مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۱۵ دقیقه·۳ سال پیش

أنا مِن حسین

بسم الله الرحمن الرحیم

« اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ،اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ جمیعا و رحمته الله برکاته، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.»

بنده و امثال من عادت داریم در این مجالس مستمع باشیم. توفیق اینکه در این موقعیت قرار بگیرم تاکنون نداشتم، کار دشواری است، صحبت در چنین مجلسی هم به دلیل مسمای این مجلس هم به دلیل مستمعین آن به اسم حضرت اباعبدالله و با حضور کسانی که با تمام وجودشان در یک چنین مجالسی شرکت می‌کنند.

پناه می بریم به خود ‌ایشان و استعانت می‌جوییم از حضرات معصومین به واسطه‌ی اهمیت چنین نشستی دچار سهو و خطایی نشویم و برما ببخشند.

مفهوم أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ

از بنده قبل از اینکه در محضر شما حاضر بشوم روز پیش پرسیدند عنوان صحبت چیست؟ بنده عرض کردم بفرمایید: « أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ »

این قطعه ای از یک حدیث چند جمله ای، سه جمله ای است از رسول گرامی اسلام : «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» بخشی از این حدیث است حدیث کامل آن «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ»

بنده با همین جمله نخست حدیث کار دارم و در محضر شما هستم «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ » ظاهرا این قالب و این نوع سخن در آن روزگار رایج بوده‌است. در بعضی از تعابیر این طور گفته شده‌است برای ابراز محبت و علاقه‌ی شدید نسبت به کسی یا بیان یگانگی و وحدت با کسی گفته می‌شده‌است « فلان منی و انا من فلان » این یک تعبیر و یک برداشت از این بخش از حدیث است. یک برداشت دیگری هست اما قدری خاص‌تر، متفاوت‌تر، شاید برداشت اول نظیر همان برداشت ساده انگارانه‌ای‌ است که از حدیث غدیر شده‌است آن جمعیت را حضرت رسول(ص) جمع کرده‌‌است برای اینکه بگوید: من علی را دوست دارم و شما هم علی را دوست داشته باشید این برداشت نازلی است از یک چنین حرکتی از یک چنین اقدامی.

در باب این حدیث هم می‌شود همان برخورد نازل را که در ابتدا عرض کردم پذیرفت و هم این برداشت دوم که به اعتقاد بنده و بسیاری از کسان دیگر خاص‌تر است و منظوری فراتر از یک ابراز علاقه است یا از بیان وحدت و یگانگی به پیامبر اسلام و نوه گرامی ایشان در این برداشت خاص‌تر تاکید بر بخش دوم این عبارت است« أَنَا مِنْ

حُسَیْنٍ »حُسَیْنٌ مِنِّی» به نظر قدری واضح و بدیهی است یعنی اگر به همان بخش نخست اکتفا کنیم انگار سخن بدیهی را حضرت بیان فرموده‌اند. بدیهی است که حضرت اباعبدالله هم از حیث طبیعی و هم از حیث مرامی از رسول الله منشعب شدند .بیان «حُسَیْنٌ مِنِّی» مبین این است که او از من است .از همه ی جهات چه از حیث طبیعی چه از حیث مرام و مکتب ادامه و دنباله من است، اما اینکه بفرمایند من از حسین هستم به نظر من قدری عجیب و قابل توجه‌تر است، یعنی غرضی در این است که این عبارت دوم بیان شده‌است، به نظر حاوی مطلب مهم‌تری است لذا آن را اشاره‌ای دانستند به اینکه کار ایشان یعنی کار پیامبر اسلام از طریق و به واسطه ی حضرت اباعبدالله است که تداوم پیدا می‌کند، گویا خواستند بفرمایند که بقا و دوام منِ پیامبر و آیینی که آورده‌ام وابسته‌ به حسین و حرکت امام حسین(ع) است .

این مطلب در این برداشت خاص‌تر تاکید بر بخش دوم این عبارت است« أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» این مطلب را بعد‌ها کسانی در یک عبارت زیبا و نغز دیگری بیان کردند حتما شنیده‌اید «الاسلام محمدی الحدوث و الحسینی البقاء» می‌دانید این عبارت حدیث نیست، عبارت دوم اگرچه عبارت نغزی است و زیباست و همه ی مطلب را در چند کلمه به خوبی بیان کرده‌است، اما حدیث نیست، نقل است از یکی از علما در همین اواخر، منتها متکی به همین عقبه‌ای است که عرض کردم. متکی به همین حدیثی است که اشاره کردم .

آیا بقای دین وابسته به عزاداری‌­هاست؟

بحث اصلی بنده البته اینجا نیست، در این مقدمه که عرض کردم نیست، به فرض که همین برداشت دوم را از حدیث بفهمیم و بپذیریم، آیا می شود آن را به اقامه ی عزا حضرت اباعبدالله هم تسری داد؟ یعنی نتیجه گرفت که بقای اسلام به عزاداری و هیئات وابسته است ؟ پاسخ اجمالی بنده این است که می‌شود.

من دارم مرتکب یک جسارتی می‌شوم، آن حدیث بلند را گویا تقلیل دادم به اقامه‌ی عزا و هیئات، و اینچنین برداشت کردم که گویا بقای اسلام و عزاداری ها و هیئات یعنی بقای اسلام وابسته به هیئات است و اقامه‌ی عزا

پاسخ بنده این است که می‌شود این برداشت را کرد، می‌شود این حدیث را هم به یک سطح بالاتری تسری داد یعنی به اصل امامت، یعنی این‌گونه نتیجه گرفت که بقای اسلام وابسته‌ به امامت است و اباعبدالله یکی از مصادیق این اصل است و منظور رسول گرامی اسلام از اینکه فرمودند: « أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» یعنی ادامه این راه، این آیین وابسته به اصل امامت است. این یک برداشتی است در یک سطح بالاتر و می‌شود در یک سطح بسیار پایین­تر هم برداشت کرد و آن را منوط کرد بر پایه ی این قبیل مجالس یعنی تسری داد به اینکه بقای اسلام منوط به برپایی عزاداری حضرت اباعبدالله و بر پایه­ی هیئات. همان‌گونه که حضرت امام هم در جایی فرموده بودند: که محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته‌است هردو تعبیر است، هم تعبیر این است که نگه­داشته‌است و هم تعبیر اینکه زنده نگه داشته‌است می‌شود از آن هم به این بیان حضرت امام درواقع تعمیم داد و تسری بخشید در این برداشتی که بنده عرض کردم و تعمیمی که دادم از تعبیر «أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ » ظاهرا میزانی از بزرگ نمایی وجود دارد یعنی بزرگ نمایی در باب این قبیل مجالس یعنی ابتدا هیئات و اقامه ی عزا را بنده به نوعی هم تراز امامت و شهادت قرار دادم.

به نوعی هم­تراز امامت و شهادت حضرت اباعبدالله قرار دادم و سپس بقای اسلام را به عزاداری­ها وابسته کردم، این تعمیم و تسری یک مقدار جسورانه است و محل تردید و خدشه و خطاست. برای رفع ابهام اجمالا عرض می‌کنم که این­ها هم­تراز نیستند. یعنی اگر بقای اسلام را به صراحت وابسته به اصل امامت بدانیم، در مورد هیئات تنها می‌توانیم بگوییم در تداوم دینداری و مسلمانی موثرند، نه بیشتر از این. من در یک بیانی این­ها را در کنار هم قرار دادم و با این تبصره توضیح می‌دهم که اگر بقای اسلام وابسته باشد به امامت، در مورد هیئات نمی‌شود به این صراحت، این وابستگی را گفت، می‌شود گفت وجود هیئات برپایه عزا و مجالس، در مسلمانی و دینداری موثر است، به این معنا اینها قابل تعمیم و تسری هستند.

گفتمان جمهوری اسلامی، گفتمانی جامع

این میزان از بزرگنمایی اتفاقا یکی از تعریضات شایعی است که به جمهوری اسلامی می‌شود. یعنی گفته می‌شود که جمهوری اسلامی بیش از حد به شریعت و شعائر دینی که هر دو از ظواهر دینند، اهمیت داده است. می‌گویند گفتمان جمهوری اسلامی، گفتمان فقه است و سینه زنی. من فعلا در مقام پاسخ به این ادعا که آیا واقعا گفتمان جمهوری اسلامی خلاصه می‌شود در فقه و هیئات نیستم، بلکه بحث من در جای دیگری است. فقط به همین اندازه اکتفا می‌کنم که جمهوری اسلامی به عنوان‌های دیگری هم متهم است، یعنی فقط اتهام به اختصار به فقه و سینه زنی در باب جمهوری اسلامی بیان نشده است، جمهوری اسلامی متهم است به اسلام سنتی، به اسلام حوزوی، به اسلام ایدئولوژیک، به اسلام سیاسی و بنیادگرا، به اسلام مدرنیزه شده، به اسلام فلسفی، صدرایی. همه این اتهام‌ها هم به یک نحوی صادق است و علت صدقش هم این است که جمهوری اسلامی واجد یک گفتمان جامع است. علت این که همه این اتهام‌ها را به جمهوری اسلامی منتسب می‌کنند، ناشی از جامعیت گفتمان جمهوری­- اسلامی است. همه این اتهام‌ها به نوعی قابل انتساب است به جمهوری اسلامی. کسانی هم اتفاقا این اتهامات را مطرح می‌کنند و این نسبت­ها را به جمهوری اسلامی می‌زنند که خودشان در حصار یکی از این گفتمان‌ها قرار دارند و متعرض جمهوری اسلامی هستند که چرا در کنار آن گفتمان، مثلا گفتمان ایدئولوژیک، به طور کامل نمی‌نشیند و به تقابل و رویارویی با گفتمان فقهی برنمی‌خیزد، یعنی تعریضات و اتهاماتی که به جمهوری اسلامی با عناوین مختلف زده می‌شود، نوعا از این جنس است که چرا به همان گفتمان اکتفا نمی‌شود. عرض کردم علت این که غالب این اتهامات به جمهوری اسلامی قابل انتساب است، ناشی از این است که جمهوری اسلامی واجد یک گفتمان جامع است. هم تاکید بر فقه دارد، هم تاکید بر وجه ایدئولوژیک دین دارد، تاکید بر اسلام سیاسی دارد و بسیاری از عناوین دیگر، در جای دیگری باید بحث کرد و ادامه داد، من به اشاره عرض کردم و عبور می‌کنم.

دسته­بندی متعرضین به هیئات

بحث بنده در اطراف حملات و تعریضاتی است که به مجالس حضرت اباعبدالله (ع) نوعا و مجالس دینی می‌شود. این تعریضات و حملات را برحسب انگیزه‌هایشان می‌شود در دو دسته از هم جدا کرد، تفکیک کرد:

دسته­اول

یک دسته تعریضاتی‌اند یا در واقع کسانی‌اند که متعرض جمهوری اسلامی می‌شوند، مسئله این دسته خیلی دین و فقه و هیات نیست، خود جمهوری اسلامی‌ست، یعنی آن‌ها به دنبال در واقع مقابله‌ی با جمهوری اسلامی هستند ، تعریض بر جمهوری اسلامی هستند، هر امری که بهانه‌ای به دست آنها بدهد، بتواند مستمسکی واقع بشود برای تعریض به جمهوری اسلامی، از آن استفاده می‌کنند. یکی از این مستمسک‌ها هیئات است و برپایی مجالس عزاداری در این وسعت و گستردگی خصوصا در این ایام. لذا مسئله این دسته، نه دین است، نه فقه است، نه هیات، خود جمهوری اسلامی محل تعریض است.

دسته‌ دوم

دسته‌ دوم منتها تعریضاتشان در واقع بیشتر ناظر بر هیئات است نه لزوما نظام. این دسته با هیئات مسئله دارند نه با جمهوری اسلامی، مسئله‌ اینها در این ناحیه نیست، خود هیات، خود این محافل، گستردگی‌اش و وسعتش در واقع مسئله دسته دوم است. این‌ها غالبا به تردیدهایی دامن زدند از قبیل این­که منشا و مبانی دینی این قبیل مجالس و محافل چیست؟ یا ضرورت‌ها و کارکردهای دینی این مجالس چیست؟ یا چرا یکی از فروعات دین را به ازای ترک ابعاد اصلی دین، ما اینقدر برجسته می‌سازیم؟ نوع تعریضاتی که دسته دوم دارند متمرکز بر هیئات است نه بر نظام جمهوری اسلامی.

چرایی اهمیت عزاداری برای جمهوری اسلامی

ایرادات و اشکالاتی هم که وارد می‌کنند از همین دو دسته‌ای است که عرض کردم، حالا ممکن است گونه‌های دیگری هم داشته باشد که بنده به آنها نرسیدم. از ناحیه‌ همین دسته دوم ممکن است حملاتی هم به جمهوری اسلامی بشود، از ناحیه دسته دوم که گفتم مسئله‌شان هیئات است نه نظام جمهوری اسلامی، معمولا ممکن است این دسته هم حملاتی به جمهوری اسلامی بکنند، بیشتر از این باب که چرا جمهوری اسلامی این قدر پر و بال داده، میدان داده و حمایت کرده و گسترش بخشیده به هیئات؟ یعنی باز محل تعریض، خود هیئات هستند، تعریض به جمهوری اسلامی از این بابت که چرا این قدر به این وجه از این دین و دین‌داری بها داده؟ در یک جاهایی هم در واقع این دو دسته با همه‌ی تفاوت‌هایشان به هم می‌رسند، یعنی در حمله‌ی به هیئات و به جمهوری اسلامی به هم می‌رسند اما عرض ­کردم مبنا و انگیزه متفاوت است. تفاوت بین این دو دسته را هم می‌توانید از این جا کشف بکنید که آن دسته‌ اول که با جمهوری اسلامی مسئله دارند، نه خیلی با هیئات، اگر هیئاتی باشند که در چارچوب و مسیر و همسوی با جمهوری اسلامی نباشند خیلی با آن‌ها کاری ندارند، خيلی مورد تعریض واقع نمی‌شوند، چون مسئله جمهوری اسلامی ا‌ست نه هیئات.

دسته‌ی سوم متعرضین به هیئات

یک جریان سومی هم هست که فراتر از مواجهات سیاسی ا‌ست، آن دسته در واقع کسانی‌ هستند که مسئله‌شان در چارچوب تفاوت‌های مرامی، دینی و مذهبی‌ است.

شما امروزه در سطح جهان کمتر دینی را پیدا می‌کنید که با چنین وسعتی بتواند پیروان خودش را در مواعید متعدد و شرایط متفاوت در راستای یک هدف و جهت مشترک و واحد جمع کند. قدرت اجتماعی شعائری که این دین دارد طبعا مورد حسد و حسرت بسیاری از ادیان، مرام‌ها و مذاهب دیگر هم هست. یک دسته‌ی دیگر از مخالفت‌ها هم خارج از چارچوب‌های سیاسی است بیشتر از نوع رویارویی‌های دینی و مذهبی و ایدئولوژیک است. آن‌ها هم در واقع نگران این پدیده هستند.

ارتباط عزاداری به دین: اقامه شعائر

من سه تردید یا تشکیک عرض کردم، قدری هم پیرامون آن سه تردید توضیحاتی عرض خواهم کرد. اینکه مبانی دینی مجالس و محافل دینی و اقامه عزا و سرور به مناسبت‌ها‌ی دینی چیست؟ این پدیده اساسا تحت چه عنوانی در دین قرار می‌گیرد؟ سوال جدی است. ما هر کدام که در این محافل حاضر می‌شویم لابد این سوال را پیش خودمان مطرح کرده‌ایم و هرکس پاسخ خودش را دارد. من نمی‌دانم پاسخ‌های شما چیست. من تلاش می‌کنم پاسخی برای این پیدا کنم. بحث‌های فراوانی در این باب شده، به نحو کوتاهی عرض خواهم کرد. نزدیک‌ترین تعبیری که برای اقامه عزاداری و مجالس سرور دینی می‌توان پیدا کرد شعائر است. عرض می‌کنم نزدیک‌ترین؛ نمی‌گویم دقیقا در ذیل شعائر قرار می‌گیرد یا شعائر چیزی نیست جز برپایی مجالس دینی از انواع عزا و سرور، خیر نزدیک‌ترین عنوانی که می‌شود پیدا کرد شعائر است. این عنوان شعائر چهار بار در قرآن آمده است، نوعا هم با ترکیب شعائر الله آمده است، عمدتا هم در چارچوب مناسک حج عنوان شعائر الله استفاده شده است. با این خصوصیاتی که از قرآن اشاره کردم چگونه می‌شود این نوع مجالس را به شعائر منتسب ساخت یا نزدیک کرد؟ محل اشکال است.

معنای شعائر

من تلاش کردم پشتوانه‌ و مبنای دینی برایش بتراشم و نزدیک‌ترین جایی که براش پیدا کردم شعائر بود. اما وقتی به قرآن مراجعه می‌کنید یک چنین خصوصیتی دارد که به راحتی قابل تعمیم به آن چیزی که من به دنبالش هستم نیست، در فقه این مفهوم شعائر قدری بسط پیدا کرده‌است اما هنوز نزدیک نشده‌است به آن چیزی که بتواند پشتوانه‌ی برپایی این مجالس باشد، منتها در معنای شعائر یک اشاره‌ای وجود دارد، توسل به آن معنا و مفهوم شاید بشود آن را مبنا و پشتوانه‌ی برپایی این مجالس قرار داد. شعائر را گفتند نشانه‌های خدا است. هر چیزی که ما را به یاد خدا بیاورد، از نوع شعائر است، البته با ویژگی‌هایی که اشاره خواهیم­کرد، همین معنای عمومی است که احتمالا به ما این اجازه را می‌دهد تا آن را مبنا و پشتوانه برقراری مجالس دینی قرار بدهیم؛ مناسبت‌های دینی، محافل و مجالس و هر نوع اجتماع دینی، حتی زیارتگاه‌ها به نوعی شعائر الله هستند. به این معنا، چرا شعائرالله هستند؟ چون وقفه‌هایی هستند در کوران زندگی، در درگیری‌های روزمره‌ی ما، که ما را به یاد خدا می‌آورند. شما وقتی که در کوران زندگی‌تان یک شهادتی هست، یک ولادتی هست، آماده ‌می­شوید برای حضور در یک مجالس دینی، البته شما در تمام زندگی با این نماز‌های یومیه و حضور در برخی از محافل و مجالس و مساجد این ارتباط دائمی را دارید، در زندگی روزمره هم به نوعی با عمل به دستورات خداوند و فرامین الهی و رعایت این دستورات در حوزه‌ی اخلاق، یاد خدا هستید، اما آنجایی که مختص و متمرکز با خدا ارتباط برقرار می‌کنید این موقعیت‌ها است. یا موقعیت‌های مکانی مثل مسجد، هیات، زیارتگاه‌ها یاموقعیت­های زمانی که شما را متمرکز می­سازد در توجه به پروردگار، این‌ها باب‌اند، موقعیت‌هایی هستند که زمینه ارتباط برقرار می‌کنند، انتهای راه نیستند، ابتدای یک اتفاق هستند، این در واقع محمل و زمینه‌ای است که به ما این اجازه را می‌دهد تا از محافل و مجالس دینی ذیل شعائر یاد کنیم بعضی از ویژگی‌های شعائر را می‌توان گفت. اولا با تاکیدی که بر عنوان شعائر شد، می‌توان نتیجه گرفت اقامه مجالس عزا و سرور از ضروریات دین نیستند، از عبادات و مناسک هم نیستند، بلکه شعائرند، هر کدام از این‌ها معانی، محدوده و قلمروهای خاص خود را دارند.

ویژگی­های شعائر

اما ویژگی‌هایی که برای شعائر می­توان برشمرد ، علاوه بر نکاتی که گفته شد، هر موقعیت یا شرایطی که ما را به یاد خدا بیاورد می­تواند ذیل عنوان شعائر قرا بگیرد، یک ویژگی­های افزوده‌ای هم دارد که به ما این اجازه را به ما می‌دهد که این نشست‌ها و مجالس را به شعائر منتصب بسازیم.

یکی از ویژگی‌ها این است که یک پدیده طبیعی است، در عداد پدیده‌های طبیعی و وجودی، در موقعیت‌های واکنشی یک اتفاق شعائری از شما سرمی­زند، یک واکنش طبیعی است نسبت به اشخاص و موقعیت‌ها و اموری که برای ما عزیزند، ما آن‌ها را در مقام تکریم، تعظیم، یادآوری و احیایشان برمی‌آییم.

این اتفاقات، اتفاقاتی است که در مجالس این چنینی رقم می‌خورد. به خودی خود اتفاق می­افتند، یعنی از شما سر­می‌زند، شما اراده نمی‌کنید. یک امر وجودی هست، یک واکنش هست، واکنش در مقابل یک امری، یک موقعیتی، یک شخصیتی، یک واقعه‌ای که برای شما عزیز است، عظیم است، محترم هست.

این واکنش‌ها از جنس واکنش‌های شعائری هستند. شعائر بر خلاف عبادات و مناسک، قواعد و صورت‌های از پیش تعیین شده ندارند. در آن­جاها شرع و فقه وارد شد و چهارچوب‌ها را مشخص کرده است. شما خیلی آزادی عمل ندارید در عبادات، یک چهارچوب مشخصی دارد. حتی در عبادات مستحبی چهارچوب‌ها باید رعایت بشود. شعائر این محدودیت‌ها را ندارند، شعائر از شما بر می‌خیزد.

ریشه شعائر

شعائر بیش از اینکه در سیره ریشه داشته باشد از حیث چهارچوب‌ها و قواعدش، در سنت ریشه دارد. به همین دلیل عرض می‌کنم میزانی از آزادی عمل در آن نهفته هست. هم‌چنان که سنت مجالس ما، سنت عزاداری ما، گونه‌هایش، صورت‌هایش، نحوه‌هایش، اشکالی که عوض می‌شود و عوض شده تا به دست ما رسیده، این‌ها همه ریشه در سنت دارد، خود سنت برای ما محترم هست اما مانع از این نمی‌شود که شما آن‌ها را دستکاری بکنید. جلوه‌ی بیرونی دارد. شعائر از عنوانش بر­میآید، یک چیزی هست که شما می‌خواهید ابرازش کنید، به چشم بکشید، به دیگران نشان بدهید، یک جنبه‌ی ابرازی و اظهاری دارد، یک پدیده‌ی جمعی هست، البته در مناسک هم ما با پدیده‌ی جمعی عبادی مواجه هستیم، لکن شعائر ویژگی‌هایی دارد که آن را از مناسک متمایز می‌سازد. این‌ها ویژگی­‌هایی است که در باب شعائر می‌شود به آن‌ها اشاره­کرد.

کارکردهای شعائر

شعائر یک کارکردهایی دارد که مد نظر شارع بوده، شعائر کارکردهایی دارد که مدنظر شارع بوده، یعنی شارع وقتی شما را به این سمت سوق داده به پیامدها و آثار این امر توجه داشته، برای ما که داریم در این قبیل امور شرکت می‌کنیم، برای پیامدهایش نیست! ما درگیر این پدیده هستیم. اگر شما یک روزی بخواهید در هیات برای کارکردها شرکت بکنید گویا در هیات شرکت نکرده­اید. اگر شما در هیات شرکت بکنید که به شما انسجام اجتماعی ببخشد، به شما آرامش روانی ببخشد، اولا در هیات شرکت نکرده‌اید، ثانیا هیچ کدام از این دو کار را با شما نمی‌کند. اگر کارکردهایی در شعائر مطرح هست، کارکردها به نظر شارع هست، نه مدنظر کنش­گر یعنی فاعلانی که در آن شعائر شرکت کردند. ما اگر یک روزی در این محافل برای جلوه‌گری­‌اش به دیگران شرکت کنیم گویا در آن مجلس شرکت نکردیم، ما کار خودمان را انجام می‌دهیم. ما درگیر این ماجرا هستیم، وقتی آن کارکردها حاصل می‌شود که شما کار خودتان را انجام دهید. شما نظر به کارکردهایش نداشته باشید، درگیر امام حسین(ع) هستید، وقتی که درگیر امام حسین(ع) هستید، آن وقت یک جلوه‌هایی از این پدیده حاصل می‌شود، آثار و پیامدهایی دارد که در راستای پیشبرد اهداف دین هم موثر هست.

به طبع همین ویژگی‌هایی که برای شعائر عرض کردم و مصداق حال مجالس دانستم، آسیب‌هایی هم دامن‌گیر هست، اگر توفیق بود جلسه‌ی آینده بیشتر به موضوع خواهم پرداخت.

برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام «مکتوبات هیأت ‌الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.

هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفحماسه حسینیمحرم ۱۴۰۰دکتر علیرضا شجاعی زند
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید