ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

امر مردم، نظر حاکم

ماه مبارک رمضان که از راه می‌رسد خاطرات شیرینی را همراه خود می‌آورد. از سفره های افطار تا احوالات سحر و البته شب های قدر و مراسم احیاء. از دیگر اجزای جدانشدنی شب های قدر و در نتیجه ماه مبارک رمضان، مراسمات عزاداری امیرالمومنین علی(ع) است. به ایام شهادت ایشان که نزدیک می‌شویم، مسئلۀ چگونگی و چرایی شهادت امام علی(ع) بی اختیار در ذهنم پررنگ می‌شود. این که چگونه تصمیمات و شیوۀ حکومت داری ایشان ، برای مردم زمانشان غیرقابل پذیرش بود تا آنجا که به آن شکل دور ایشان خالی از یاران مورد اعتماد و ولایت مدار گشت. و از خود می‌پرسم که آیا اگر ایشان در این روزگار زمامدار حکومت بودند، آیا باز شاهد آنگونه وقایع بودیم یا خیر؟ این روزها در حال مطالعه کتابی هستم به نام "ترجمه الغارات" که درباره نیمه دوم حکومت امام علی(ع) است که به طور کلی پس از جنگ نهروان قرار دارد و این مسئله علاوه بر ماه مبارک رمضان، مسئله ایست که باعث شده به حکومت داری حضرت امیر(ع) بیشتر فکر کنم. با مطالعه این کتاب یکی از نکاتی که بسیار به نظرم می‌آمد، این بود که شاید یکی از مهم ترین عواملی ‌که باعث عدم پذیرش حکومت حضرت در آن زمان و فاصله‌گرفتن بسیاری از ایشان بود، در کمال تعجب؛ اهمیت دادن حضرت به نظرات اطرافیان و نظر عمومی جامعه است! ملاک قرار دادن نظرات مشاورین و عوام بر نظرات شخص خود توسط حضرت؛ آنقدر مثال‌های فراوان دارد که بیان آن ها از حوصلۀ این متن خارج است. اگر از ماجرای قیس بن سعد و جانشین کردن محمد بن ابی‌بکر به جای او بر فرمانداری مصر و مثال های این‌چنینی بگذریم (که ماجرای آن به تفضیل در کتاب الغارات آمده و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم)؛ نمی‌توان از مسئلۀ حکمیت گذشت. حضرت امیر(ع) به کرّات و در خطبه‌های مختلفی مخالفت خود را با اصل مسئله حکمیت و بعد از آن با انتخاب ابوموسی اشعری به عنوان نماینده اعلام می‌دارند. اما به علت عدم آمادگی مردم هر دو پدیده در لشکر اسلام رخ می‌دهد. و جالب اما دردآور اینجاست که بعد از این ماجرا، عده‌ای به امام اعتراض می‌کنند که چرا حکمیت را پذیرفتند و حکم خدا را به تاخیر انداختند. همین گروه بعد ها تبدیل به خوارج می‌شوند و سرانجام زمینه شهادت حضرت را فراهم می‌آورند. با توجه به آنچه گفته شد، اگر ادعا کنیم مردم سالاری امام علی(ع) مهم‌ترین علت نباشد، یکی از مهم ترین علل شهادت ایشان است، اغراق نکرده‌ایم. ماجرای حضرت امیر(ع) تنها یکی از نمونه‌های مردم سالاری ائمه است و با توجه به اینکه سیرۀ ائمه مسائلی جدا از یکدیگر نیست و همه اعمال و رفتار ائمه از یک الگو طبعیت می‌کنند (که توضیح مفصل این نکته هم از حوصله متن خارج است)، مشاهده می‌کنیم در وقایع صلح امام حسن(ع)، ایجاد شبکه وکلا توسط ائمه و... نیز این مردم سالاری دیده می‌شود. حال سوالی که مطرح می‌شود، این است که اگر مردم سالاری در سیره ائمه وجود داشته و آنقدر مهم بوده است که حتی در مواقعی باعث به خطر افتادن و حتی شهادت امام می‌شده است، چرا در بسیاری از مواقع، ائمه در برابر "خواستۀ عمومی" ایستاده‌اند و حتی برای این مواجهه بهای گزافی، از جمله جان خویش، پرداخته‌اند. بهترین مثال این پدیده واقعۀ عاشوراست. در زمان امام حسین (ع)، مشاهده می‌کنیم که امام حسین(ع) در برابر آنچه که تقریباً همۀ جامعه پذیرفته‌اند، و آن خلافت یزید بر ممالک اسلامیست، یک تنه می‌ایستند و در راه این مقاومت به شهادت می‌رسند. مگر یزید و معاویه چه تفاوتی دارند که امام علی(ع) چون مردم با ایشان همراه نیستند حکمیت را می‌پذیرند، اما امام حسین(ع) صرفا با خانواده و چند عدد از یاران نزدیکشان در برابر یزید خروج می‌کنند؟ به نظر می‌رسد ملاک این کار؛ و ملاک و معیار تمامی رفتارها و اعمال ائمه مسئله "رشد مردم" است. در جایی که امام به سخنان مشاورانشان و مردم گوش کرده و سخن ایشان را عملی می‌کنند، مواقعی است که نتیجه تصیمیمات باعث عبرت و رشد مردم می‌شود. در ماجرای حکمیت، مشاهده می‌کنیم که پس از این واقعه، می‌بینیم که تغییراتی که در میان تفکرات اصحاب و یاران رخ می‌دهد بسیار تاثیر گذار و قابل توجه است. در مسئله‌ای مانند عاشورا، پذیرش خلافت یزید نه تنها باعث رشد جامعه نمی‌شود. بلکه سد محکمی در برابر پیشرفت فکری و حرکت جامعه به سمت کمال می‌شود. پس امام نه تنها این خلافت را نمی‌پذیرد، بلکه تمام قد در برابر آن می‌ایستد. و اما در جمهوری اسلامی، این مردم سالاری چه جایی دارد؟

با بررسی قانون اساسی، میبینیم که قوانین حاکم بر دستگاه های حکومتی، در مجلس نمایندگان تدوین می‌شود. مجلس‌های پارلمانی (فعلا) متداول ساختار برای اعمال نظرات مردم در حکومت داریست. از طرفی وجود شورای نگهبان، تطبیق قوانین وضع شده را با شرع اسلامی بررسی می‌کند. پس می‌توان اینگونه گفت که ملاک قانون گذاری، خواست و رای مردم است در درون دایره شرایع اسلام. اینگونه، نتایج انتخاب مردم در زندگی روزمره آنان تاثیر می‌گذارد. در نتیجه در اثر مشاهده نتایج تصمیمات، رشد مردم صورت می‌گیرد. مقوله جایگاه مردم در حکومت طبق نظر اسلام و بررسی این جایگاه در جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی که ادعای تلاش و گام‌برداری در مسیر رسیدن به این حکومت را دارد، نه چیزیست که بتوان در این متن در باره آن به شرح گفت و گو کرد و نه حتی چیزی که بتوان مقدمه‌ای برای آن گفت. چیزی که مشخص است این است که نظر مردم در حکومت، امری ست که درست یا غلط، زمینه ساز تصمیمات بهتر همان مردم در ادارۀ حکومتشان است.

هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفنشریه حیاتقانونامین زمانی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید