ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

ایمان و جهاد، راه نجات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ


ایمان و جهاد، راه نجات

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ. تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ». ای کسانی که ایمان دارید، آیا شما را راهنمایی کنم به تجارتی که ثمره این تجارت، نجات از آتشی و عذابی جاودانه‌ است؟ بله، ما را راهنمایی کن. ایمان به خدا، ایمان به رسول خدا و جهاد در راه خدا. ایمان و جهاد، رمز و راه بهشتی شدن ما هستند. شما در روایات می‌بینید که از اولین هدایایی که خدا به شهید می‌دهد ، مساله بخشیده شدن گناهانش است.

استحقاق انسان در بخشش گناهان در نگاه امام سجاد (ع)

یکی از کارهایی که ادعیه با ما می‌کند، این است که به ما می‌گوید چقدر اوضاعمان خراب است. امام سجاد(ع) در صحیفه دعایی دارد که دعای شانزدهم است. فرازهای آخر این دعا می‌گوید. « ... إِلَهِی لَوْ بَکیتُ إِلَیک حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَینَی ... ». اگر تحت اللفظی بخواهید ترجمه کنید آنقدر گریه کنم که پلک چشمم خراب شود یا آنقدر گریه کنم که مژه‌های چشمم بریزد. مثلا ما ندیده‌ایم هیچ عزاداری، هیچ مصیبت دیده‌ای مژه‌های چشمش آن‌قدر گریه کرده باشد که ریخته باشد. این شدت گریه و عمق گریه و طول گریه را بیان می‌کند. حالا دعای چندم از صحیفه سجادیه را ذکر کردم؟ دعای شانزدهم، «دُعَاؤُهُ فِی الِاسْتِقَالَةِ». آنقدر ذکر لسانی تو را بگویم تا لال شوم. از کل دنیا از این همه نعمت‌ها استفاده نکنم. غذایم، خشن‌ترین غذاها. نخورم از این دنیا، مگر آب و خاکستر. نوشیدنی­ام آب خاکستر باشد و خوردنی­ام خاک باشد. این کنایه از این است که از هیچ یک از نعمت‌ها استفاده نکنم، ریاضت بکشم. آنقدر رکوع بروم تا قطع نخاع شوم «حَتَّی ینْخَلِعَ صُلْبِ». آنقدر سجده روم تا چشم‌هایم از حدقه بیرون بزند. عبارت را توجه بفرمایید: «مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِک مَحْوَ سَیئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَیئَاتِی». این صحیفه است، کتابی نیست که بگوییم این معلوم نیست، مال که است و از کجا آمده است. این همه کار بکنم، هنوز استحقاق این که یک گناه از گناه‌هایم را ببخشی، پیدا نکرده‌ام.

اهمیت رهایی از آتش جهنم و سنگینی بار گناهان

یک نماز نخوانیم، یک لغزش جنسی داشته باشیم، یک غیبت کنیم، یک تهمت بزنیم، یک استهزا کنیم، یک دلی بشکنیم، یک بی‌احترامی به پدر و مادر کنیم. یک حقی از حقوق استاد را تضییع کنیم. یک لطمه‌ای به بیت المال. این‌ها را انسان یک محاسبه‌ای بکند، محاسبه‌ی نفس نه، محاسبه‌ی اعمال. محاسبه‌ی نفس شاید یک چیز دیگر باشد. یک محاسبه‌ی اعمال بکنیم، ببینیم چقدر است! حساب بکنی، به شب قدری می‌رسی که هزار و یک مرتبه اسم خدا را می‌بری، فقط یک چیز می‌خواهی، الغوث الغوث خلصنا من النار.امام حسین علیه السلام در دعای عرفه، می‌فرماید چیزی به من بده که اگر او را بدهی و هیچ چیز ندهی، من برنده‌ام و آن نجات از آتش جهنم است.

شان نزول آیه وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا ..

یک گروهی از منافقین در مدینه راه افتادند، این کلمه را می‌گفتند. حیف از این جوان‌ها. الان هم خب زیاد می‌شنویم. دل خانواده‌های شهدا را خالی می‌کردند، دل رزمندگان را خالی می‌کردند. می‌خواستند اعتقادات آن‌هایی را که در مسیر خدا گام برداشتند، تضعیف کنند. نعمت‌های دنیا را جلوی چشم بیاورند، آخرت را از یاد ببرند، بعد آیه نازل شد «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ الله أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبَّهِم یُرزَقون». حیف تویی که می‌پوسی و نابود می‌شوی، او نزد پروردگار دارد روزی می‌خورد، او زنده است.

خاطراتی از حیات طیبه شهدا

بعضی از خاطرات شهدا را هر کجایی نمی‌شود گفت، مثل روضه‌ است.‌ یکی از حرف‌هایی که در مورد شهدا هست، حیات طیبه است. یعنی خدا به آنها اجازه می‌دهد با یک بدن مثالی که شما می‌توانید ببینید، بیایند اینجا کار کنند. در این زمینه چقدر خانواده‌های معظم شهدا خاطره دارند. یک پدر شهیدی، جزییاتش را نمی‌گویم که کجا و چه شهری که جسارت به آن برادر شهید نشود، پیرشده بود چشم هایش خیلی مشکل‌دار شده بود. این برادر شهید هم مشکلات مالی زیادی داشت. پدر شهید تعریف می‌کرد که بعد از سکته این اتفاق برایش افتاده بود. شهید هم می‌آید و او را شفا هم می‌دهد. شما سرچ کنید، این خاطره­ای که من می‌گویم در اینترنت نیست، ولی شما اسم شهید محمد معماریان را سرچ کنید، فیلم مادر شهید هست که تعریف می‌کنند: پای من آسیبی دیده بود، شهید آمد پارچه‌ای به آن بست. این پارچه را می‌برند، نزد حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی، ایشان مقداری از پارچه را می‌گیرد که شهید از عالم برزخ آورده بوده، در خواب به پای مادر می‌بندد. مادر از خواب که بیدار می‌شود، می‌بیند آتل‌ها باز شده و پارچه‌ای به پای او بسته شده است. ایشان را پیش مرجع تقلید می‌برند و با هم یک معاوضه‌ای می‌کنند. یک مقدار از پارچه را حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی می‌گیرد و یک مقدار تربت اصل کربلا به آنها می‌دهد. ‌

وقتی می‌گوییم شهید زنده است، منظورمان این طور زنده بودن است. نه اینکه روح‌شان زنده است و در عالم برزخ هست.

آرزوی شهادت

یکی از غصه‌هایی که امیرالمؤمنین از اول حرکت با رسول خدا داشت این بود. هر حرکت جهادی که تمام می‌شد، آقا امیرالمؤمنین به رسول­الله عرض می‌کردند من چه؟ در نهج‌البلاغه یک عبارتی دارد که آرزوی شهادت است و امید به شهادت است که من را بین شما زنده نگه داشته. با این شهادت، دین، شرف، انسانیت، زنده نگه داشته شده. این تجربه‌ی مبارک پرهزینه‌ی جهاد در راه خدا، واقعاً ملت ما را اگر قدردانش باشیم، بیمه کرده. این جنگ تحمیلی ما را به یک گنج‌هایی رسانده، که می‌توانیم سالیان سال سر سفرش بنشینیم و با عزت زندگی کنیم.

هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفمحرم ۱۴۰۰هیات هفتگیحجت الاسلام احمدی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید