سال پیش دانشگاهی یه معلم دینی داشتیم که واقعا خیلی معلم خوبی بود. قبل از اینکه وارد دانشگاه بشیم باهاش صحبت میکردم همچین جملهای به من گفت که دانشگاهتون خیلی هیأت خوبی داره. رفتی دانشگاه حتما خیلی استفاده کن.
همه چیز برای من از اربعین شروع شد. تقریبا یک ماه از ورودم به دانشگاه میگذشت که با یکی دوتا از بچههایی که تو دانشگاه باهاشون آشنا شده بودم صحبت میکردم و اونا هم گفتن میخوان با هیأت دانشگاه بیان پیاده روی اربعین. اون سال سر گرفتن گذرنامه و ویزا و صدور مجوز خروج و... کلی کار باید انجام میدادیم که بچههای هیأت که هنوز نمیشناختمشون توی تک تک مراحل کمک میکردن و توضیح میدادن که چیکار باید کنیم. خلاصه همین سفر باب آشنایی من شد با بچههای هیأت و جمعی که اصلا با هیچ جمع دیگهای قابل مقایسه نیست...
بعد از اون از سفر ارتباطم با بچهها کمتر شد ولی بازم منتظر فرصت بودم که یه مراسمی چیزی باشه و فرصت نوکری و حضور بین خدام هیأت برام فراهم بشه که اولین جایی که فرصتش برام فراهم شد توی مراسم فاطمیه دوم بود. چند هفته قبل از برگزاری مراسم یکی از بزرگترها که از دوران دبیرستان میشناختمش توی مسجد دانشگاه بعد از نماز ظهر بهم گفت که برای فاطمیه میتونی بیای کمک بدی؟ منم که دقیقا فرصتی که دنبالش بودم برام پیش اومده بود گفتم باشه و رفتیم تو تیم فرهنگی فاطمیه ۹۷. به کمک بچهها تو چند جلسه یه لیستی از کتابها تهیه کردیم و رفتیم از چندتا کتاب فروشی کتابها رو گرفتیم و آوردیم تو دانشگاه. بعد با اون کتابها توی شبهای مراسم یه نمایشگاه کتاب داشتیم و در کنار اون یه سری عکس نوشته درست میکردیم برای معرفی کتابها و توی کانال و تو خود نمایشگاه نصب میکردیم. قبل از برنامه هم درست کردن غرفه کتاب و یه سری کارای اجرایی بود که برای من که یه جورایی بچه خونگی بودم تقریبا اولین باری بود که سمت همچین کارهایی میرفتم.
در طول یکسال فضاهای مختلفی رو حس کردم و تجربه کردم و توشون بودم. اما اون جمعی که بیشتر از همه دوستش دارم و بیشتر از همه از بودن توش احساس خوشبختی میکنم جمع بچههای هیأته و هیچ جایی نتونستم مثل اونو پیدا کنم.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.