مکتب تشیع از اکسیر محبت برخوردار است، تا جایی که مکتب تشیع را به عنوان مکتب عشق معرفی کردند. اگر عشق به خدا آنچنان که باید باشد نیست، عشق به اهلبیت یقینا هست، البته به عنوان عشق به خدا؛ عشق به امام حسین(ع) هم که قطعا هست.
از وجود امام حسین(ع) و از قیام ایشان به عنوان یک عامل تکوینی برای نجات استفاده میکنم، یکی از انواع نجات این است که من در قالب عزاداری به این حادثه متصل میشوم و برای آثار تربیتی خودم از آن استفاده میکنم؛ این چیزی است که توسط حضرات اهل بیت به آن توصیه شدیم.
عزاداری هویتبخش
عزاداری یک سازه نیرومند اجتماعی است، که هویتبخش و عامل وحدت است. در مقام مقایسه شیعه که از این عناصر برخوردار است، چقدر تراکم هویت دارد؟ به نظر میرسد جدی است، ما به خاطر وجود عناصری این چنین، به خصوص آقا امام حسین(ع) خیلی احساس شخصیت و هویت میکنیم و این عامل وحدت است.
مانورهایی که ما در مراسمات عاشورایی و مجالس ذکر اهلبیت میدهیم، غذا میپزیم، شربت پخش میکنیم، رسیدگیهای متعدد و ... ، به همدیگر به عنوان اینکه عزادار اهلبیت، احترام میگذاریم؛ در زیارت عاشورا مکرر میخوانیم «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ»، خطاب به حضرات اهلبیت(ع) میگوییم، من خود صلح هستم با کسی که با شما در صلح باشد، من با آن شخص خود صلحم، «إِنِّی سِلْمٌ »، نمیگوید در صلحم اغراق میکند و برای تاکید میگوید خود صلحم.
مقوله عزاداری یک رفتاری است که در بیرون یک تعیّناتی پیدا کرده و در قالب یک مناسکی اجرا میشود، پاکستانیها یک جور، یا در کشور خودمان هر استان یکجور است و تفاوتهایی وجود دارد، اما اصل، عزاداری است.
عزاداری سیاسی
عزاداری یک سازه نیرومند سیاسی است، موقعی که شیعه بخواهد کار سیاسی بکند از این استفاده میکند. عزاداری وزنه سیاسی سنگینی برای شیعیان است؛ حضرت امام(ره) میگفتند شما فکر میکنید ما داریم گریه میکنیم؟ نه ما داریم کار سیاسی میکنیم.
به امام در نوفللوشاتو گفتند محرم است چه کنیم؟ امام گفت روضه بخوانید، گفتیم اینجا اروپا است! امام گفت روضه بخوانید، سنتیام بخوانید؛ عمده کسانی که اصلا مفهوم را نمیفهمیدند داشتند گریه میکردند، حتی مسیحیها. امام آنجا هم شعائر را رها نکردهاست، سیاست در فرهنگ ما شیعیان فرق میکند با آنچیزی از سیاست که الان داریم میبینیم! فرق میکند با سیاست ماکیاولی؛ گریه کردن ما کار سیاسی است.
حادثه عاشورا چشمه تعلیمات
به لحاظ تکوینی این حادثه راه نجات است اما یک بعد دیگر هم دارد و آن هم بعد معرفتی و تعلیماتی است؛ حادثه عاشورا کمپانی سخن و پیام است، چشمه تعلیمات است چون امامان راهنما هستند چه بنشینند چه حرکت کنند؛ حادثه عاشورا یک شاهکار است، کار شاهانه است یک استادِ زیستن یک استادِ انسانبودن یک استادِ شکوفا کردن و گشودن باب همه استعدادهای بشر، یک رفتار درمانی طراحی کرده که شاهکار است.
حادثه عاشورا برای یک زندگی گسترده با مقاصد جامعهسازانه بلند و تمدنی سخن دارد. پرسشهای تمدنی خیلی برای ما مقوله آشنایی نیست و در نگاه اول نمیتوان حادثه عاشورایی را با تمدنسازی پیوند زد؛ اما این مقطع پایانی زندگی امام حسین(ع) چقدر حرف دارد برای یک قوم به پاخواسته مثل ایران که میخواهد تمدن برپا کند.
مستندسازی حرفهای جنگ
حضرت آقا حوالی سال هفتاد به بچههای هنر مقاومت مثل آیینی گفتند من تشکر میکنم که ادبیات مقاومت را تاسیس کردید و من همه را خواندم بعد فرمودند منتهی شما باید زیاد رمان بنویسید هنوز رمان ننوشتید فکر نکنید اینهایی که نوشتید رمان است من یک رمانخوان حرفهای ام و اینها رمان نیست آنجا فرمودند رمان یعنی بینوایان؛ یعنی حکمت است، ویکتور هوگو نوشته اما او حکیم است، من این کتاب را چهل مرتبه خواندم هر دفعه هم که میخوانم چیزی یاد میگیرم شما برای جنگ رمان ننوشتید جنگ ما برای یک زندگی گسترده خیلی حرف دارد.
امام حسین(ع) راه نجات است هم میشود این را تکوینی دید و هم اینکه منبع الهام و سخن است و برای ما بسیار آموزه دارد. بحث ما راجع به مسئله دوم است و البته بحث اول هم خیلی جای کار دارد و باید راجع به آن تحلیل داشته باشیم اما الان از آن عبور میکنیم.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.