خیلی از افراد به شهرت علاقه دارند. برخی از شهرت خود استفاده میکنند و پول به دست میآورند. برخی هم با پولسازی و کارآفرینی مشهور میشوند. به هر حال افرادی که اعتبار زیادی در بین مردم دارند و اسمشان نوعی برند محسوب میشود، فرصتهای فوقالعادهای برای درآمدزایی بیشتر و تاثیرگذاری بر افراد جامعه دارند. مسلما خیلی از مردم دوست دارند شناخته شوند و حداقل در سطح کشور خودشان مشهور باشند. چنین اتفاقی با پرسونال برندینگ رخ میدهد.
اینفلوئنسرها، بلاگرها، سلبریتیها و افراد مشهور میتوانند به سادگی برند شخصی خودشان را بسازند. اینترنت، شبکههای اجتماعی و فضای آنلاین، راه را برای ساخت برند شخصی هموارتر کرده است. خیلی از افرادی که به تازگی بلاگر شدهاند، احتمالا تا دو سال پیش مثل خیلی از ما گمنام بودند؛ ولی با فعالیت در یوتیوب یا اینستاگرام توانستند شهرت به دست بیاورند و پولدار شوند. اما چطور میتوانیم برند شخصی خودمان را داشته باشیم؟ با من و آموزش پرسنال برندینگ همراه باشید تا همه فوت و فنهای لازم را یاد بگیرید.
اگر میخواهید برند شخصی خودتان را داشته باشید، قبل از هر چیزی باید به این سوالات پاسخ دهید:
برای پاسخ دادن به این سوالات عجله نکنید. چون پرسونال برندینگ فقط برای راهاندازی کسب و کار نیست. این موضوع برای اینفلوئنسرها، مشاوران یا افرادی که میخواهند داستان زندگی و حرفه خودشان را با جهان به اشتراک بگذارند نیز ضروری است.
برندسازی شخصی تنها ساخت یک لوگو یا برند دهان پرکن نیست! چیزهایی فراتر از این هم وجود دارد.
به هر حال تعاریف زیادی در مورد پرسونال برندینگ در اینترنت وجود دارد، اما بسیاری از آنها یا قدیمی هستند، یا جنبههایی از تعریف با ماهیت یک برند شخصی کاملا متضاد است. در واقع ممکن است این تعاریف شامل یک گروه یا سازمان خاص باشد.
از طرف دیگر برند شخصی با برندسازی شخصی متفاوت است و خیلی وقتها این دو با هم اشتباه گرفته میشوند.
“برند شخصی” هدف شما است؛ در حالی که “برندسازی شخصی” فرآیند و استراتژی است که از طریق آن میتوان به این هدف دست پیدا کرد.
برندسازی شخصی تبلیغ شخص شما است؛ اما شما هم به عنوان یک شخص خاص باید تفاوتهایی با سایر افراد معمولی داشته باشید. در واقع برندسازی شخصی بر خود شما تکیه دارد و چون تمرکز و توجه روی شخصیت شما است، باید چیزی برای ارائه دادن داشته باشید.
پرسونال برندینگ ترکیبی منحصر به فرد از مهارتها، تجربه و شخصیت شما است که میخواهید همه آن را ببینند. داستان شما، رفتارتان و نگرشی که با آن با دنیا ارتباط برقرار میکنید.
از برندسازی شخصی برای متمایز کردن خودمان از سایر افراد استفاده میکنیم. اگر این کار به خوبی انجام شود، میتوان از طریق راههای مختلف برندسازی شخصی خود را با کسبوکار مرتبط کرد. این موضوع به موفقیت شرکتتان هم کمک زیادی میکند.
برند شخصی شما از نظر حرفهای، تصویری است که مردم از شما میبینند. این موضوع ترکیبی از نحوه نگاه آنها به شما در زندگی واقعی، نحوه نمایش رسانهها از شما و تصوری است که مردم از اطلاعات آنلاین موجود در صفحات شبکههای اجتماعی شما به دست می آورند.
میتوان اجازه داد که برند شخصی به صورت طبیعی، بی نظم و بدون کنترل رشد پیدا کند و پیش برود؛ یا کنترل همه چیز را در دست داشت و همان چیزی را که از خودمان انتظار داریم به تصویر بکشیم.
روزهایی که خبری از اینترنت نبود، برند شخصی شما فقط شامل یک کارت ویزیت بود. اگر در تبلیغات تلویزیون، روزنامهها و کلا رسانههای مختلف شناخته نشده بودید، فقط همان کارت ویزیت برای معرفی شما به دیگران وجود داشت. اما امروز با وجود رسانههای متنوعی که همه جا در دسترس مردم هستند، تبدیل شدن به یک برند شخصی خیلی راحتتر است. اما در عین حال به یک رقابت نفسگیر تبدیل شده است.
پرسونال برندینگ شامل بازاریابی افراد و مشاغل آنها به عنوان یک برند است و فرآیند مستمری از توسعه و حفظ شهرت یک فرد، گروه یا سازمان است.
همانطور که گفتیم برند شخصی و برندینگ شخصی تفاوتهایی با هم دارند. در ادامه تعریف هر یک را آوردهایم:
برند شخصی یک تصور یا برداشت گسترده و کاملا یکسان از یک فرد بر اساس تجربه، تخصص، شایستگیها، اقدامات یا دستاوردهای او در یک جامعه، صنعت یا به طور کلی بازار است.
پرسونال برندینگ شامل تلاش آگاهانه و عمدی یک فرد برای ایجاد تفکر و تأثیرگذاری بر ادراک عمومی با قرار دادن آنها به عنوان یک مرجع در صنعت خود، ارتقای اعتبار آنها و متمایز ساختن خود از رقبا است؛ تا در نهایت پیشرفت شغلی، افزایش دایره نفوذ و تاثیرگذاری بیشتر به دست آید.
به زبان ساده:
ما در زمانی زندگی می کنیم که همه افراد بیش از حد بر برندسازی متمرکز هستند و به اندازه کافی روی برند تمرکز نمیکنند. برندسازی سطح رویی قضیه است، در حالی که برند یک ارتباط عاطفی است. هر کسی میتواند عکسهای فانتزی بگیرد و یک طراح عالی برای خوشگل کردن وبسایت خودش استخدام کند؛ اما اینها همه برندسازی سطحی هستند. تعداد کمی از مردم وقت میگذارند تا پیام و اعتبار خود را تقویت کنند و یک برند واقعی بسازند. اما مهم این است که بتوانید برندسازی قوی داشته باشید، نتایج تجاری فوقالعاده بگیرید و تاثیر مثبتی بر جامعه موردنظرتان بگذارید.
امروز در مورد برندسازی شخصی خیلی میشنویم، اما میدانید که این اصطلاح برای اولین بار چه زمانی و توسط چه کسی مورد استفاده قرار گرفت؟ احتمالا اولین شخصی که از اصطلاح برندسازی شخصی نام برده است، تام پیترز بوده است که در سال ۱۹۹۷ مقالهای در این زمینه چاپ کرده است.
پیترز در این مقاله در مورد پرسنال برندینگ صحبت میکند و میگوید که امروز عصر برندسازی است و نامهای تجاری ما را در بر گرفتهاند. همچنین معتقد است که همه نامهای تجاری یک اصل مهم را یادآور میشوند:
همه ما بدون توجه به سن، موقعیت شغلی و تجارتی که در آن فعالیت میکنیم، باید خود را مثل یک کمپانی ببینیم و آن را مانند یک سازمان مدیریت کنیم.
پیترز نسبت به دوره خود بسیار جلوتر بوده است و در آن زمان حرف بسیار مهمی زده است. حتی اینترنت و ایمیل را دو ابزار مهم در این زمینه میداند. ابزارهایی که در این زمینه کاربرد زیادی خواهند داشت. او که گسترش کسب و کار و موفقیت را اصلیترین کاربرد پرسونال برندینگ میداند، تلاش در این زمینه را همراستا با تلاش برای موفقیت کسب و کار و پیشرفت در مسیر شغلی میداند.
به غیر از تام پیترز شخص دیگری هم در این زمینه فعالیت داشته است. او کسی نیست به جز پیتر مونتویا که در این زمینه دو کتاب نوشته است. البته کتابهای او برای این دوره زمانی دیگر جذابیت ندارند و حتی کتاب جدیدی که در سال ۲۰۰۸ نوشته است، نسبت به پیشرفتی که امروز در این زمینه داشتهایم، خیلی قدیمی است.
با این وجود مونتویا به نکات مهمی در مورد پرسونا برندینگ اشاره کرده است که اتفاقا اهمیت زیادی هم در این زمینه دارند. مثلا وی به اهمیت انتخاب جامعه هدف اشاره میکند و میگوید که لازم نیست برندی برای همه افراد جامعه باشید.
در ادامه تلاشهای این دو نفر، افراد دیگری هم به این موضوع پرداختند و کتابهای و مقالات زیادی نوشتند. برخی از علم برندسازی محصول استفاده کردند و از آن برای گسترش مفاهیم برندسازی شخصی استفاده کردند. برخی دیگر هم مفاهیم جداگانهای برای پرسونال برندینگ تعریف کردند. برخی هم تصور میکنند که پرسنال برندینگ به معنای شهرت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است. مثل کاری که بلاگرها و یوتیوبرها انجام میدهند.
برندسازی شخصی از نظر حرفهای و شغلی اهمیت زیادی دارد. از این لحاظ که میتوان نظر مشتریان و مخاطبین را نسبت به خود تغییر داد و مطمئن شد که مردم همان نظری را درباره ما دارند که خودمان میخواهیم. علاوه بر این فرصتی در اختیار ما قرار میدهد تا نقاط قوت و علاقهمندیهایمان را مشخص کنیم و مردم را قانع کنیم که ما را خیلی خوب میشناسند. حتی افرادی که یک بار هم ما را ملاقات نکردهاند.
مصداق بارز این مورد در انتخابات دیده میشود. گاهی اوقات مردم بدون اینکه به تواناییها و شخصیت افراد نگاه کنند، به شهرت و برندینگ وی نگاه میکنند. دقیقا همان اتفاقی که در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده رخ داد و دونالد ترامپ به عنوان یکی از ثروتمندترین شهروندان آمریکا، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
مردم به این نکته توجهی نداشتند که او هیچ سررشتهای در امور سیاسی ندارد یا عقاید او چیست، تنها به واسطه برند شخصی قدرتمندی که ایجاد کرده بود، وی را انتخاب کردند. همین برند شخصی باعث شد تا اکثر مردم به وی رای بدهند و افراد مخالف او از این پیروزی تعجب کردند.
این نکته را در نظر داشته باشید که برای تاثیرگذار بودن باید یک برند شخصی قوی ایجاد کنید. برند شخصی شما به شما کمک میکند تا از بقیه متمایز شوید. می توانید از پرسونال برندینگ برای نشان دادن دانش و مهارتهایتان در مورد زمینههای تخصصی استفاده کنید.
برند شخصی شما را از خیلی جهات ماندگار و به یاد ماندنی میکند. این برند شخصی شما است که به شما کمک میکند تا از هزاران نفر دیگر متمایز شوید. به خصوص نسل جدید که نسبت به تبلیغات بسیار بی اعتماد هستند. ۸۴% از جوانان نسل جدید به برندها و تبلیغاتی که انجام ، اعتماد ندارند. با این حال آماده هستند تا به افرادی که احساس میکنند “میشناسند” باور کنند. حتی ممکن است این افراد باعث شوند تا دوباه از برندهایی که متنفر بودند، خوششان بیاید.
این یک بازنگری اساسی در مورد نحوه بازاریابی کسب و کارها است. در واقع یکی از دلایل موفقیت اینفلوئنسر مارکتینگ در سالهای اخیر است همین پرسونال برندینگ بوده است.
شخصیسازی تجارتها در کسب و کارهای کوچک راحتتر است، اما ممکن است برای شرکتهای بزرگ سختتر باشد. البته برخی افراد آن را به خوبی مدیریت میکنند. مثلا استیو جابز قبل از اینکه به عنوان چهره اصلی کمپانی اپل شناخته شود، از برندسازی شخصی استفاده میکرد. یا مثلا برند شخصی “ایلان ماسک” احتمالا بیشتر از برند کمپانی یعنی “تسلا” شناخته شده است.
به هر حال وقتی که داستان شخصی خودتان را داشته باشید و بخشهایی از شخصیت خود را در شبکههای اجتماعی با مخاطبان به اشتراک بگذارید، متوجه میشوید که افراد بیشتری درگیر محتوا و احتمالا شخصیت شما میشوند، شما را دنبال میکنند و احتمالا به بقیه میشناسانند.
از آنجایی که شبکههای اجتماعی به محلی پر از اطلاعات قابل اعتماد و ارزشمند در مورد افراد تبدیل شده است، اهمیت این موضوع که همیشه خود واقعیمان را نشان دهیم، بیشتر میشود.
هر چه بتوانید شخصیت بیشتری از خودتان در کسب و کارتان نشان دهید، پیدا کردن طرفداران و مخاطبین مناسب شما آسانتر خواهد بود. هر چقدر زمان بگذرد جامعه کسب و کار شما مملو از افرادی میشود که برای مهارتهای شما ارزش قائل هستند و شما را به عنوان یک متخصص در صنعت خود میبینند.
به هر حال متوجه میشوید که چه افرادی از شما خوششان میآید و چه افرادی از شما متنفر هستند و همین موضوع کار شما را راحتتر میکند. چون میدانید که مشتریان و طرفداران شما معمولا چه شخصیتهایی دارند.
پرسونال برندینگ چهرهای انسانی به کسب و کار شما میدهد، شانس شما برای موفقیت را بالا میبرد و در میدان رقابت از شما یک برنده میسازد.