مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۲۲ دقیقه·۲ سال پیش

امتحان الهی (1)

بسم الله الرحمن الرحیم

ٱلسَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ ٱللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ بِه نَستَعین وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَيِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ، الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.‌

جهت شادی ارواح طیبه‌ی شهدا، روح حضرت امام، همه‌ی گذشتگان، ذوی‌الحقوق، پدر و مادرمان، معلمان و اساتیدمان، الفاتحه مع الصلوات. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» {قصص، ۵}. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا» {فتح، ۱۸}. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.

شب شهادت امام عسکری علیه‌السلام است و آغاز امامت مولایمان، سرورمان، حضرت بقیه‌الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

آیا مسئله حجاب است؟

همه‌ی آن‌چه که در روال بحث می‌گفتیم، این حوادث اخیری که حوادث بسیار خوبی بود و هست، حالا من عرض می‌کنم چرا. اصلا این‌ها حوادث آخرالزمانی است، به دلایلی که گفتم و باز هم تکرار می‌کنم. اگر درست موقعیت خودمان را در عالم نشناسیم، اقدام دیگری می‌کنیم، طور دیگری تحلیل می‌کنیم و اشتباه می‌رویم. من هفته‌ی گذشته هم راجع به این‎که در یک نگاهی، راجع به مساله‌ی‌ حجاب و عفاف و چرا این در سوره‌ی احزاب است و این‌ها صحبت کردم، که سر جای خودش مطلب مهمی است. اساسا هیچ موقع مساله مساله‌ی حجاب نبوده است. در طول تاریخ و حتی در داستان خلقت اصلا مساله این نبوده است. صف‌آرایی دشمنان همیشه جلوی پنجره‌اش این بوده، اما در واقع این نبوده است. این‌که آیه‌ی حجاب در سوره احزاب است، پدیده‌ی عجیبی است و چرا بعد از این آیه است که «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ...» {احزاب، ۶۰}، این آیه‌ی شداد و غلاظ، بعد از همین آیه‌ی حجاب است. در کل دنیا هم همین‌طور است که این مساله، مساله‌ای است که -حالا برهنگی، هم‌جنس‌بازی و همه‌ی این‌ها- مثل لوکوموتیو یک‌سری واگن می‌کشد. همین الان هم همین‌طور است. در کل دنیا هم همین‌طور است. در قصه‌ی خلقت هم همین‌طور است. در سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف هست که «يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا...» {اعراف، ۲۷}، مواظب باشید بلایی که سر پدرتان آمد که پدرتان درآمد، آن بلا سر شما نیاید که «... يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا...»، لباس این‌ها را برکند.

لذا این یک پدیده‌ی استراتژیکی است، همیشه در صف‌آرایی‌ها، به دلیل اینکه در روایات ذیل این آیه‌ی مهم ١۴ سوره‌ی آل عمران که «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ» {آل عمران، ١۴} گفتند این یک شهوتی است که قدرت مردمی‌سازی‌اش بالاترین قدرت است. لذا مخالفت‌ها و هر چه، اساساً جلوی پنجره‌اش این قرار می‌گیرد، اما من جلسه‌ی گذشته عرض کردم، دیگر الان این برای همه باید واضح شده باشد. اصلاً مسئله، نه کشته شدن یک خانمی است، نه مسئله، مسئله‌ی گشت ارشاد است. سر این‌ها هم می‌شود بحث کرد، نقد کرد، همه‌ی این‌ها هم درست است. نه مسئله‌ی حجاب است، نه آن است، نه این است و غیره. مسئله‌، مسئله‌ای نبوده و نیست و نخواهد بود! این را خوب است که آدم در موقعیت حواس خودش را جمع کند.

اقتضائات اتفاقات آخرالزمانی

حالا نکته‌ی داستان که ما عرض می‌کنیم اتفاق خوبی است، چرا اتفاق خوبی است؟ و وظیفه‌ی ما چیست؟ این اتفاق چرا اتفاق خوبی بود افتاد؟ الان این مجموعه‌ی اتفاقی که در آن هستیم، اتفاق خوبی است. ببینید اصلاً جلسه‌ی تفسیرمان هم بحث همین بود؛ که اقتضائات اتفاقات آخرالزمانی، حضور در یک سانتریفیوژ است. در یک تمحیص و تمییز است. باید بچرخد و جدا بشوند. این خاصیتش است. و این سرعت در آخرالزمان مدام اضافه می‌شود. اگر در روایات ما داریم که آخرالزمان، زمان کش می‌آید، معنایش این نیست که واقعا کش می‌آید، حوادث متعددی در یک بازه‌ی زمانی اتفاق می‌افتد که قبلاً در این بازه‌ی زمانی این مقدار حادثه اتفاق نمی‌افتاد. اگر گفتند دوره‌ی بداعات است، منظور این است که در دوره‌ای است که حوادث یکهویی در آن زیاد است، حوادث غیرمنتطره. یعنی شما فکر می‌کنید یک طور می‌شود، اما یک طور دیگر می‌شود. من کاری با سویه‌های امنیتی این داستان ندارم. الان می‌خواهم جور دیگری فکر کنیم. گرچه سویه‌های امنیتی‌اش هم نشان از این دارد که دشمن برنامه‌ریزی خاصی کرده است. حالا من برخی را نمی‌توانم اینجا بگویم. ولی اینکه از ۴٧٠٠ نفری که گرفته‌اند، ٣۶٠٠ نفر کومله هستند، کومله‌ی آموزش‌دیده‌ای که می‌داند کجای قلب بزند، من و شما نمی‌دانیم چاقو را باید کجای قلب بزنیم. و ٢٠ هزار نفر را هم تجهیز می‌کردند که دمارشان را درآوردند و آن قائله تمام شد، به خاطر همان داستان بود. مسئله خیلی جدی است. یعنی صف‌آرایی نظام کفر در این زمینه جدی است. من هم که می‌گویم نظام کفر، منظورم این دانشجو نیست. دقت کنید. یک موقع اشتباه نزنید. بله، یک عده کلا اینجا میدان‌داری می‌کنند، یک عده هم کلا در طول تاریخ بودند که یک بادی می‌آید و یک جوی می‌آید و این طرفی است یا آن طرفی.

فراهم کردن فضای نقد بعد از فتنه

ببینید در این دوره‌ی آخرالزمانی که دشمن بهترین نوع طراحی‌ها را می‌کند، کما اینکه امروز می‌بینیم طراحی این دوره با طراحی ٨٨ خیلی فرق دارد. و از این طرف، وظیفه‌ی جدیدی بر انقلابی‌ها و کسانی که به هر جهت الان فهمیدند بحث اصل انقلاب است. بحث اصلاً نقد انقلاب و این‌ها نیست. کمااینکه از الان باید با امنیتی‌ها هماهنگ کرد، فتنه خوابید، به من قاسیمان اجازه بده نقد کنم! می‌گویید در صف اغتشاش نایستید، من می‌خواهم در صف معترض بایستم، کجاست؟ من قاسمیانی که ٣٠ سال در شریف دارم جولان می‌دهم، که باید قبول کرده باشی منّای حکومت هستم، اجازه بده من لااقل یک کرسی آزاداندیشی برگزار کنم. به من اجازه بدهید، در حوزه‌مان کرسی آزاداندیشی برگزار کنم. آن را هم نمی‌گذارند. اگر بحث نقد سیستم است، انتقاد است، روش حاکمیت است، ما همه حرف داریم، همه بحث داریم. اما اصل نظام وقتی پیش می‌آید، امروز روز امتحان من و تو است.

برای انقلابت باید هزینه بدهی!

ببینید این آیه‌ای که خواندم و آیات دیگری که خدمت‌تان می‌خوانم در همین فرصت کوتاه، طرف می‌گوید حاج‌آقا منشن کردند ما را، انداختند از گروه فلان بیرون! به درک اسفل‌السافلین! برو خوش باش! افتخار کن که منشن شدی. در این داستان‌ها اگر تو منشن شدی و گفتن اعلام برائت کن یا فلان وقت به تو فرصت می‌دهیم از گروه فلان می‌اندازیمت بیرون، به درک اسفل‌السافلین! این کم‌ترین هزینه‌ای بود که می‌توانستی برای انقلابت بدهی. چرا این‌قدر لب و لوچه‌ات آویزان است؟ آن کسانی باید امروز خجالت بکشند، آن مداحی، آن سخنرانی که امروز حرف نمی‌زند. تو چه می‌خواستی؟ فالوور می‌خواستی مگر؟ این لشگر دور خودت را برای چه جمع کرده بودی؟ فالوور می‌خواستی؟ دیگر الان بحث اصل نظام است. به همه ادله برای‌تان ثابت می‌کند این حکومت حکومت مهدوی و منتهی به ظهور باید بشود. باشد خب یک موقعی ثابت کنیم با هم‌دیگر. بحث کنیم سرش. این بحث این نیست که این حکومت ظلم ندارد درش و فلان. بحث ما که اصلا این حرف‌ها نیست. تو چه کار می‌کنی الان؟ تو چه هزینه‌ای داری می‌دهی؟ تو کجایی؟ کجایی الان؟ ببینید در همان ماجرایی که من یک موقع دیگری هم تعریف کرده بودم، می‌گویم این ماجرا ماجرای خوبی است، به خاطر این‌که باید این سانتریفیوژ کار بکند تا وعده خدا محقق شود. یادتان هست آن داستان طالوت و جالوت را؟ یک بار دیگر. از روی این می‌خواهم بگویم امروز وظیفه‌مان چیست. دو تا داستان می‌خواهم بگویم، بعدش وظیفه‌مان را بگویم و بعدش برویم پی کارمان، برویم پی وظیفه‌مان. می‌گوید حاج‌آقا با لباس روحانیت نگویید می‌کشند! خب ما یک عمری دنبال همین معناییم. دیگر چی را تهدید می‌کنی؟ یک عمری گفتیم «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»{زیارت امام حسین علیه‌السلام، زیارت‌نامه ششم} یک جان بی‌مقداری هست که در این راه اگر صرف شود که خیلی هم خوب! «إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ»{آل‌عمران، ۱۷۵}این ترس‌ها را شیطان می‌اندازد. اگر صدای مرا این مداح‌های عزیزمان می‌شنوند با آن جمعیت‌های چندهزار نفری‌شان. آن سخنران‌ها با جمعیت‌های چندهزار نفری‌شان. کجایید شما؟ الان اصل نظام است ها! طراحی‌ها اصلا یک سری‌شان را نمی‌توانم بگویم. اصلا جسارت است گفتنش. طراحی‌ها، برای یک دوره خاصی برنامه‌ریزی دارند. الان این‌ها در آمده. برنامه‌ریزی دارند. برای یک بازه‌ای یک برنامه‌ریزی‌ای کردند. اصلا طراحی‌ها برای آن وقت است، برای الان نیست. برنامه‌ریزی کردند. روی اصل نظام برنامه‌‌ریزی کردند.

« آن‌ها با ایران قوی مخالفند»

بعدش هم این جمله‌ای که حضرت آقا گفتند، این حرف را تحویل بگیر داداش من، خواهر من، این حرفی که آقا گفتند که چون ایران در معرض یک قدرت‌هایی است، نشستند طراحی کردند. طراحی آمریکایی-اسرائیلی شده. این حرف دقیق است‌ها. حرف مهمی است. ایشان توضیح ندادند. هیچ‌کس هم نمی‌تواند فاکتور کند برای این رئیس‌جمهور و آن رئیس‌جمهور و... نه! این سنت‌های الهی است. دری به تخته خورده. از آن طرف جنگ اوکراین و روسیه، از این طرف چین می‌خواهد ترانزیت شود. از این طرف و از آن طرف و... ، یک طوری دارد می‌شود که او باید از ما پهپاد بخرد. داریم می‌شویم جزو سه چهار قدرت منطقه. خب نمی‌گذارد. نمی‌خواهد این را ببیند. دری به تخته دارد می‌خورد یک همچنین اتفاقاتی دارد می‌افتد در دنیا. در چینش این‌ها که من عرض خواهم کرد که بعد از این فتنه طبق وعده الهی و «وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا»{فتح، ۲۱} یک وعده‌هایی است که اصلا باورت نمی‌شود یک باره اتفاق می‌افتد. این وعده‌های چکی است نه وعده‌های نقدی. که حالا می‌گویم وعده نقدی چیست. باید این اتفاق می‌افتاد. حالا اگر ما هزاران ساعت مباحثه می‌کردیم و جوانان را می‌خواستیم بیاوریم و این سانتریفیوژها راه بندازیم و این‌ها، اتفاق نمی‌افتاد. خدا الان یک موقعیت این‌طوری گذاشته در کاسه ما. ببینم چه کار می‌کنی؟ در داستان طالوت و جالوت وقتی که گفتند ما یک پیغمبری می‌خواهیم و به پیغمبرشان گفتند یک فرمانده جنگی بیاورید که ما برویم بجنگیم با جالوت و این‌ها، بالاخره طالوت تعیین شد. حتما شنیدید این را. بعد که «فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ»{بقره، ۲۴۹} عه؟ خب بله دیگر! اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد باید با ابتلاء اتفاق بیفتد. با صبر و مقاومت باید اتفاق بیفتد. با امتحان باید اتفاق بیفتد. باید دستچین شدن‌ها با امتحان و ابتلاء باشد.

امتحان الهی صبر میخواهد...

اصلا ائمه ائمه شدند که « وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا»{سجده،۲۴} یک امام که امام می‌شود به دلیل پایمردی‌اش امام می‌شود. جوامع به نهایت تکمیل‌شان می‌رسند. «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا » بنی اسرائیل به اوج اقتدارش رسید به دلیل صبر. بالاخره نمی‌شود کشکی تو هم بیایی... بلکه «ان الله مبتلیکم بنهرٍ» یک جایی لشکر تشنه است آب هم موجود است، گفتند نخور! نه اینکه لشکر نه‌ تشنه آب هم هست و گفتند نخور! نه این ابتلا نیست که! ابتلا همیشه همان جاهایی است که داستان به هم می‌پیچد. اگر انقدر همه چیز از همان اول شفاف باشد که ابتلا نیست، امتحان نیست. اینجایی است که تو باید اصل و فرع را درست تشخیص بدهی و بفهمی که الان نه بحث امینی است نه حجاب نه گشت ارشاد.

گرچه من در همین دانشگاه شریف در همین محرم-عزیزان می‌دانند-که من نقد خودم را راجع به اینکه این کار پلیس نیست عرض کرده بودم مفصل. با نهادهای امنیتی هم قبل از این عرض کرده بودم. بهشان تذکر دادم که این کار دست ما می‌دهد. حجم آسیب وقتی می‌رسد به جای که 350 هزار نفر را می‌برند جلسه توجیهی، حجم آسیب وقتی در این حد است، این کار دیگر پلیسی نیست. کار پلیس کار امنیتی است باید برود آن 15 هزار نفر مدل را بگیرد، آنهایی که اصلا پول می‌گیرند که بچرخانند! برود آنها را بگیرد چوب در آستین‌شان بکند. چون آن‌ها پول می‌گیرند و کارشان این است. نه end user داستان را یهویی بگیرد. تهش اینکه کار پلیسی نیست. ولی بحث این نیست.

مشخص شدن سنت الهی برای عده قلیل

«إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي» اگر بخورید از من نیستید و اگر نخورید از ما هستید، «إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ» این بخش از آیه را خوب دقت کنید و کلمه‌اش هم یادتان باشد: «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ» همه خوردند به جز عده قلیلی. بد شد؟ لشکر پاشید اما بد شد؟ نه! موجبات پیروزی بر جالوت پاشیده شدن لشکر طالوت بود. «قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» خدا کی معیت پیدا می‌کند با چه کسانی در چه وقت؟ وقتی که آن سانتریفیوژ کار می‌کند، آن «فشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا» درمی‌آید؛ قلیل که دربیاد سنت الهی خودش را نشان می‌دهد. بعد با چه؟ «وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ» هیچی! تمام! به مفت قضیه تمام شد؛ به مفت!

پیروزی بر جریان جالوت محصول پاشیده شدن لشکر طالوت بود. یعنی یک عده نتوانستند، یک عده کم آوردند، یک عده نخبه پیدا شدند در این وسط که اینها باعث جذب سنن شدند. این حرف خیلی مهمی است. در همین آیه سوره مبارکه فتح که در ابتدا عرض کردم خدمتتان، اینجا دارد که این تیکه تیکه صلح حدیبیه است: «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ...» خب آن‌ها آمدند با چوب بروند حج. چوب هم آورده‌اند و شمشیر ندارند. بعد از احزاب هم هست و به راحتی می‌شود این‌ها را از بین برد! آمده‌اند در دل دشمن‌اند الان! فضای ما تازه این‌ها نیست! لشکر پیغمبر دقیقا آمده کنار این‌ها قرار گرفته در منطقه حدیبیه. اینها تصمیم می‌گیرند که -بعد از احزاب هم هست- طومار این‌ها را دیگر حالا که پیش خودمان‌اند و سلاح هم که ندارند. تمام معادلات می‌گوید که آن طرف پیروز است. یعنی واقعا روی کاغذ هرچه بگذاری، یک تعداد اندکی آمده‌اند با پیغمبر رفته‌اند در قلب دشمن، سلاح هم ندارند و آن‌ها هم یک لشکر تجهیز شده آمده‌اند. سلاحم که ندارند. درست؟ تمام معادلات می‌گوید که آن طرف پیروز است. روی کاغذ هرچی که بگذاری، یک تعداد اندکی آمده‌اند رفته‌اند با پیغمبر، آمدند و رفتند در قلب دشمن، سلاح هم ندارند، آن‌ها هم یک لشگر تجهیز شده. بله، خبر رسید به پیغمبر. پیغمبر یک بیعت رضوان کرد. معروف است این به بیعت رضوان.

انقلاب به دست صاحبش می‌رسد، ما چه می‌کنیم؟

آقایان خانوم‌ها، الان وقتش است. نه اینکه فکر بکنید الان انقلاب را من می‌خواهم فلان بکنم، نه! آقا این انقلاب می‌رسد به دست صاحبانش، بحث این است که من و تو داریم چه کار می‌کنیم این وسط. خفه خون گرفتیم، حضور داریم، نداریم، الان در اینی هستیم که طرف می‌گوید منشن شده‌ام، به درک! یعنی دیگر اینقدر؟ که من را منشن کرده‌اند، یعنی من را تابلو کرده‌اند گفته‌اند فلان. بعدش هم از گروه فلان. اصلاً این اتفاقات، اتفاقات درستی است که باید بیافتد. شما باید حالا آن جمعیت «كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ»{بقره،۲۴۹}باید اتفاق بیافتد. دقت کنید، یکبار دیگر، دیگری ما دیگری ما بچه دانشجو نیست. برو بالا. یکی دیگر دارد طراحی می‌کند. تا دو سه ماه دیگر سویه‌های امنیتی این کاملا قابل گفتن می‌شود شاید. خب، یکی دیگر کاملا دارد طراحی می‌کند. واقعاً هم این دفعه حرفه‌ای طراحی کردند. شما یک شعار علیه آقای رییسی نمی‌بینید. خیلی حرفه‌ای است. اصلاً کاری ندارند. به این داستان کاری ندارند. زدند به هدف. از این بالاترش هم می‌روند بهتان می‌گویم چرا، و راه مقابله‌اش را هم بهتان می‌گویم. به حضرت زهرا فحش خواهند داد. این را از من داشته باشید. چراییش را بهتان می‌گویم. خب، نکته‌اش این است. وقتی این بیعت رضوان را می‌کنند، پس چی شد؟ روی کاغذ همه چی با آنها. پیغمبر یک بیعت می‌کند. بیعت مبنی بر چی؟ که تا پایان قضیه را باید همه بایستیم. یک بیعت اینطوری می‌کنند «تَحْتَ الشَّجَرَةِ »{فتح،۱۸} خدا می‌گوید «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ »{فتح،۱۸}انگار خدا یک لبخند رضایت می‌زند. منتها خدا لبخندش به یک کاری است که می‌خواهد بکند. چه کار می‌کند؟ سپاهیانش را راه می‌اندازد. خبر می‌رسد به اردوگاه طرف مقابل، آقا چه نشسته‌اید که پیغمبر با یکسری از یارانش تا آخر ایستاده‌اند. چنان یکباره تو دل اینها خالی می‌شود و از آنطرف هم در خود آیه دارد آرامشی در دل اینطرف می‌آید، آنطرف بدو بدو می‌آید مصالحه. درصورتی که اصلا روی کاغذ نباید این اتفاق می‌افتاد. «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ»{فتح،۱۸}، خدا قلبشان را دید، حال کرد از این قلب. «فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ{فتح،۱۸}، آرامش آمد توی اردوگاه اینطرف. معلوم است آنطرف ولوله افتاده بود! آقا الان چی می‌شود، الان فلان. «أَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا»، نقدی، «فَتْحًا قَرِيبًا»{فتح،۱۸}فَتحاً نقدیا! خب، می‌گوید دمتان گرم. شما اینجوری ایستادید، قلبتان را دیدم، «وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا»{فتح،۱۸}، یک باره فتح الفتوح شد، بدو بدو اینها آمدند یک پیمان صلح بستند بعدش، بعد یک پوست اندازی شد، اصلاً چرا یک فتح شد بحث صلح حدیبیه شد فتح؟ بعدش دارد این نقدیش و چکیش: «وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا»{فتح،۲۱}، یک وعده‌های چکی دارم برایتان که این سیستم یک پوست اندازی باید بکند یک باره جا کن می‌شود می‌رسد به جای یک دیگری. این هم چکی‌اش.

الان وقت اصل نظام است، وظیفه ما «حضور» است

اما تو بیعت رضوان کرده‌ای یا نه؟ تو ایستادی یا نه؟ تو الان وقت مِن و مِن نیست عزیز من وقت مِن و مِن و اینی که آیا نمی‌دونم فلان. اینکه آیا گزارش نمی‌دانم چی چی آمده، فقط ترساندن یا زدند؟ الان وقت این بحث‌ها نیست. اینها هرچه بوده، درست یا غلطش با همدیگر بعداً! الان وقت این نیست. الان وقت اصل نظام است. چون که طرف مقابل اصل نظام را نشانه گرفته است. والا بایستید همه این مطالبهگری‌ها را با همدیگر، با همدیگر بایستیم و مطالبه‌گری کنیم. من همان موقع که با بچه‌های هیئت شریف صحبت می‌کردم، می‌گفتم که پرچم مطالبه‌گری را تو باید بالا بیاوری. البته باید برای مطالبه‌گری هزینه بدهیم. اگر نهاد امنیتی روی ما زوم می‌کند، اشکالی ندارد. اتفاقاً می‌خواهم بعدا به شما بگویم که نهاد امنیتی چه وقت اشتباه زوم می‌کند. این داستان‌ها را شنیده‌اید؟ اگر در گروه‌ها منشن شدی، مهم نیست. در این حد هم نمی‌خواهی هزینه بدهی؟ برای انقلابت، برای امامت؟ حادثه مثل مریضی است. مریضی خوب است، البته آدم نباید مریضی بخواهد ولی خوب است. « أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ »{توبه،۱۲۶} یک بار یا دو بار فتنه لازم است. به قول امام انقلاب هیاهو می‌خواهد. باید پادتن‌ها ترشح شوند. هزینه‌ی آن زیاد است. ولی خب این هزینه ابتلا است.

من نمی‌خواهم توجیه‌گر عدم عدالت باشم. عدالت را، ما باید مطالبه کنیم. همین جا به مناسب آغاز امامت حضرت عرض کنم که مهم‌ترین و پرتکرارترین واژه‌ای که راجع به حضرت داریم، «عدالت» است. « یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» عدلِ مشتهر، عدلِ منتظر. هرکسی دنبال عدل نباشد، دنبال امام زمان نیست. پرچم عدالت را ما بچه انقلابی‌ها و هیئتی‌ها باید برداریم، با تفسیر درستش. هم کار کنیم، هم مطالبه کنیم و هم هزینه‌ی آن را بدهیم. و اگر این کار را نکنیم، دنبال حکومت حضرت نیستیم! همان آیه‌ای را که دفعات زیادی خوانده‌ایم و تفسیر کرده‌ایم، به خاطر بیاورید. ای دولت‌مرد، جوان و دانشجو دقت کن. «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط». «لیقوم الناس بالتقوا» نیست. آن چیزی که هست، اقامه‌ی قسط و عدل است در همه‌ی ابعادش. «...كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ...» {نساء،۱۳۵} «...كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ...» {مائده،۸} دوتا آیه این‌طوری داریم. این‌ها همه‌اش بحث قسط است، قسط خیلی مهم است. ما باید دنبال این‌ها باشیم. ولی الان بحث «اصل نظام» است، حواس‌مان باشد. وظیفه من و تو چیست؟ وظیفه من و تو پیمان رضوان است؛ حضور در صحنه است. این را دقت کنید. چه صحنه مجازی، چه صحنه حقیقی، به خصوص صحنه حقیقی. آقا اصلا طراحی اربعین، طراحی «لائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُم»، طراحی که بیایید دور قبر را بگیرید؛ این طراحی‌ها، طراحی‌های مانوری «دیده شدن» است. الان امروزه در شلوغی‌ها حرام است کسی خانه بماند. باید بیایی وسط صحنه، من نمی‌گویم کاری بکنی، باید بیایی وسط صحنه. «حضور». در دانشگاه باید باشی حضوری داشته باشی. حضور! حضور! همین. حضور مقتدرانه‌ی با بیعت رضوان شما ببین چه اتفاقی درست می‌کند. این آیه‌ها را نگفتند که ما تاریخ بخوانیم که! یکباره می‌بینی یک اقتداری در قلوب می‌آید. یک خوف و رعبی یکباره می‌افتد در دل کسانی که مشکل‌شان امروز اصل نظام است.

سناریو تجزیه

آقا ما این اصل نظام را می‌خواهیم به حضرت تحویل بدهیم. ما این اصل نظام را بدهیم به پهلوی؟ این نظام را بدهیم به کی؟ بدهیم به رجوی؟ بدهیم به کی؟ الان آن طرفش را بگو کی؟ این نظام را بدهیم به کی دقیقاً؟ این یعنی «تجزیه». یک سناریوی واضحی است الان، یعنی کاملاً واضح است، اقرار است دیگر این‌ها، سناریوی اقرار شده است. برخی‌هایش را هم نمی‌توانم بگویم. سناریوی اقرار شده است این‌ها دیگر... خب، «حضور بدون خشونت»، این را دقت کنید. شعار آری، خشونت هرگز. طراحی آن طرف، طراحی حدس زده شده و اقرار شده، طراحی آن طرف این است که رادیکالیسم قضیه را آنقدر زیاد کنند...، اصلا چرا شعارها اینقدر رکیک شد؟ الحمدلله ما در شریف کشته ندادیم، وگرنه اگر کشته می‌دادیم یک بساطی داشتیم دیگر...، دیگر حالا ختم و هفت و چله و این‌ها و دیگر حالا شب سال و دیگر باید می‌رفتیم همین‌جوری...، آن طرف اصلا کاری با دانشجو ندارد، این را حواستان باشد. او برایش مطلوب است که دانشجو کشته بشود، که ما یک حادثه‌ی کوی دانشگاهی بدهیم. این را حواستان باشد. دقت کنید. آن حضور بدون خشم و نفرت است که، شعار بدهید، شعار بدهید به امامان آن طرف شعار بدهید. شعار هم یعنی مرگ بر امریکا، و مرگ بر ....؛ همه امام دارند. «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» همه امام دارند، این را بدانید. کسی که در پازلی بازی می‌کند، در پازل امامش دارد بازی می‌کند. این آیه‌ی سوره‌ی اسرا می‌گوید همه امام دارند. «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» همه امام دارند. کسی که دارد در پازل آن طرف بازی می‌کند، امام دارد. به امامش فحش بدهید. خب؟ به امریکا فحش بدهید، به اسرائیل فحش بدهید، ولی رادیکالیسم قضیه را انقدر بالا نبرید که موجب تشنج بشود، به درگیری‌های خون‌بار ختم بشود. طرف مقابل دقیقا این را می‌خواهد.

استقامت روی نظام اسلامی

چرا گفتیم به حضرت زهرا فحش خواهند داد؟ این قریب الوقوع است؛ بخاطر اینکه خشم را انقدر بالا ببرد، که بزنی دیگر لت و پارش کنی. آن‌ها عاشق این هستند. دنبال این هستند. اگر بزنی لت و پار کنی، او همین را می‌گیرد، می‌کند ماجرای ۷۸، لذا دقت کنید. که البته اگر آن اتفاق بیفتد مردم خودشان می‌آیند قضیه را جمع می‌کنند. حضور، حضور، حضور، با بیعت رضوان. همه بچه حزب الهیها بحثشان این باشد؛ که ما روی اصل این نظام ایستادیم، روی ولیّمون ایستادیم، روی حکومتمون ایستادیم، دشمن هم همین را می‌خواهد؛ ما هم روی همین ایستادیم. هر کسی گفت آقا یعنی شما انتقاد ندارید؟ آقا ما خودمان در راس منتقدین هستیم، آدم هر چی می‌آید بالاتر انتقادهایش پخته‌تر و جدی‌تر می‌شود، ولی الان، مسئله آن نیست، حواستان باشد‌‌. بعدش هم پرچم مطالبه گری عدالت‌ و ... باید دست بگیریم، ماها خودمان دست بگیریم. حضور؛ هر جا در دانشگاه خبری شد، حاضر، همینجوری. خوشحال باش که منشن شدی، خوشحال باش که از گروه می‌اندازنت بیرون، بگو دمم گرم‌. این حضور؛ «فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا» بعد هفته‌ی بعد می‌نشینید با هم فالوده می‌خورید و می‌گویید دیدید شد؟ دیدید دممون گرم؟ دیدی دم وعده‌های الهی گرم؟ این راه است. نشسته در فضای مجازی هر چه در این گروه می‌گویند، هیچی نمی‌گوید. خب نمیشه اینطوری! نمی‌گویم بد و بیراه بگو، چهار تا حرف بزن. اگر گفتند؛ «فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ» ننشین همونجا بر و بر نگاه کن! اقا باور کن زدن چهار حرف مخالف آن ۴۰۰ تا ناگهان آن ۴ تا می‌جوشد. ولو به تو فحش بدهند.

یک هزینه ای بده، یک چک به خاطر امامت بخور، در این گروه که هستی تو هم چند چیز بنویس چند تا روشنگری بکن، بخدا اگر بایستیم و فقط صحنه رو نگاه کنیم که چه میشود؟ که چطور میشود؟ کی چه کار میکند؟ آخرش رو سیاهیم. من خودم خیلی وقت ها به همین مداحان میگویم همین روسیاهی در آینده برای شما میماند. خب شما اصلا برای چی هیئت برگزار میکردی؟ سنگ چه کسی را به سینه میزدی ؟ مگر داری فالوئر جمع میکنی؟ الان حکایت اصل نظامه، خب حرف بزن! هیئت برگزار کن، روشنگری کن، آقای سخنران؛ چه کار داری میکنی الان؟ کجایی؟ مگر ما مسئول گرفتن اشکیم؟ مگر ما چنین مسئولیتی داریم؟ میترسی؟ سه نقطه خوردی که میترسی... «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ» {39 احزاب} کسانی که تبلیغ رسالات خدا میکنند «وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ» از احدی نباید بترسند، حق را تشخیص دادی باید استقامت کنی. اگه نمیایستی برو عمامهات را دربیار، برو بلندگو مداحیت را بفروش، فقط حواست هست که چندصد میلیون پول بلندگو بدی؟ که چی؟ روسیاهی برایمان نماند. بیاید در صحنه حضور پیدا کنید، در حضورهای مجازی آنجاهایی که هستین، واکنشی نشون بدین نمیگم فحش بدین، بدوبیراه بگین، حرف رکیک بزنید نه نه! اخلاق، با همون اخلاق حرف بزنید استدلال بکنید. که این صحنه دیده نشود، صحنه خالی است. تا یک جایی خبری شد ما حضور پیدا میکنیم، ما هستیم ببینیم میخواهند چه کار بکنند، الان ما میرویم، میآییم، رصد میکنیم. میبینیم مثلا دانشگاه علم و صنعت همین طوری یکباره جمع شد، یک عده رفتند و ایستادند، یک تعدادی رفتند در آن صحنه ایستادند جمع کردند. انشاءالله که خلاصه این قضیه موجب یک زایش، و زایمان جدید برای حکومتمان بشود. الان خیلی در این جلسات فرهنگی امنیتی تازه یک عده با تعجب میگویند نسل دبیرستان! Z generation! نسل زد و ... چه کسانی هستند؟ او دارد میزند تا به مرحله بعد برود. گیم بازی میکنند. ینی آن کسی که میزند و شیشه ماشین پلیس رو میشکند، ۶۰۰ بار شیشه ماشین پلیس را در گیم شکسته، اینها چه کسانی هستند؟ به جهت امنیتی، به جهت فرهنگی- اجتماعی همه دارند به هول و ولا می‌افتند، خوب است؟

نگران نباشید، فقط حضور داشته باشد

ان‌شاالله «وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا...» {فتح،٢١}؛ یک چیزهایی که «لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا» هستند، اصلا نه برای شما قابل شناسایی است، نه شما قدرتش را داشتید یک همچین زایمانی کنید، برایتان زایاندم یک همچین چیزی. الان وسط یک درد زایمانیم. نگران نباشید، لب و دهانتان آویزان نباشد. «...فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ...» {توبه،۴٠}، فقط حضور داشته‌باشید. ان‌شالله که حضرت به عظمتشان...؛ یابن الحسن، آقا جان، به این کم‌کاری‌های ما نگاه نکن. ما واقعا ایستاده‌ایم پای نظامی که اسم شما رویش است. می‌خواهند تحویل شما بدهند. به عشق شما ایستاده‌ایم. اگر هم بکشندمان که به آن آرزوی همه‌ی محرم‌هایمان رسیده‌ایم. آقا جان شما نظر عنایتت را از اینجا برندار. آقا جان، این ایران طراحی خود حضرت رسول (ص) است، روی ایران طراحی شده‌است. امام سجاد (ع) طراحی مجدد کرده‌است، امام رضا (ع) طراحی کردند. این‌ها طراحی شده‌است. قرار است این لشکر، ظهور را پاسبانی و پاسداری بکند. ما که قابل نیستیم ولی به عنوان سیاهی لشکر ما را بپذیر، به عنوان سیاهی لشکر. ما که کاری برای شما نکردیم، نمی‌کنیم، ولی سیاهی لشکر باشیم، همین‌طوری که بالاخره دیده شویم و افتخارمان این است که کشته شویم در همین راه. شما حواستان به ما باشد؛ آقا جان، شمایی که فرمودید «إِنَّا غَيْرُ مُهمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُم وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُم...»، ما شما را فراموش نمی‌کنیم، این جوان‌ها، این بچه حزب‌اللهی‌ها، بچه‌هایتان هستند، بقیه هم بچه‌های شما هستند، ولی این‌ها بچه‌های باب طبع شما هستند. این بچه باب‌ها را حواستان باشد. «وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ...» {کهف،١۴}، دلشان را بگیر که ان‌شاالله از این آزمونی که برایشان به وجود آمده‌است، برای ما به وجود آمده‌است، با صحت و سلامت ان‌شاءالله عبور بکنیم.


دانشگاه شریفهیات الزهرا (س)حجت الاسلام قاسمیان
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید