کلا هدفم از نوشتن این پست این بود که ببینم میتونم یه مقاله کامل رو ترجمه کنم یا نه و حس میکنم تونستم
یک داستان در مورد یک معلم هنر وجود دارد که او کلاسش را به نصف تقسیم کرد. و به نصفی از کلاس گفت نمره آنها بر اساس یک اثر مشخص میشود و به نصفه دیگر کلاس گفت که نمره شما برحسب تعداد اثر های انجام داده شده نمره دهی میشوند.
نیمی از کلاس که بر اساس کمیت نمره میگرفتن کار های بهتری از لحاظ کیفیت ارائه کردند.
با تکرار کردن و یادگرفتن از اشتباهاتشان توانستن آثار بهتری از گروهی که تنها یک کار انجام دادند به انجام برسانند
کمیت منجر به کیفیت میشود.
به اشتراک گذاشتن کار به شما کمک میکند پیشرفت کنید. بازخورد هایی که از دیگران دریافت میکنید باعث میشود برای بهتر شدن کار هایتان تلاش کنید.
اگر شما در انجام دادن کاری لذت میبرید یک فرصت خوب است که به حداقل تعداد انگشت شماری این لذت را بدهید
ساختن چیز های زیاد به این معنی نیست که هرجه میسازید باید چیز خوبی باشد. بلکه درگیر شدن در ساختن چیز های زیاد در نهایت باعث افزایش کیفیت کار ها میشود.
پ . ن :
کمیت به تنهایی باعث افزایش کیفیت نمیشود و لازم است در هر ساختن جدید چیز جدید یاد گرفته شود و گرنه کیفیت در یک چرخه بازخورد باقی میماند. نتیجه گیری این است که یک تعادل مناسب بین کیفیت و کمیت پیدا کنید .
تمرین کردن ادم را ماهر نمیکند، فقط تمرین درست است که ادم را ماهر میکند.
Source : Chris Mytton
