اینم از گاهنامه دهم. خوشحالم که تونستم ده هفته بصورت مداوم و پیوسته بنویسم. روزانه نویسی، یعنی اینکه هر روز مطلبی بنویسیم نبوده (که این خیلی بده)، اما همین که این سنت حسنه رو حفظ کردم و ده هفته پُستی منتشر کردم به نظرم کار خوبیه. تشویقات و انرژی مثبت دوستان بی تاثیر نبوده. دم شما گرم
یکی دو روز گیر دادم (به قول معروف قفلی زدم) که بتونم روش متحرک سازی و linkage ساختن با اتوکد رو یاد بگیرم. که نتیجه اش همچین چیزی شد:
توی گاهنامههای قبلی در مورد مکانیسم حرکتی جانسِن (Jansen's linkage) توضیح مختصری دادم. یکی دو تا نمونه روباتش هم ساختم که فیلمهای تکمیلی اونو خواهم گذاشت (این لینک و این لینک مربوط به 7 سال پیشه).
حالا چطور میشه با اتوکد این مکانیسم رو شبیه سازی کرد؟ اول از همه باید اندازههای هر کدوم از اجزا رو محاسبه کنیم. با شبیه سازها میشه اندازهها رو تعیین و حرکت رو شبیه سازی کرد تا جوری که میخوایم باشه. اندازههای بهینهاش (جوری که اجزاء با هم برخورد نکنن، به اندازه کافی پا بالا بیاد، حرکت پا روی زمین بصورت خط مستقیم باشه و...) تعیین شده که در شکل زیر میتونین ببینین:
برای شروع در اتوکد، خطِ قسمت a و I رو رسم میکنیم.
با دستور GCFIX نقاط انتهایی این خط رو فیکس میکنیم، چون نباید این خطوط جابجا شوند.
قطعه m که قسمت متحرک این مجموعه هست رو میسازیم. راههای مختلفی هست. میتونیم اینجوری بسازیمش:
اول خطی به اندازه طول قطعه میکشیم، مثلا برای این قطعه خطی به طول 15 میکشیم
ابتدا و انتهای خط، دو تا دایره با شعاع 2 و 1 میکشیم
دایرههای بزرگترو با خط به هم وصل می کنیم. برای کشیدن خطهایی که مماس با دایره هستن از حالت tangant استفاده میکنیم.
با فرمان Trim، قسمتهای اضافی دایره رو حذف می کنیم تا مشابه شکل زیر بشن:
برای اینکه خطوط بیرونی به هم متصل بشن و بصورت یکپارچه در بیان، با دستور Pedit و انتخاب حالت multilpe، خطوط بیرونی (غیر از دو دایره داخلی) رو انتخاب میکنیم و enter رو میزنیم، کلید y و بعد J و بعد دوبار Enter میزنیم. اینجوری همه خطوط بیرونی به هم متصل خواهد شد و برای سهبعدی کردن آماده میشن. بعد با فرمان Extrude و انتخاب خطوط بیرونی و دو دایره داخلی (خط وسطی رو انتخاب نکنین) و وارد کردن عدد 1 برای ضخامت، قطعه رو سهبعدی می کنیم. به این شکل قطعه ما سهبعدی خواهد شد.
با دستور subtract، اول قطعه رو انتخاب میکنیم و بعد enter میزنیم، بعد دو تا دایره های کوچیک رو انتخاب و enter میزنیم، اینجوری قطعه شکل نهایی خودشو پیدا میکنه. اگه دقت کنین، خط وسطی به صورت سه بعدی در نیومده.
با دستور Block، کل قطعه (هم قسمت سه بعدی و هم قسمت دو بعدی) رو انتخاب و بهش اسم "M" میدیم. با دستور grupe کل قطعه رو تبدیل یه یک گروه میکنیم.
با دستور Coincident نقطه 1 رو به نقطه 2 وصل می کنیم. حواستون باشه اول نقطه 2 رو انتخاب کنین و بعد نقطه 1.
برای اینکه این قطعه بچرخه، انگار که یه موتور بهش وصله باید از زبان برنامهنویسی اتولیسپِ اتوکد استفاده کنیم. برای اینکار نوت پد رو باز میکنیم و عبارات زیرو توش کپی می کنیم:
rotate ob g M
XXXX,YYYY 5 rscript
بین خطوط غیر از M و XXXX,YYYY نباید هیچ فاصله ای باشه. بجای XXXX,YYYY باید نقطهای که می خوایم قطعه M حول اون بچرخه رو انتخاب کنیم. برای اینکار دستور ID رو تایپ و نقطه مرکزی چرخش رو انتخاب میکنیم، با اینکار مختصات نقطه مرکزی ظاهر میشه، اونو یادداشت و بجای XXXX,YYYY میذاریم.
که نهایت همچین چیزی رو در نت پد خواهیم دید:
اینو تحت عنوان مثلاً L2.SCR هر جا خواستیم ذخیره میکنیم، توی اتوکد با دستور SCR فایل L2.SCR رو باز میکنیم، اگه مشکلی پیش نیومده باشه، میبینیم که قطعه M حول اون نقطه مرکز میچرخه. اگه همه چیز اوکی بود میریم سراغ بقیه کار.
با همین روشی که قطعه M رو ساختیم، بقیه قطعات رو هم به ترتیب میسازیم، با دستور block یکپارچه میکنیم (بقیه قطعات احتیاجی به گروه کردن ندارن) و با دستور Coincident به هم متصل میکنیم و در نهایت همچین شکلی ساخته خواهد شد و با اجرای L2.SCR به حرکت در خواهد آمد.
چون شکل سه بعدیه، میتونیم از زوایا و جهتهای مختلف بهش نگاه کنیم.
هموطور که میگن راههای رسیدن به خدا به شمار آدماس، راههای رسیدن به هدف توی اتوکد زیاده و هرکی یه راهی واسه خودش داره. این راهی که من گفتم تنها و بهترین و مناسبترین راه نیست، یکی از راه هاس. ممکنه روشهای خیلی بهتر از اینم باشه
راستی، می دونین به خانمی که با نرم افزار های CAD کار می کنه چی میگن؟؟
نوشته هایی در مورد فیلم "Nope" خوندم و پشت صحنههاشو دیدم و بر اساس پیش زمینه و ژانر فیلم، توقع دیدن یه فیلم به شدت اکشن، ترسناک و علمی تخیلی داشتم و بخاطر همین خیلی مشتاق دیدنش بودم. فیلم در مورد یه برادر و خواهره (بر عکس دوست پسر-دخترهای فیلمهایی که سانسورچی تلویزیون برادر و خواهرشون میکنه، اینا واقعا خواهر و برادر هستن، هرچند که به رنگ پوست هاشون نمیاد!!!!) که با فرازمینیهای نامهربون (و آفت جون) مواجه میشین (وقدرشون هم نمی دونن) و...ادامه داستان.
وقتی فیلمی که توی سایت IMDB ژانرشو زده Horror-Mystery- Sci-Fi و مربوط به فرازمینی هاس نگاه میکنی، توقع داری که صحنههای ترسناکی داشته باشه و حداقل چهار تا فرازمینی نشون بده یا یه حالت تعلیق (مثل فیلم نشانهها یا Signs) داشته باشه، اما این فیلم تا وسطاش مث یه فیلم بی مزه خانوادگی یا یه فیلم تلویزیونی بود. بعد از نصفههای فیلم کمی مثلاً مهیج شد.
فیلم همیشه سلیقهایه و فیلمی که به مذاق (با مزاج اشتباه نگیرین) من خوش میاد ممکنه دیگران دوست نداشته باشن. یادمه یه بار با یکی از دوستان مشغول صحبت در مورد فیلم بودیم. گفت که یه فیلم خوب بهم معرفی کن که ببینم، منم تو ذهنم اومد که فیلم Sin City رو بهش معرفی کنم، بعد ادامه داد که "چند روز پیش یکی از دوستانش یه فیلم اورد و خیلی ازش تعریف کرد که فیلم قشنگیه، بعد که دیدم بدترین و افتضاح ترین فیلمی بود که تا حالا دیده بودم و اسمش هم "شهرگناه" بود." به دوستم گفتم که اتفاقاً میخواستم منم دیدن همین فیلمو بهت توصیه کنم. خلاصه اینکه سلیقهها متفاوته. من دوستامو از لحاظ فیلم دیدن به دو گروه تقسیمبندی کردم، گروه اول اونایی که سلیقهاشون دقیقا با من متفاوته، وقتی میگن این فیلم الکیه و به درد نمی خوره، اون فیلمو حتماً میبینیم و برعکس، و گروه دوم اونایی که همنظر هستیم و هرچی بگن خوبه حتماً میبینم. شما هم به حرفای من گوش ندین و هر چی دوست داشتین ببینین.
امروز که صحبت فرازمینی ها شد خواستم در موردشون بنویسم و کمی بحث کنیم، اما چون گاهنامه طولانی شد میذارم برای یه روز دیگه. فکر می کنم بحث جالبی باشه.
اگر حال و روز دستگاه "هشدار دهنده ایستگاه فضایی بین المللی" رو بخواهید، خدمتتون عارضم که بالاخره پنجشنبه شب (دهم شهریورماه 1401) به سر انجام رسید و نرمافزار و سختافزار بخوبی کار داد و از تست سربلند بیرون اومد. فقط هنوز فرصت نشده که ازش عکس بگیرم، عمری باشه در گاهنامه بعدی.