أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ بِهِ نَسْتَعِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
انشاءالله که نماز و روزههایتان قبول درگاه حق باشد.
در روایت هست که فرمودند: «إِنَّ اَللَّهَ كَرِهَ إِلْحَاحَ اَلنَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِي اَلْمَسْأَلَةِ»؛ خدا نمیپسندد اگر کسی با کسی کار دارد، مؤمنی به مؤمنی حاجتی دارد، روی این اصرار کند، یعنی مدام برود و بیاید و پیام بدهد و پیگیری کند. اگر حاجتی دارد، کاری دارد، تا یک حدی. یک موقع هست که کار، کار خودش نیست آن موقع مسئلهٔ دیگری است. مثلاً برای خودش کاری دارد، ولو اینکه یک مشورتی بخواهد، مدام زنگ میزند و پیگیری میکند. این برای خودش خوب نیست. خدا این را دوست ندارد که مؤمن اینقدر در مسألت از مردم پافشاری کند. ما داریم: «رَغبَتُكَ في زاهِدٍ فيكَ ذُلُّ نَفْسٍ»؛ رغبت تو به سمت کسی که به تو بیرغبتی میکند، ذلت نفس است. البته از آن طرف هم هست؛ «زهدُكَ في راغِبٍ فيكَ نُقصانُ حَظٍّ»؛ من آن طرفش را نمیگویم. آن طرفش هم اگر کسی نسبت به کسی که مدام دارد به او رغبت نشان میدهد، بیرغبتی کند، «نُقصانُ حَظ»، برای آن شخص حظوظ و بهرههایش را پایین میآورد. یعنی فرض کنید اگر کسی عقلی، تدبیری، چیزی دارد و دارد نسبت به آدمها بیرغبتی میکند، در جاهایی از روایت داریم که خدا عقل و تدبیر را از او میگیرد. این برای شخص نقصان حظ میآورد. اگر خدا به شخص نعمتی داده، کسی که دستش نعمت است، باید بداند وظیفهاش این است که این نعمت را بر حسب وسعش در اختیار بقیه بگذارد مگر نه حتی اگر نعمت عقل و تدبیر و رای باشد خدا از او میگیرد و نقصان حظ به وجود میآورد. ولی خدا خوش ندارد که بندهٔ مؤمن اینگونه نسبت به مسألت از انسانها و درخواست از آدمها پاپیچ شود و البته «وَ أَحَبَّ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ». میگوید آنجا نرو پاپیچ شو. اگر میخواهی پاپیچ شوی، بیا پاپیچ من شو. اگر کسی بیاید پاپیچ ما شود خیلی خوب است. خدا این اصرار را برای خودش دوست دارد.
«إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ وَ يُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ.» خدا خیلی دوست دارد خیلی از او طلب شود. در روایت داریم که یکی از عوامل تأخیر در استجابت دعا همین است. خدا میگوید خیلی صدایت را دوست دارم، بیا حالا، یک شب دیگر هم بیا. میخواهد بدهد، از بس دوست دارد نمیدهد! از صدایت خوشش آمده. صدایت گرفته. لذا در اینجاست که از عوامل تأخیر در استجابت دعا است. آدم میگوید بابا میشود رفیق نشویم، اصلا نخواهیم رفیق شویم باید چه کسی را ببینیم؟! ولی خدا میخواهد رفیق شود دیگر، میگوید حالا امشب هم بیا. میخواهد بدهد ولی دست دست میکند. لذا در اینجا آدم باید بداند که نباید کوتاه بیاید، مدام از خدا بخواهد. البته خدا را حکیم بداند که اگر نداد هم نداد ولی مدام از خدا بخواهد با یک امیدواری بالا از خدا بخواهد شاید خدا دوست دارد صدایش را بشنود. از این جهت پاپیچ مردم نشویم، آدم را کوچک میکند و ضمن اینکه پاپیچ مردم شدن باعث میشود یک چیزی در ذهن انسان بیاید که انگار کار دست این است. بابا مردم کشک هستن! کار که دست این نیست. خزائن آسمانها و زمین دست خداست. خدا باید در عقل این بیندازد که این چه جوابی به من بدهد. همان را میتواند با وحی و الهامی به ما هم بچشاند.
موفق و مؤید باشید.
انشاءالله خدا نماز و روزههای همه را قبول کند، در میانش نماز و روزههای ما را هم بپذیرد، به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.