هر چقدر به سال های آخر دبیرستان نزدیکتر می شویم، دانشگاه در زندگی ما مهم تر می شود. به قدری که احساس می کنیم باید سه سال زندگی مان را صرف آن کنیم تا به دانشگاه خوب برویم.
اما یک سوال...
? دانشگاه خوب چه ویژگی هایی دارد؟
اگر دنبال این سوال گشته باشید شاید به جواب هایی مانند میزان فارغ التحصیلان شاغل، اساتید و هیئت علمی های دانشگاه، مقالات چاپ شده یک دانشگاه، امکانات خوب، بروز بودن و چیز های دیگر از این دست رسیده باشید.
ما با همین جواب هدف تعیین کردیم، تلاش کردیم، کنکور دادیم و وارد دانشگاه شدیم.
اما این سوال برای من همچنان بعد از ورودم به دانشگاه ادامه داشت. پس دست به کار شدم. با رفیقام که دانشگاه های مختلف کشور درس می خوندن صحبت می کردم. از دانشگاه شریف تا تهران و خواجه نصیر و صنعتی اصفهان و خود اصفهان هم که خودم بودم بررسی کردم.
اما این بار با جو سنگین کنکور، با دانشگاه های ساختگی تو ذهن مردم و مشاوره ها مواجه نبودم. بلکه اینبار از دید یک دانشجو و از توی دل یک دانشگاه نگاه می کردم.
به نتایج جالبی رسیدم ولی یکی از همه به شدت بنیادی و مهم تر بود. انگار که سوال دوباره برام تعریف شد و زاویه نگاه کردن بهش هم عوض شد.
نقش یک دانشجو در ساختن دانشگاه برتر چیست؟
این حالا چیزی بود که سوال من شده بود.
برگشتم ویژگی ها را مرور کردم
درصد فارغ التحصیلان شاغل، اساتید و هیئت علمی ها، مقالات چاپ شده یک دانشگاه و ... .
بخش زیادی از آن ارتباط مستقیم با دانشجو دارد.
حتی اساتید و هیئت علمی ها!
چرا که حتی سطح تدریس و تمرین های اساتید بر اساس دانشجو ها تنظیم می شود.
از این ها گذشته، از مهم ترین مواردی که یک دانشگاه خوب دارد، فعالیت های جانبی آن است. اگر از یک دانشجو که در این فعالیت ها مشارکت فعال داشته سوال کنید قطعا به شما می گوید که این فعالیت ها در زندگی آینده و مسیر شغلی اش تاثیر بسزایی داشته است. و مسئله اینجا جالب می شود که این فعالیت ها بدون دانشجو های فعال غیر ممکن است. دانشگاهی ندیده ام که خود مسئولین و اساتید نقش اول این داستان باشند. در ضمن معمولا دخالت مسئولین در اکثر مواقع به جای کمک، سد راه پیشرفت نیز شده است.
در دانشگاه بار ها دیده ام اگر جایی یک دانشجو دست به کار شود و کفش پولادینش را به پا کند، اتفاقات بسیار مثبتی برای خود و دانشگاه و دیگر دانشجویان رقم می زند.
در دنیا امروز ما اشتباهات می توانند تبعات زیادی داشته باشند اما اشتباهات بخش جدا نشدنی و شاید مهم ترین بخش پیشرفت ما هستند. پس کجا بهتر از بستر دانشگاه برای تجربه های بسیار حیاتی ما.
اینجاست ضعف آموزش و پرورش در مدارس پیدا می شود. اینجاست رویکرد اشتباه دانشگاه حسابی قرار است ما را اذیت کند. اما روزنه ای به شدت روشن در دانشگاه برای ما باز است. اگر خود ما دانشجو ها از این روزنه حداکثر استفاده را کردیم، اگر خود ما دانشجو ها دلمان به حال هم سوخت و بقیه را روشن کردیم، اگر خود ما دانشجو ها مشکلات را حل کردیم، اگر خود ما دانشجو ها به جای قر زدن رفتیم به سمت حرکت، اگر خود ما دانشجو ها رفتیم به سمت فعال بودن و از منفعل بودن دور شدیم، اگر خود ما دانشجو ها کبریتی روشن کردیم، اگر خود ما... و اگر خود ما ... .
استاد چقدر قشنگ این نکته را بیان کردند:
اگر در مملکتی هستی که تمامش تاریک است، این نشان می دهد که تو یک کبریت هم روشن نکرده ای. نباید مسئله را توجیه کنیم و بگوییم دیگران اقدام نکرده اند ،که توباید فرض کنی کسی جز تو در این عالم نیست. باید خود شروع کنی و هر مقدمه ای را که می خواهد، فراهم کنی.
عین.صاد
? خوشحال می شوم اگر نظر های خود در زیر همین پست بزارید تا هم من و هم خواننده های عزیز نظر های شما را در این باره بخونیم و به درک درستی از این مطلب برسیم.
? عکس های این پست توسط بینگ (قدرت گرفته از Dall-E 3) طراحی شده است.