أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ بَارِئِ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ، ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا حَبیبِ إلَهِ العَالَمینَ أبِی القَاسِمِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلَى أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست/هر کجا هست خدایا به سلامت دارش، عرض تسلیت محضر شریفشان در ایام شهادت جد عزیزشان
شب ورود آقا اباعبدالله الحسین به کربلا، صلوات بفرستیم.
« أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» ما صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را نازل کردیم، ابزار کتاب قانون و اجرای قانون، یعنی دین را، در اختیارشان قرار دادیم تا زمینهای فراهم بشود برای اینکه ابتدا مردم قیام بکنند و ساختار قیامشان ساختار عدالت باشد. صرفا قیام ارزش ندارد، خون ریختن و تغییر حاکمیت، خودش صرفا ارزشی ندارد، قرار است که قسط اجرا بشود ارزش پیدا میکند، وگرنه امیرالمومنین علی (ع) به ابن عباس فرمودند: حکومت بر شما از این کفشی که از بیارزشی نمیشود روی آن قیمت گذاشت، و عبارتهای دیگری که باز در این جمع نمیخواهم بگویم، بیارزشتر است مگر اینکه عدلی قائم شود، آن وقت ارزش پیدا میکند.
و عرض کردیم که ما از مرحله مبارزه و قیام گذشتیم، ما الان آن ساختار و نظام اصلی را که امام، خدا و معصوم از ما میخواست حاکم کردهایم. مسالهی ما الان اینجاست که آیا در این نظام قسط و عدالت اجرا میشود یا نمیشود. ما الان در مرحلهی اصل برپایی نظام نیستیم، بلکه در مرحلهی اجرا و مدل و ساختار عدالتخواهانه هستیم. لذا عرض کردم که آن دو مرحلهی عزاداری را گذراندیم و وارد مرحله سوم عزاداری شدیم. گفتم صفحهی کربلا را که میخواهیم مشاهده بکنیم، باید از آن، مدل عدالت برای اجرا در حکومت دربیاوریم.
ظرفیت سازی عزاداری امام حسین(ع)
و عرض هم کردیم که خیلی این جمعشدن اهمیت دارد، این را سوختش نکنیم، از بینش نبریم، منِ منبری، شمای شنونده و گریهکن، باید خوب بتوانیم از این فرصت استفاده بکنیم؛ امسال این المپیک را که گرفتند، میدانید اصلا المپیک، جام جهانی، یک نوع جمع کردن و ایجاد جبهه است در همهی دنیا، خرج میکنند برای آن که این جبهه را درست بکنند. خودشان اعلام کردند در توکیو 2020، گفتند آقا پانزده و نیم میلیارد دلار هزینه کردیم، شما یک حساب سرانگشتی بکنید، حدود چهارصد هزار میلیارد تومان میشود، میشود نصف بودجهی یک سال کشور. نصف بودجهی یک سال کشور را هزینه میکنند برای ده، بیست روز که یک اجتماع عظیم حول آن اهداف خودشان اجرا بکنند، مثلا در جایزهی اسکار آن کارگردان میآید میگوید من از شیطان تشکر میکنم که در فلان فیلم به من الهام کرد، به من کمک کرد؛ این جبهه را درست میکند. آنقدر هزینه میکند جایزه اسکار را قرار میدهد برای اینکه آن کارگردان بیاید و عقیده و مدل فکری خودش را بیان کند. بعد شما نگاه کنید، کدام اجتماعی در عالم، به اندازهی اجتماع برای امام حسین علیه السلام، میتواند ظرفیتسازی کند؟ هیچ اجتماعی، نه اسکار، نه جام جهانی. اجتماعی که بزرگان دنیا را، قوای اصلی قدرتهای دنیا را به زانو درمیآورد. و اجازه میدهند که این اجتماع در دنیا ایجاد شود.
اصلاح امت، هدف قیام امام حسین
گفتم الان در مرحله نهایی یعنی مرحلهی مدلسازی هستیم و خون امام حسین علیه السلام میجوشد تا این مدل اجرا شود و وقتی که این مدل به طور نمونه اجرا شد، قطعا امام زمان ظهور پیدا میکند و قرار است که آن مدل در همهی عالم اجرا شود. محور کار امام زمان هم عدالت است. البته این را بگویم، این کلمهی عدالت، کلمهی عجیب و غریبی است، هر مرد و نامردی میتواند از آن استفادهی درست و یا سوءاستفاده کند. و باید روی این موضوع حسابی کار کنیم.
جلسهی گذشته این موضوع را هم بیان کردیم که امام حسین علیه السلام فرمودند من خارج شدم، «إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» امام حسین چرا این حرف را زدند؟ عرض کردیم که در زیارتنامهی پیامبر اکرم در مدینه، مسجد پیغمبر، میخوانیم چه کار کردی؟ علو کفر، تمدن کفر را نابود کردی، بهترین تمدن را طی مدت ده سال در مدینه جایگزین کردی. با یک جاهلیت کاملا عظیم مبارزه کردی و یک تمدن را جایگزین کردی. گفتم در تمدن پیغمبر اکرم، توسط خود مسلمانها، به ظاهر اصحاب پیغمبر اکرم، جریان نبوت و امامت، تبدیل به خلافت و پادشاهی شد. در مسئلهی سیاسی، قبیلهگری جاهلی دوباره تقویت شد، به واسطهی همین جریان قبیلهگرایی ظرف مدت چند روز فاطمهی زهرا تنها دختر پیغمبر اکرم را هنوز کفن مبارک حضرت خشک نشده، کتک زدند، همین جریان قبیلهگرایی و دیکتاتوری. در فضای اقتصادی، یک حرکتی را انجام دادند و در فضای فرهنگی هم. و گفتم که این باعث شهادت امام حسین شد. هدف امام حسین این بود که ساختاری که در امت منحرف شد را به ساختار زمان پیغمبر برگردانند. لذا حضرت فرمودند «اَسیرَ بِسیرة جَدّی أبی علی بن ابی طالب» من میخواهم همان ساختار پیغمبر را دوباره اجرا کنم، من دنبال ساختار پیغمبر اکرم هستم. گفتم آن ده روز کربلا همین است که ما بیاییم موشکافی کنیم. گفتم از مرحلهی اصل قیام امام حسین گذشتیم، موشکافی کنیم حضرت چه نمونهای را، چه تصویری را، چه ساختاری را، دنبالش بودند که آن ساختار در اصلاح اجرا شود؟ پارسال من این را گفتم؛ گفتم فرض بگیر که امام حسین علیه السلام در جنگ پیروز ظاهری میشدند، به کوفه میرفتند و میخواستند حکومت تشکیل دهند. دنبال چه حکومتی بودند؟ اینکه حضرت فرمودند خون من الان از جوشش نمیافتد، برای چه از جوشش نمیافتد؟ یعنی من الان دنبال آن حکومت هستم؟ و تا وقتی آن حکومت را تشکیل ندهیم، خون من میجوشد. تا وقتی که آن ساختاری که من میخواهم تشکیل ندهی خون من میجوشد. خب وقتی آن ساختار را تشکیل دادیم چه میشود؟ حضرت فرمودند «یبعث الله المهدی» آن زمانی است که مهدی ظهور میکند. چرا الان حضرت مهدی ظهور نکرده؟ چون خون امام حسین میجوشد. خون امام حسین چرا میجوشد؟ چون جنگ امام حسین ادامه دارد. چون حضرت هنوز به آن اهدافشان نرسیدند. تا اینجا را جلو رفتیم، برگردیم.
مبارزه پیامبر با اصل جاهلیت نه مصادیق
پیامبر اکرم جاهلیت را مبارزه کردند و ساختاری را ایجاد کردند. این مبارزه با جاهلیت ما را تنها یاد دو مورد از آن میاندازد که برخی برای آنکه منافعشان به خطر نیفتد، ذهن ما را با این دو امر پر کردهاند تا خیالمان راحت شود که این دو مورد که پیامبر با آنها مبارزه کردهاست، دیگر اکنون وجود ندارد. پس در ذهن خود فکر میکنیم که دیگر جاهلیتی و در نتیجه مبارزهای وجود نخواهد داشت و همان ساختاری که پیامبر ایجاد کردند، همچنان وجود دارد. پیغمبر اکرم(ص) با بت مبارزه کرد الان دیگر بتی وجود ندارد. پیغمبر اکرم(ص) با زنده به گور کردن دختران مبارزه کردند که این مورد نیز اکنون وجود ندارد و کسی در این زمان نیست که پس از آنکه بچهاش به دنیا میآید و ببیند که دختر است، آن را به خاک بسپارد. لذا وجود این مورد به این شکل، دیگر الان امکان ندارد.
اما واقعیت اصلا اینگونه نیست. در کجای صحبتهای پیامبر اکرم(ص) و تاریخ ایشان، است که مبارزه پیامبر صرفا با این سنگ بوده است و یا با زنده به گور کردن دختران ؟!
زندهبهگورکردن مدرن!
البته در پرانتز در مورد زنده به گور کردن دختران بگوییم، الان زندهبهگورکردن دختران وجود دارد اما به صورتی دیگر. در آن زمان دستگاه سونوگرافی برای تعیین جنسیت جنین وجود نداشته است و پس از به دنیا آمدن فرزند متوجه جنسیت او میشدند، بعد ناراحت میشدند و او را میکشتند. اما الان در ماههای اولیه بارداری تعیین جنسیت انجام میشود. مشاهده آمار کورتاژ و سقط جنین که خود وزارت محترم اعلام میکند، نشان میدهد که 800 هزار جنین در سال سقط میشوند ( روزانه حدود 2200 نفس محترمه کشته میشود، تقریبا 4 الی 5 برابر کشته های موج پنجم کرونا). خدا کند که دروغ باشد. اما این ارقام، آماری رسمی است که اعلام میکنند.
بخشی از این سقط جنین ناشی از آن است که بعد از سونوگرافی و تعیین جنسیت، اگر جنس مطلوب آنها نباشد، جنین را میکشند. بخشی از آن ناشی از غربالگری است. در غربالگری آمار رسمی اعلام میکند که از هر 1000 نفر بچه، یک نفر دارای سندروم داون و یا امثال آن میباشد. اکنون سالانه یک میلیون و دویست هزار بچه به دنیا میآید، حتی اگر غربالگری نکنند و بگذارند که بچهها به دنیا بیایند، 1200 بچه دارای سندروم داون میشوند، حال برای آنکه این 1200 بچه به دنیا نیایند، در مرحله اولیه غربالگری (چون عدهای پول ندارند که مراحل بعدی غربالگری را انجام دهند)، همان زمان جنین را سقط میکنند. هزاران بچه کشته می شوند به خاطر آنکه آن 1200 بچهای که ممکن است دارای سندروم داون باشند، به دنیا نیایند، خب مگر آنها آدم نیستند. لذا فتوای همهی مراجع این است که شما حق ندارید نفس محترمه را بکشید. حق ندارید به علت یک احتمال، نفس محترمه را بکشید. امام خمینی(ره) و آقای خویی و سیستانی (تا جایی که در خاطرم است) فتوایشان به این صورت است: اگر آدم بداند که این بچه ناقص الخلقه است هم حق ندارد آن را بکشد چون نفس محترمه است و نفس محترمه، آدم است و نفس میکشد. خود خداوند آن را اینگونه خلق کرده است و تو چه کار داری که می خواهی در خلق خدا دخالت کنی؟! چون خداوند او را اینگونه خلق کرده است، حق زندگی و حیات ندارد؟ این چه قانون و رسم و منطقی است؟ کجا خداوند آن را گفته است؟ اتفاقا خداوند برعکس آن را می گوید: « وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ» بچههایتان را به خاطر تنگدستی و فقر نکشید. یک نوع املاق همین نقص در جان این بچه است که نوعی فقر است. تو از ترس این فقر میخواهی این بچه را بکشی؟ چرا میخواهی بکشی؟ مگر خدا و یا پیغمبر(ص) و یا قانون انسانیت، کفر، شرک و... آن را درست میداند و اجازه آن را میدهد؟ اما اکنون راحت و به طور رسمی میکشند. آنها میگویند از 800 هزار نفر آمار سقط جنین در سال، 12 هزار جنین به طور قانونی کشته میشود. باید دربارهی این قانون فکر کرد. قانونی که اگر بچه ناقص باشد اجازه کشتن آن را میدهد، باید بازنگری شود. بعد آن وقت مدام میآیند این موضوع را بیان میکنند که تولید نسل و این حرفا. اصلاً این چه قانونی است که دوازده هزار بچه در سال، قانونی کشته میشوند؟ یک عدهاش که بهخاطر تخیلات و خیال کشته میشود. من یادم است، خودم بودم در مسجد حضرت آیت الله بهجت، از اول طلبگی برای نماز مسجد میرفتیم، بعضیها بعد از نماز میآمدند سؤال میکردند و بیشتر این سؤالها بعد از درس بود. یک نفر آمد از حضرت آیت الله بهجت خودم شنیدم که سؤال کرد که دکترها میگویند بچهی من، ناقص الخلقه است؛ چون مادرش خیلی ناراحت است، حق داریم بچه را سقط بکنیم؟ حضرت آیت الله بهجت فرمودند خداوند متعال قادر است که تا لحظهی تولد، این بچه را سالم بکند؛ آن قلبی که میگویند کوچک است، آن کلیهای که میگویند ناقص است، آن دستی که میگویند فلان است و آن مغزی که میگویند رشد نکرده. خداوند متعال قادر است. این را از خودشان شنیدم قادر است تا لحظهی آخر، این را کامل بکند. شاید خدا گذاشته که لحظهی آخر کامل بشود. بعد حاج آقا فرمودند که بسیاری از بچهها بودند که به ما این را گفتند، ما هم این را بهشان گفتیم و بچه متولد شد و سالم هم به اذن الله متولد شد. حرف آخرشان هم این بود: فرض میگیریم که خدا اراده نکرده که این بچه کامل بشود؛ اما نفس محترمه است؛ خدا این را خلق کرده، ما حق نداریم بدون اذن الهی، کسی که خدا به او جان داده است را جانش را بگیریم.
حالا بالاخره میخواستم این را بگویم که به یک نحو دیگری الان زنده به گور کردن هست. متاسفانه از بین نرفته ولی شکلش عوض شده. موضوع بحث من هم همین است، تغییر شکل و انجامدادن بعضی جنایتهایی با یک شکل جدید خودش.
مبارزه با طاغوت نه بتپرستی
گفتم جاهلیت را این چیزها نگیریم. همان بحث بتپرستی، بتپرستی نبود، حاکمان ظالم بودند که بتپرستی را بهانه کرده بودند، وگرنه طبق نصّ قرآن، شش بار خدا در قرآن قسم میخورد «وَلَئِن سألتَهُم مَن خَلَقَ السماوات و الارضَ لَیَقُولُنَّ الله...» اگر از بت پرستها بپرسید که چهکسی آسمانها و زمین را خلق کرده، نمیگویند بتهایمان. این تاریخ را اشتباه نگویید که بتپرستها فکر میکردند آنها خالقند و اینها را بهعنوان خالق میپرستیدند. نه! بحث سیاسی کلا بود. آن حاکمان میخواستند خودشان بر مردم حکومت بکنند و مردم را با یک سری مسائل خرافی مذهبی سرگرم میکردند تا خودشان حکومت بکنند. به یک نوع دیگرش هم همین الان همین مسئله در دنیا جاری و حاکم است. پیغمبر اکرم با آن حاکمان مبارزه کرد نه با این روشی که مردم در پیش گرفتند. خب با حاکمان مبارزه کرد و آن روش هم درست شد، بتها هم جمع شدند. بعد از اینکه پیامبر فتح مکه کردند و حاکمان را زمین زدند، به امیرالمؤمنین فرمودند این نمادهای حکومت ابوسفیان کفر را هم از بین ببر.
حواسمان باشد پیامبر چه چیزی را اولویت قرار دادند؟ الان برویم کتاب تاریخ را نگاه بکنیم، بچههای ما میگویند اولویت پیامبر اکرم، مبارزه با بت بود. نه! مبارزه با بت پرستی نبود، مبارزه با حاکمان طاغوت بود. زنده به گورکردن بچهها هم بهخاطر آن حاکمان طاغوتی بود که برای اینها یک فضایی را ایجاد کرده بودند از نظر اقتصادی که اینها تصور میکردند که نمیتوانند این بچهی دختر را تأمین بکنند و میگفتند پسر بیاید، برگردیم به آن نامردهایی که یک جوری ثروت را بین خودشان تقسیم کردند که این عوام، مجبور شدند کوته فکری داشته باشند، پیامبر با آن اقتصاد ربوی مبارزه کرد، نه با این فکر کوتاه این آدمها، او اقتصاد را درست کرد و آن آدمها هم دیگر جمع شدند.
اصلاح اقتصادی، اولویت جامعه
اینکه مقام معظم رهبری میفرمایند که امروز خلق ثروت مانند عبادت است(به این مضمون الان در ذهنم است)، یعنی تو در جامعه، درست اقتصاد را درست بکنی، خیلی از فرهنگهای غلط که تصور میکنی اینها اولویت اصلی جامعه هستند، برطرف میشود. مگر مقام معظم رهبری نمیفرمودند که ما هربار میگوییم فساد، همه یاد بدحجابی میافتند. این حرف غلطی است. چند بار آقا فرمودند بابا آن کسانی که یک طوری اقصاد جامعه را درست کردند که این آدم بدحجاب بشود را باید درستش بکنیم. یا آن کسانی که کتاب الله را طوری دارند کار میکنند، قرآن را طوری دارند در جامعه ترویج میکنند که از آن بیحجاب درست میشود، آن را من باید درستش بکنم.
سه محور مبارزه با جاهلیت
مبارزه پیغمبر اکرم با جاهلیت در سه محور بود. یک، همان روایتی که دیشب با هم خواندیم. این روایت را من کار دارم، عرض من اینجاست که ما برای اصلاحی که امام حسین مدنظرشان هست، برای آن اقامه قسط، این سه محور را باید اصل بگیریم. فروعات را بگذارید کنار. مادر انحراف و فساد این سه عنوان و مادر اصلاح این سه عنوان است. امام حسین و امیرالمومنین، دنبال این سه عنوان بودند. پیامبر اکرم برای مبارزه با جاهلیت، دنبال تحقق این سه عنوان بودند. یک، «جعلوا کتابَ اللهِ دَخَلا وَ مالَ اللهِ دُوَلا و عِبادَ اللهِ خولا.» در جاهلیت همین اتفاق افتاده بود.
تحریف مصداقی قرآن
این فیلم مریم مقدس، دیشب تکرار چندمین بارش تمام شد و واقعیت عصر قبل از پیغمبر اکرم است. عالمان بزرگ یهود و مسیح، اینها کتاب خدا دستشان بود و کتاب خدا را مطابق با آنچه دلشان میخواست برای مردم تفسیر میکردند. دقیقا بعد از پیغمبر اکرم، در جریان سقیفه همین کار را انجام دادند تا زمان امام حسین(ع). بعد از زمان امام حسین(ع) اهل بیت خیلی مبارزه کردند. دوران غیبت به یک شکل دیگر این اتفاق دارد میافتد. هر چه جلو میرود بزرگترین دشمنان امام حسین(ع) طبق آنچه که مفید در ارشاد بیان میکند، همین آدمها هستند. چهکسانی؟ کسانی که بر قرآن مسلط هستند و اوج تسلط را بر قرآن دارند، قیافه آنها قرآنی است و کاملا لباس و حالت و شکل و صحبت آنها قرآنی است و اینها بزرگترین دشمنان امام زمان هستند! روایت را بخوانیم! ببینید قضیه تغییر نکرده است.
شهید مطهری در کتاب فلسفه تاریخش میگوید این طرف و آن طرف نزنید! عین اتفاقات تاریخ هی تکرار میشود تا تاریخ به نهایت و قله خودش که ظهور امام زمان است، برسد. لذا واقعا جریان خیمه امام حسین، جریانی کاملا زنده است. همان مبارزهای که امام حسین(ع) داشت برای اصلاح، همان را امروز هم باید داشته باشیم. ریشه فساد در جامعه همان سه چیزی است که از زمان پیامبر دنبالش بودند. امام حسین(ع) دنبالش بود و امروزه ما باید دنبالش باشیم. ببینید چه کسانی دشمن اصلی امام زمان(عج) هستند؟ روایت مرحوم مفید را نگاه بکنید. حضرت فرمودند وقتی که امام زمان(عج) قیام میکنند، درجه جهالتی که امام زمان(عج) با آن مواجه میشود، پیغمبر با آن مواجه نشد. ماجرای آن چه بود؟ فرمودند حضرت با یک سری انسانهایی که یک حد کوچکی از جهالت را داشتند و حاکمان جور آنها را مانع شده بودند رشد بکنند، تورات و انجیل هم که درب خانه عالمان یهودی و مسیحی بود، اینها کمی رشد کرده بودند و بتپرستی میکردند که پیغمبر اکرم با این بتپرستها مبارزه کردند. البته با حاکمان بتپرستها مبارزه کردند. بعد حضرت فرمودند که دشمنان امام زمان(عج) قرآن میخوانند، قرآن تفسیر میکنند و با صلاح قرآن با امام زمان(عج) مبارزه میکنند و دقیقا در زیارت نامه امام زمان(عج)، ما به امام زمان(عج) میگوییم السلام علی الحق الجدید، یعنی سلام بر آن آقایی که همان قرآن را جوری بیان میکند که مردمی که در تفسیر غلط قرآن رشد کرده بودند، یک دفعه میگویند عه ایشان دارند حرف های جدید میزنند! علی الحق الجدید!
عزیزان تحریف قرآن سه مرحله دارد. ما الان زمان امام حسین، زمان بعد از پیغمبر اکرم، در تمام این زمانها در مرحله سومش هستیم.
مرحله اولش چیست؟ تغییر الفاظ قرآن. آقا به خدا الفاظ قرآن همانی است که به پیغمبر نازل شده. دوم، تحریف معنای قرآن، در آنجا هم باز آنقدر مشکلی نداریم. یک تفسیر المیزانی هست و آنجا میتواند یک میزانی باشد برای تفسیر قرآن. چون میدانید تحریف معنوی اینطور است که مثلا در تورات هست «ستایش شده» از کوی فاران پایین آمد، به جایی که بگوید پیامبر، لفظ محمد، معنای اسم پیغمبر رو میآورد، بعد این میشود تحریف معنوی. دیگر مردم نمیفهمند پیغمبر اسمش در تورات هست، پیغمبری که در قرآن میفرماید «یبشره بکلمه اسمه احمد» و در قرآن هست را مردم متوجه نمیشوند که در تورات هم هست.
ما تحریف معنوی هم نداریم. چه تحریفی داریم؟ تحریف در تطبیق آیات بر مصادیق. اینجا داریم کتک میخوریم. از زمان پیامبر اینطور بود و بعد از پیامبر همینطور. خلفا آمدند آیات قرآن را میخواندند و با آیات قرآن ظلم میکردند. تطبیق مصداقی.
مقتل
امام حسین(ع) فردا روز دوم محرم که وارد کربلا شدند، اطراف خیمه های خودشان را خندق کندند،گودال کندند، بگذارید متن مقتل را بخوانم برایتان، اطراف خیمه ها را حضرت گودال کندند، فنادی باعلی صوته، شمر با اعلی صوت خودش فریاد زد، گفت: استعجلت بالنار یا اباعبدالله چیه سریع میخواهی بروی در جهنم؟
حضرت روز دوم محرم که وارد کربلا شدند و خیمه ها را برپا کردند، اولین دستوری که دادند، فرمودند اطراف خیمه ها را خندق بکنید. عجیب است برای من که در مقتل دیدم، روز دوم محرم امام حسین اطراف خیمههای خودشان را آتش روشن کردند، نکند یک مرتبه نامحرمی، کسی بیاید اطراف خیمهها. هنوز مسئله جدی نشده بود. حر فعلا جلوی امام حسین را گرفته، بحث جنگ هنوز مطرح نشده که امام حسین اینقدر نگران بچههایشان هستند. فنظر شمر الی النار، شمر این صحنه را دید. «فسفق بیده» بلند بلند کف زد که رسانه ایجاد بکند، همه توجهها جلب بشود، و قال باعلی صوته: «یا حسین ابشروا بالنار.» یا حسین. تو را بشارت میدهم به آتش. «استعجلت بالنار فی الدنیا قبل الاخره.» حسین، تو از الان جهنمت را آماده کردی؟ تو که صبر کن میروی در جهنم. بعد آیه قرآن خواند. در کربلا برای امام حسین آیه قرآن خوند! میدانی که وقتی که اینها مقابل امام حسین ایستادند، اول جنگشان آنها شروع کردند، این آیه را خواندند: «لیمیز الله خبیث من الطیب و یجعل خبیث بعضه علی بعض» ما اصلا آمدیم بجنگیم که حق و باطل از هم جدا بشود و خداوند متعال باطل را از بین ببرد. کاملا آیات قرآن میخواندند و معنایش را هم هر دو طرف کامل میفهمیدند. آن فهمی که امام حسین داشت، آنها هم داشتند. همه چیز درست بود، تطبیق بر مصداقش غلط بود و این مشکل اساسی است و این جنگ فرهنگی است که ما الان باید شروع بکنیم. خیلیها میآیند، قرآنخوان هستند، قرآن را هم درست معنا میکنند، اما تطبیق بر مصداقشان خیلی غلط است.
مفید مینویسد که بیستوچهار روز اباعبدالله الحسین در راه بود. فردا که میرسند به کربلا خیلی خسته هستند. بچهها را شما نگاه کنید، چهار پنج روز بخواهند در مسافرت باشند، مثلا از جنوب بروند به شمال دو روز در راه باشند، خسته میشوند. بچههای اباعبدالله خیلی خسته بودند. اینها وقتی رسیدند آنجا، گفتند بابا اینجا کجاست؟ آقا اباعبدالله حسین اطرافشان را یک نگاهی کردند، سوال کردند. نه اینکه امام حسین نداند چه اتفاقی میخواهد بیفتد. سیدبنطاووس نقل میکند. آنقدر از بچگی پیغمبر اکرم، قضیه را برای امام حسین بیان کرده و آنقدر زیر گلوی امام حسین و پیشانی امام حسین را بوسیده، که از زیر گلو و پیشانی امام حسین نور ساطع بود. «یا نور المُستَوحِشینَ فِی ظُلَم»، نور تاریکی ما یا اباعبدالله، مصباح الهدی یا اباعبدالله. امام حسین میدانست، اما عمداً اين سوال را کرد. که همهی رسانه ثبت بکنند که ما را کجا گرفتند. یک نفری یک جملهای گفت، گفت اینجا بالعرا هست. میدانید که گفت بالعرا؟ وقتی که لحظهی آخر شهادت فاطمهزهرا سلام الله علیها، امیرالمومنین بالای سر فاطمهزهرا گریه میکرد، یه مرتبه فاطمهی زهرا فرمود: «ابکنی وابک للیتامی و لا تنس قتیل العری بطف العراق». ابوالحسن، قتیل العدا را، یعنی آن کسیکه در بیابان کربلا در کشور عراق کشته میشود را فراموش نکن. برای من گریه بکن، برای بچهها گریه بکن، اما حسینم را خاصتاً فراموش نکن.« و لا تنس قتیل العدی بطف العراقی»، من نظرم آنجاست، به آن بچهی من توجه ویژه بکن، برایش گریه بکن.« اللهم اعوذ بک من الکرب و البلا»، بعد بچههای خودش را جمع کرد، «فجمع الحسین فنظر علیهم ساعه و بکاء بكاءً شدیدا»، امام حسین دختر بچهها را دید بلندبلند گریه کرد. بچهها بیشتر نگران شدند، گفتند بابا چه خبر است؟ یک دفعه حضرت فرمودند: «أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا ». بچهها اینجا خون ما ریخته میشود.« وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا» قبرهای ما را اینجا میگذارند. امام حسین شروع کردند اسرار را بیان کردند. «فقال راوی فسمعت زینب بنت علی.» یک مرتبه این کلمات را شنید. «يا أخي هذا كلام من أيقن بالقتل». داداش جان این حرف کسی است که یقین دارد کشته میشود. قرار نبود این اتفاق بیفتد. داداش بیا برگردیم. حضرت فرمودند: «نعم یا اختی، فقالت زینب واثکلاه ینعی و بکی النسوة و لطمن الخدود». زنها شروع کردند به سر و صورت زدن. «و شققن الجیوب» یقهها پاره شد. «ثم قال یا اختی یا زینب»، حضرت نگاهکردند دیدند که زینب دارد بر سروصورت میزند. «وانت یا فاطمه»، دیدند دختر بزرگشان سکینه دارد بر سروصورت میزند. «وانت یا رباب»، ديدند رباب مادر علی اصغر دارد بر سروصورت میزند. «فَلَا تَشْقُقْنَ عَلَیَّ جَیْباً »کسی حق ندارد یقه چاک بکند. «وَ لَا تَخْمِشْنَ عَلَیَّ وَجْهاً»، کسی حق ندارد بر سروصورت خودش بزند. یعنی زینب جان چند روز دیگه صبر بکن، دشمن میآید آنقدر بر سروصورت شما میزند. السلام علیک یا کعبه رزایا، سلام بر زینب کبری که با نیزه محاصرهاش کردند. آنقدر زینب را با نیزه زدند. حسین میگوید زینب تو خودت به خودت نزن. دشمن میآید به تو و بچههای من آنقدر تازیانه میزند.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.