مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

آفتاب در غربت

اگر قصد به سخن گفتن از هر موضوع دیگری بود چند خطی مقدمه و زمینه ­چینی حق مسلمی بود بر متن و کلام آرام آرام مسیر خودش را به سوی حق مطلب پیدا می­کرد. اما در این مورد، زمینه­‌ها سال­هاست که در غفلت ما فرصت چینش خود را به بطالت گذرانده­اند و اگرچه که هرازگاهی هرچند فقط محدود به کلام از ظلمی که در اثر این غفل به خود کرده­ایم نالان می­شویم و حسرت می­خوریم اما هیچ­گاه به عمق ظلمی که در اثر جهل و غفلت ما اتفاق می­افتد حتی فکر هم نمی­کنیم. با این­ که بدون امام و رهبر ماندن، عدم دسترسی به منبع علم بی­کران الهی، شرایط سخت آخرالزمان و فراگیر شدن ظلم و ستم در جهان مصائبی است که می­تواند هر انسانی که انسانیتش را فراموش نکرده باشد و انتخاب زندگی­اش چشم­پوشی نباشد را تا سرحد مرگ عذاب دهد اما این عذاب که تازه حاصل خطای خود ماست کجا و عذابی که ولی­امر ما به عنوان آخرین ذخیره الهی می­کشد کجا. اگر دیدن یک مصیبت، دیدن یک صحنه تلخ و دردناک تا مدت­ها ما را آزار می­دهد دیدن و لمس تمامی مصائب در همه زمان­ها و مکان­ها. عذابی که حاصل دیدن و انتظار کشیدن در یک قدمی اصلاح و انجام رسالت است. یک قدمی که ورداشتن آن وظیفه­ی ماست و عواقب کوتاهی­اش متوجه آقای ما. خیلی حرف است برای حضرت ولی عصر(عج) در کنار القابی همچون خاتم الاوصیاء، قائم، صاحب الامر، حجت الله، مامول، منتقم، باسط و ... لقب مضطر هم بیان شده. و ما غافل از این­ که چرا قطب عالم امکان صاحب العصر و الزمان با تمام شکوه و عظمتش همان مضطر حقیقی است.(1)

صفاتی که در روایات معصومین برای غربت امام زمان ارواحنافداح آمده است حقیقتا دل هر شیعه‌ای را به درد می‌آورد: «سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ عَنْ صَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ قَالَ هُوَ اَلطَّرِيدُ اَلْوَحِيدُ اَلْغَرِيبُ اَلْغَائِبُ عَنْ أَهْلِهِ اَلْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ»؛(2) «داود بن كثير الرقى گويد از امام هفتم موسى بن جعفر از صاحب الامر پرسيدم، فرمود اوست طرد و رانده شده و تنها و غريب و غائب از خاندان خود كه خونخواه پدرش ميباشد.»

امام قدرناشناخته

قدر ناشناخته بودن، یکی از معانی رایج غربت است. اگر معرفتی که شایسته و بایستۀ شخصی است وجود نداشته باشد، او را میتوان «غریب» دانست. به عنوان مثال، اگر مردم با پزشک ماهري زندگی کنند، ولی او را نشناخته و به کمالات و تخصص و ایمان و دلسوزي او آگاه نباشند و با او مثل یک فرد بیسواد رفتارکنند، اصطلاحًا به آن پزشک، «غریب» گفته می شود. هرچه کمالات فرد بیشتر و فراگیر تر باشد، ضرورت شناخت او ملموس‌تر می شود. و هرکدام از ویژگی هاي برجسته اش که مورد توجه واقع نشود، از آن جهت قدر ناشناخته و غریب می‌ماند. به همین ترتیب، اگر یک واسطۀ خیر شناخته نشود و مردم ندانند که نعمت‌ها و برکات ازجانب چه کسی به آنها رسیده است، به سبب این نادانی، شکر نعمت او را چنانچه شایسته است، ادا نکنند، و لذا او «غریب» می‌ماند. از طرف دیگر، اگر ولی نعمت شناخته شود، ولی به خاطر بی توجهی یا به عمد، از او قدرشناسی لازم نشود، کفران نعمت صورت گرفته، و این کفران نعمت به نوعی دیگر، به غربت او می‌انجامد. ولی عصر عجل االله تعالی فرجه یک نعمت «عام» و فراگیر است و همۀ خلائق را در بر می‌گیرد. شیعیان و غیرشیعیان، مسلمانان و غیر مسلمانان وحتی حیوانات وگیاهان و جامدات نیز، از نعمت وجود ایشان بهره مند می‌شوند و این نعمت مانند باران بر سر همه می بارد.

بنابراین، شکر نعمت وجود ایشان، باید به گستردگی خود این نعمت فراگیر باشد؛ درحالیکه در حال حاضر، بر روي کرة زمین اکثر مردم اصًلا امام زمان عجل االله تعالی فرجه را نمی‌شناسند. و در واقع نمی‌دانند میزبان و ولی نعمت آن‌ها کیست. بر سر سفرة ایشان نشسته اند و نان و نمک حضرت را می‌خورند، اما هیچگاه شکرگزاري نسبت به ایشان انجام نمی‌دهند؛ چون اصًلا نعمت وجود ایشان را نمی‌شناسند، تا ضرورت شکر آن را بدانند. ولی نعمت خویش محروم مانده‌اند، گاهی در این محرومیت خود مقصر شناخت البته این عده که از هستند؛ یعنی عدم شناخت آن‌ها به سبب کوتاهی خودشان در فراهم آوردن مقدمات آن‌ بوده است. اما به هرحال، این افراد، چه درجهل خویش مقصر باشند یا نه، به هرحال، امام زمان خود را نمی‌شناسند و حضرت برایشان غریب هستند.

امام ازیاد رفته

گاهی «غریب» به کسی گفته می‌شود که از یاد رفته است، یعنی آنچنان که شایستۀ اوست، از او یاد نمی‌شود. این معنا از غربت در مقابل «ذکر» است که گاهی قلبی و گاه، زبانی است، البته ذکر زبانی برخاسته از ذکر قلبی است. وقتی قلب کسی متوجه چیزی باشد، بر زبانش نیز یاد آن جاري می‌گردد. بنابراین، غربت به معناي دوم، می‌تاند ناشی از فراموش یاد او از دل یا زبان باشد چون در دل و زبان «از یاد رفته» است. بیاییم و حداقل ما شیعیان حضرت، یاد ایشارا از دل و زبان خود نبریم، شاید اینگونه کمی از غربت ایشان کم کردیم.

1. امام باقر علیه‌ی‌فرمایند: «به خدا سوگند منظور از «مضطر» در آیه «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللهِ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ» صاحب این امر است و این آیه در حق وی نازل شده است.» الغیبة، ص 121

2. كمال الدين و تمام النعمة ج۲ ص۳۶۱

غربتامام زماننیمه شعباننشریه منبرعلیرضا کبیریان
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید