شاید هیچوقت فکر نمیکردیم که برای چیدن برنامهی سفر، به جز بودجهی کافی و چند روز مرخصی، به چیز دیگری نیاز داشته باشیم.
که یکهو زد و کرونا دامنگیر عالم شد!
و مایی که قصد تجدید دیدار با استانبول عزیزمان را داشتیم، جدای از نوسانات ارز، در دامان کرونا افتادیم و تا مدتها تا همین اهواز خودمان هم نمیتوانستیم برویم!
همین شد که همسر برای روز تولدم، «استانبول» را با خود به خانه آورد.
«استانبول»ی که با نگاه شخصی نویسندهی ترک، #اورهان_پاموک از والیهای اعیانی و ساختمان #پاموک در نیشانتاشی شروع شد.
با واقعیات زندگی و خیال پردازی های بیپایان وی، سفرنامهی های پیشینِ غربیها و آثار هنریشان و با دایرةالمعارف معروف #رشاد_اکرم_کوچو و آثار دیگر همشهریهایش پیش رفت.
ما را به بوسفور ، ببک ، گالاتا و در جوار ماهیگیران برد؛
از نفتکش ها، سوخته شدنشان و سیاه شدن بوسفور، کشتیهای روسی و یونانی و ترامواها گفت؛
از عثمانی و آتاترک و غربزدگیِ شهر و از عاشقی و عشق بیفرجام، علاقهاش به نقاشی و تلاشهای پیدرپی و بینتیجه در نقاش شدنش نالید؛
و نهایتاً محزون و مالیخولیازده _ که به وفور در تمام توصیفاتش از شهر، از این دو کلمه استفاده میکرده _ به شرح خود از شهر پایان داد.
شرحی که گویی در آن پاموک خود را با استانبول یکی دانسته و آن را به بهترین نحو به رشتهی تحریر درآورده است.
«استانبول» را شبیهترین اثر به پاموک میدانند، و بیشک یکی از تاثیرگذارترین آثار وی در گرفتن نوبل ادبیات است.
پ.ن: متن برای دو سال پیش است.