
دال عدس
دال عدس


لَب لبو: برخلاف ظاهرش این هم یکی دیگر از اسامی نخود گرمک است.

بهش آبجوجه هم میگن. توی سرمای زمستون با فلفل می چسبه. دست فروش ها همراه با باقلا و لبو و شلغم می‌فروشن.

گیت(Gate): دروازه بویژه، دروازه های پالایشگاه.

رِوِن شوز(رِبِن شوز): پوتین

ظاهرا اسم برندش revenge shoe بوده. فکر نمی کنم فقط پوتین باشه. قدیمی‌ها به کفش‌های کتونی و کفش‌های ورزشی میگن رِون.


پِلیت باز : بازی با سر نوشابه و سنگ


منابع:

اینجا و اینجا



غروب روز 20 آبان، گذر عطارد از جلوی خورشید فراموشتون نشه(اطلاعات بیشتر و بیشتر)

آبادان شهر وفا غروباش چه با صفادانلودفیلمموفقیتاستارتاپ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید