تبعیض و اسلام التقاطی
اسلام یک نظام فکری، عقیدتی، اخلاقی و عملی است؛ و التقاط، خودش، مثل بیدینی است. کسی اصل دین را قبول نکند یا دین را با تبعیض قبول کند، بگوید نماز خوب است ولی جهاد نه، مبارزه نه، انقلاب نه. گذشتِ از مال مشکل است. قرآن کریم هم دارد: «...أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ...» {بقره، 85}، مزمت و نکوهش میکند، کسی ادعای اسلام داشته باشد، با این که اسلام یک مجموعه و نظام است، اسلام را تجزیه کند، اسلام آمریکایی؛ برخی از صفات ثبوتیِ دین مثل نماز و زکات را قبول دارند ولی صفات صلبیهی دین که برائت از مشرکین است و ایستادگی کردن در برابر زورگویان، مقاومت کردن، نسبت به او یا اعتقاد ندارند یا حاضر نیستند این باور را بر زبان بیاورند. این حکومتهای مدعی اسلام منطقه، که ظاهرشان اسلام است ولی باطنشان کفر است، اینها مامور پیاده کردن اسلام التقاطی هستند که این اسلام التقاطی همان اسلام آمریکایی است که امام از او یاد میکردند. همان اسلام انگلیسی است.
مهمترین خصیصه سیدالشهدا
سیدالشهدا مهمترین خصیصهاش عشق به پروردگار متعال است، نماز است. «اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ»، ۲۵ بار حضرت سیدالشهدا با پای پیاده مکه رفتهاند. فرزندشان هم در مجلس یزید اعلان کردند: «أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى» اینها برای تعظیم شعائر دین و اعلام اعلای کلمه توحید و وحدت جامعه اسلامی امامت میکردند، پیشگام بودند.
درس برائت و خودسازی امام حسین (ع)
امام حسین (ع) وقتی مروان، پیام یزید را رساند که بیا با یزید بیعت کن، آنجا در نهایت اقتدار، شکوه، جلال اعلام فرمود که: «نَحنُ أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مٌوضِعِ الرِّسَالَةِ»، ما خاندان نبوت هستیم و در جایگاه رسالت رسول هستیم. جد من علاوه بر این که نبی بوده، رسول بوده، برای بشریت برنامه آورده، پرچم مدیریت جهان را به دست گرفته است. خانه ما، محل نزول ملائکة الله است. «وَ یَزِیدُ شَارِبُ الْخَمْرِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ»، این در مسأله برائت و خودسازی و جامعهسازی، درسی است که حضرت سیدالشهدا (ع) القا فرمودند تا ما یاد بگیریم با چه کسانی باید ناسازگار باشیم. فرمود یزید یک آدم بیبند و باری است که شراب میخورد.
حرکت امام حسین (ع) به سمت کربلا
امام حسین (ع) در حرکتی که از مدینهی منوره تا مکهی مکرمه و از مکهی مکرمه تا کربلای معلی، بعدش هم زینبش، ربابش، مجموعهی کسانی که از حریم و حرم بودند، با امام حسین (ع) همراه بودند، از کربلا تا شام و از شام تا مدینه، شما اگر یک محاسبهی دقیق داشتهباشید، میبينيد که یک پروژهی تعریف شدهاست. یک حرکت برنامهریزی شدهاست. یک منظومهی محاسبه شدهی دقیقی است. هر کسی یک رسالتی، یک مسئولیت ویژهای را در این حرکت دارد. هیچگاه حرکت امام حسین (ع) حرکت انفجاری نبود، عکسالعملی نبود، تدافعی هم نبود؛ بلکه امام حسین (ع) یک تهاجمی را آغاز کرد و در این تهاجم از اول خودش را پیروز میدید. شعارش، شعار پیروزی بود. یارانش همه احساس قدرت میکردند، همه احساس عزت میکردند. در سخنرانیها، خطبهها، رجزها، طرف را محکوم و مغلوب و ذلیل میشمردند و خود را پیروز و برتر از همهی این کفار و این معاندین به حساب میآوردند. لذا سیدالشهدا (ع) دنبال پیروزی نظامی نبودند.
جایگاه ویژه حضرت ابالفضل (ع)
و در این میدان حضرت ابالفضل علیهالسلام جایگاه ویژهی ویژه دارد. هم از نظر عبادت آن چیزی که درمورد حضرت ابالفضل گفته شده است؛ اهل نسک بود، اهل عبادت بود، عشق به خدا در وجودش موج میزد. در قهرمانیها، در جنگها حضرت ابالفضل در کنار امام حسین (ع) بیبدیل بود، حضرت سیدالشهدا دقیقا وارث امیرالمومنین(ع) بود. لذا وقتی حضرت ابالفضل پا به میدان میگذاشت، لشکریان پا با فرار میگذاشتند، الحذر الحذر میگفتند. ابالفضل از ابتدای تولدش ذخیره الحسین بود، ذخیره الکربلا بود، ذخیره العلقمه بود. برای میدان تربیت شده بود. همه چیزش مظهر عظمت و ارزشهای علوی بود. ولی با همهی این شجاعت و مقدماتی که برای بروز شجاعتش فراهم شده، بدون دستور فرماندهاش، امام زمانش، حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، یک قدم برنمیدارد. شجاعت ابالفضل، ایثار ابالفضل که خودش به آب برسد و تشنگی در اوج باشد، آب خوردن هم برایش جایز باشد، ولی به خودش اجازه ندهد؛ این مواسات، از شئون بارزهی حضرت ابالفضل العباس است. امام زمان من تشنه باشد، من لب به آب بزنم؟ بچههای کوچک امام حسین العطششان به آسمان بلند بشود، من به خودم اجازه بدهم که آب بخورم؟ اینها خیلی فضیلت است.
اهمیت ولایتمداری و آمادگی برای ظهور
خدا میگوید سجده کن، من اطاعت فرمان خدا را میکنم. این تعبد است. اگر انسان با عقل عاشق نشود، عشق عاقلانه برایش پیدا نشود، بدون عشق، هرکسی فضای فکری دارد، پیشذهنیتهایی دارد. هرکاری ولو مصلحت هم باشد، ولو صرف دین هم باشد ولی با پیشذهنیتهای ما سازگار نباشد، ما زبان به اعتراض باز میکنیم و مادامی که این حالت اعتراض و نقطه مرکزی وارد است، امام زمان ظهور نخواهد کرد. وقتی امام زمان میآید که ما همه مثل حبیببنمظاهر باشیم، مثل زهیر باشیم، مثل مسلمبنعوسجه باشیم، مثل حضرت ابالفضل و علیاکبر باشیم. یک منظومهی کامل، همه با جاذبهی خورشید حسینی دارند حرکت میکنند، مدارشان را این خورشید دارد تعیین میکند و در خلاف آن مدار سر سوزنی از آن مدارِ اطاعت امام حسین (ع) خارج نمیشوند و چون عاشقاند اصلا سوال به ذهنشان نمیآید. این است که مشکل زندگی را محبت حل میکند، عشق حل میکند، و حضرت ابالفضل در این عشق نه تنها پرچمدار نظامی بود، نه تنها پرچمدار سقایی بود، نه تنها پرچمدار وفا بود، نه تنها پرچمدار ایثار بود، نه تنها پرچمدار عبودیت و نماز شب بود، پرچمدار عشق، حضرت ابالفضل العباس است.