چون موسم ماه رجب فرا رسد و نوای «أین الرجبیون» در آسمانها طنینانداز شود، دلهای آسمانیان از شوق لبیک گویند و خود را آمادهی ضیافتی بزرگ کنند. ضیافتی به بلندای سه ماه که طعم شیرین حضور در آن برای تمام سال کافی است.
نگویمت که همه ساله مِی پرستی کن / سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا میباش
این همان وقت است که در مناجات شعبانیه میگوییم «اِلهي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ.» و اگر موسی(ع) به اندازه یک اربعین فرصت داشت تا در طور سینا احرام بندد و به ریسمان محبت الهی چنگ زند، ما پیروان هارونِ محمد – علیهما السلام – دو اربعین فرصت داریم تا همصدا با «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» به فوز وصال برسیم و مگر میشود معتصم به حبل الله شد و به او نرسید؟ که «جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَيَّ»[۱]
اینک اما حجّی دیگر در پیش است. مگر نه این است که در حجّ، از همهی دنیا روی برمیگردانیم و به او روی میآوریم و راهی خانهاش میشویم تا چند روزی خود را وقف او کنیم؟ و مگر حقیقت اعتکاف، جز این است؟!
ای قومِ به حج آمده در خویش نپایید / از خود به درآیید که مهمان خدایید
از کعبهی دل تا حرم دوست رهی نیست / احرام ببندید و در این خانه درآیید
اعتکاف را در لغت اینطور معنا میکنند: «روی آوردن به چیزی، به گونهای که چهره خود را از آن به سویی دیگر نگردانی»[۲]
یکی از مهمترین اسباب تقرب به خداوند که در طول تاریخ مورد توجه انبیاء و خواص اهل دل بوده، سنت اعتکاف است که ریشه در حقیقت خلوت و عزلت از خلق دارد و بزرگان سلوک فرمودهاند که خلوت یکی از پنج راه رسیدن به کمال است.
صَمت و جوع و سَهَر و عزلت و ذکری به دوام / ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
هدف اعتکاف همان است که در مناجات شعبانیه از خداوند میخواهیم: «إلهي هَبْ لي کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْكَ.» بریدن از همهی دنیا و لذاتش و توجه تام به خدا. بنابراین هرکاری که کمترین منافاتی با این معنا داشته باشد، بدون شک از آفات است و اجتناب از آن ضروریست.
یاد او کن تا ز غمها وارهی / تا قدم زین چاهها بالا نهی
یاد او کن یاد دیگر کس مکن / یاد گل کن یاد خاروخس مکن
یاد او کن تا همی یادت کند / از بلا و محنت آزادت کند
هان و هان ای جانِ من هوشیار شو / بانگ رحلت میرسد بیدار شو
بعد از این دل بند خاروخس مکن / آنچه کردی بس بود زینپس مکن
دیو و دد از خانهی دل دور کن / بعد از آن آن خانه را پر نور کن[۳]
اعتکاف اکسیری ترکیبی و متشکل از چند عبادت است که هرکدام از آنها آدابی دارد و توجه به هرکدام به صورت جداگانه، مفید فایده است. از طرفی معتکف، متحصن در خانهی خداست و از طرفی روزه میگیرد. همچنین اعتکاف با حج شباهت فراوانی دارد زیرا بسیاری از محرمات که در حج بر محرم حرام است، بر معتکف نیز حرام میباشد. تا جایی که برخی مراجع احتیاطاً قائل به ترک تمام محرمات حج برای معتکف شدهاند.
در روایتی از امیرالمومنین(ع) داریم: «معتکف در مسجد میماند و پیوسته خداوند را یاد میکند و قرآن و نماز میخواند و از دنیا سخن نمیگوید و شعر نمیخواند و خرید و فروش نمیکند و به تشییع جنازه و عیادت بیمار نمیرود و درون اتاق نمیشود و با زنی خلوت نمیکند و سخن زشت نمیگوید و با کسی بگو مگو و مراء نمیکند. و هر اندازه از سخن گفتن با مردم دست بکشد، برایش بهتر است.»[۴]
در حدیثی قدسی خداوند به حضرت موسی(ع) میفرماید: «آيا مگر نه اينكه هر عاشقى خلوت با محبوب خويش را دوست دارد؟»[۵]
انسان در طول سال، به دلیل ارتباطات گستردهی اجتماعی، گرفتار انواع اشتغالات روزمره میشود. اشتغالات غیرتوحیدی، ولو عمل حرامی نباشد، فرد را از توجه به خود و اصلاح امور آخرت و خصوصا انس با پروردگار بازمیدارد. چنانکه خداوند در دستور به نماز شب خطاب به رسولش(ص) میفرماید: «و پاسی از شب را با (خواندن) قرآن زنده بدار، که برای تو (واجبی) افزون است؛ امید که پرودگارت تو را به مقامی ستوده برساند»[۶]
و سپس دلیل تاکید بر عبادت شبانه را کثرت اشتغالات روزانه بیان میدارد و میفرماید: «تو را در روز، آمد و شدی دراز و طولانی (در امور مردم) است.»[۷]
«عزلت» به معنای انفراد و انتخاب اوقاتی خلوت برای خود در دوران عمر است. عزلت دارای مراتب گوناگونی بوده است که برخی از آنها به عموم مردم توصیه شده و مراتب بالاتر آن به خواص در اوقات خاصی توصیه میشده. به صورت مختصر به مراتب عزلت میپردازیم:
مرتبه اول: دوری از اهل معصیت
این مرتبه از عزلت، ابتداییترین توصیه به عموم مومنین است و فاصله گرفتن در ارتباط با اهل معصیت، وظیفهی همه در همهی اوقات است. نفوس در ارتباطات با یکدیگر، از هم رنگ میگیرند. چنان که رسول خدا(ص) فرمود: «انسان بر دین دوست و همنشین خود است. پس مراقب باشید با که رفتوآمد و معاشرت میکنید.»[۸]
مرتبه دوم: دوری از اهل دنیا
این مرتبه، توصیه به خواص مومنین است. زیرا در فرهنگ دینی، محبت دنیا ریشهی همه مفاسد و گناهان است. تا آنجا که رسول خدا(ص) فرمود: «دنیادوستی، ریشهی هر خطا، کلید هر گناه و سبب بیحاصل شدن هر کار نیکی است.»[۹]
بر این اساس است که مبنای عزلت دوم شکل میگیرد و خداوند به رسول خود(ص) دستور میدهد که با اهل دنیا رفتوآمد نداشته باشد: «و کسانی که دین خود را بازیچه گرفتند و زندگی دنیا فریبشان داده را به حال خود واگذار.»[۱۰]
مرحوم علامه طباطبایی(ره) میفرمود: «کسی که میخواهد اهل معرفت شود، باید معاشرتش را مخصوصا با اهل غفلت و اهل دنیا، کم کند و فرش هر مجلسی نباشد و کار شبانهروزی او در مجالس بیهوده صرف نشود و از معاشرتهای بیفایده و بیمغز تا میتواند اجتناب نماید و طوری نشود که با همه و در هر مجلسی حاضر شود.»[۱۱]
مرتبه سوم: خلوت کامل
این مرتبه از عزلت، توصیهای موقت و در اوقات خاص به اخص خواص از مومنین است؛ تا بتوانند در آن اوقات به طور کامل از غیر حق منقطع و متوجه پروردگار باشند.
امام علی(ع) میفرمایند: «گوشهگیری، برترین خصلت زیرکان است.»[۱۲]
این مرتبه از عزلت در اوقات خاصی از زندگی همه انبیاء و اولیای الهی دیده میشود؛ چنانکه اربعینیات حضرت موسی(ع) در کوه طور یا رسول اکرم(ص) در غار حرا و اعتکاف حضرت مریم(س) و حضرت زکریا(ع) در مسجد، شواهد قرآنی آن است. با چنین عزلتهایی باب رحمت خاص پروردگار باز میشود.
با توجه به نکاتی که در مراتب عزلت اشاره شد، معتکف حتیالامکان باید شرایطی را به وجود آورد که اعتکاف او به عزلت مرتبه سوم نزدیک شود. بنابراین، باید همه اموری که به نحوی موجب خواطر و تشویش حال میشود به حداقل برسد. لذا توصیه میشود مسجدی برای اعتکاف انتخاب شود که حتیالامکان خلوت و از وجود افراد مزاحم ذکر خالی باشد و افراد شرکتکننده در اعتکاف، اهل ذکر و مناجات و مشوق یکدیگر در انس با پروردگار باشند.
آوردن وسایل ارتباط با خارج از محیط اعتکاف نیز باید به حداقل برسد. مثلا استفاده از تلفن همراه و خصوصا مشغولیت به فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی که عملا با انقطاع سازگار نیست، ممنوع است! معتکف در این ایام باید پیوسته درحال محاسبه گذشته و فکر و ذکر و نماز یا تلاوت قرآن یا برنامهریزی برای آیندهی توحیدی خود باشد.
همچنین، معتکف باید حتیالامکان از سخن گفتن به گزافه و حتی غیر آن پرهیز نماید، تا درهای کلام باطن بر او باز شود.
ارجاعات:
منابع: