این چند وقت ماجرایی پیش آمد و عدهای سعی کردند که به ساحت مقدس حضرت رضا سلام الله علیه توهینی بکنند. این کسانی که مقابله میکنند با حقیقت توحید با حقیقت ولایت معصومین، اینها بد عذابی در انتظارشان است؛ لکن نه به سرعت. ما تا کسی کاری میکند، میخواهیم سریع واکنش نشان بدهیم، ولی خدا خیلی با حوصله است؛ «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ»؛ پس پروردگارت تازيانه عذاب بر آنان فرود آورد. همانا پروردگارت در كمينگاه است. لکن اگر اینها بفهمند بزرگترین عذاب همین بلایی است که سر خودشان آوردند. از دایره ولایت علی بن موسی خارج شدند. ولایت علی بن موسی چیزی است که کمترین فایدهاش موقع مرگ آدم است، آن زمان چه کسی میتواند به داد آدم برسد؟ موقع پرسش نکیر و منکر، در صراط، در حوض، در قیامت، چه کسی میتواند به داد آدم برسد؟ این بحث مقدمه عرایض من بود.
نکتهای که خیلی مهم است این است که ما هم آیا امکان دارد از ولایت علی بن موسی خارج بشویم یا خیر؟ ما که نماز هم میخوانیم، هیأت هم میرویم، آیا این امکان برای ما هم هست؟ یا حتماً باید انسان توهینی بکند یا همچون کاری بکند که از ولایت حضرت خارج شود؟ جواب: بله. چطور؟ یک روایتی هست از حضرت رضا علیه السلام، در کتاب اختصاص شیخ مفید آمده، مرحوم مجلسی هم در بحار جلد 71 آورده. حضرت به عبدالعظیم حسنی پیامی میده میگه این پیام را به شیعیان و موالیان من برسان. ما چند فقرهایش رو که به بحث ما مربوط است اینجا عرض میکنیم، الباقی را هم دوستان جستوجو کنند بخوانند.
در ابتدای کلام حضرت میفرماید «أبلغْ عنّی أولیائی السلامَ» حضرت به همۀ ماها سلام میکند. این سلامی است که از سالهای دور به امسال ما از جانب علی بن موسی الرضا رسیده، لذا ما جواب سلام حضرت را میدهیم؛ و علیکم السلام. دقت کنید فرمود «أبلغْ عنّی أولیائی السلامَ»، به اولیاء من سلام برسان. اولیاء من اینجا یعنی چی؟ یعنی آقای بهجت و مثلاً اینها؟ نه. یعنی همین من و شما. ولی یک معنیاش دوستدار هست یک معنیدیگرش کسی که سرپرستی کسی رو قبول کرده. این جمع هم الان دوستدار حضرت هستند و سرپرستی حضرت رو قبول کردند، اگر حضرت امری بفرمایند همه به روی چشم میگذاریم. پس راه دور نرویم، اولیاء یعنی همین ماها. دومین نکته اینکه «أبلغْ عنّی أولیائی السلامَ» یعنی حضرت کار فردی با ما ندارند، این فرمایشاتی که حضرت میخواهند بکنند، فرمایشاتی جمعی و گروهی است. ما در ارتباطهای بین خودمان مشکلاتی داریم و حضرت ناظر به آنها فرمایش میکنند. بعد جلوتر میفرمایند «وَ مُرْهُمْ بِالسُّکوتِ» یعنی شیعیان و موالیان ما را امر کن به سکوت؛ «وَ تَرْک الْجِدَالِ فِیمَا لَا یعْنِیهِمْ» و امر کن جدالی که فایدهای نداره برایشان را رها کنند؛ این جور سکوت.
چقدر حرفهای ما جروبحثهای بیخودی است. از خانوادههای ما بگیرید، زنوشوهر، پدرومادر و بچه، بالاتر همسایگان و فامیل، بالاتر فضای سیاسی جامعهمان. چقدر حرفایی که میزنیم بیخود است. سکوت کنیم رد میشود. یک نفر حرفی زد، سکوت کنید رد میشود؛ بالأخره طرف هم مؤمن است؛ بگو عصبانی بود حالا یک چیزی گفت. ولی اینطور نیستیم. نه، جواب های، هوی است، یک چیزی گفتی یک چیزی میشنوی. اگر همین یک فرمایش حضرت را انجام دهیم بین خودمان چقدر دعواها کاسته میشود. دعواهای بیفایده رو عرض میکنم. در مهمانیها بحث از آبوهوا شروع میشود کمکم وارد مسائل سیاسی میشود و چنان داغ میشود انگار فلان وزیر دارد با فلان سیاستمدار دعوا میکند. دقت کنید بحث من این نیست در مورد این چیزها صحبت نکنیم، حرف نزنیم، دغدغه نداشته باشیم، این که یعنی مرگ یک جامعه، جامعهای که در مورد اطرافش فکر نکند، نیاندیشد، نظر ندهد، این جامعۀ مرده است. دقت کنید دارم میگویم جدل کردن. یعنی چی؟ یعنی این طرف میخواهد یک حرفی بزند دهن آن طرف را ببندد و برعکس. این یعنی جدل یعنی مراء. بسیاری از بحثهای ما از این جنس است. یک ذره آدم دندان روی جگر بگذارد و سکوت کند، انقدر مشکلات حل خواهد شد. این نکتۀ اول.
در ادامه روایت دارد «و إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَی بَعْضٍ» یعنی بعضی بروید به بعضی سر بزنید، به دیدار همدیگر بروید، چقدر این امر برای ما مهم است؟ اگر دایرۀ دوستانی دارید، سر بزنید به هم، حال و احوال کنید. الان که الحمدلله امکانات روابط بیشتر شده، خیلی راحت شده. شما یک فامیلی در شهرستانی داشته باشید راحت میتوانید به او زنگ بزنید، تماس تصویری بگیرید. ولی خب نیست دیگر. «وَ الْمُزَاوَرَه» یعنی به زیارت هم دیگر برید. مثلاً در خوابگاه یک شب بروید به اتاق بقلی به هم سر بزنید. یک بسته چیپسی، پفکی، یک فلاسک چای بردارید به هم سر بزنید. بشینید دور هم دیگر بخندید. حضرات خوشحال میشوند از اینکه شما بشینید، فامیل، رفقا جمع بشید دور هم بخندید. خندۀ حلال رو عرض میکنم دیگه بداهتاً. تهمت و غیبت و مسخره کردن که تکلیفش مشخص است؛ از این جمع هم دور است انشاءالله. خب چه اتفاقی میافتد اگر به زیارت هم برویم، اگر به دیدار هم برویم؟ چیزی خیلی عجیبی میگویند در ادامه «فَإِنَّ ذَلِک قُرْبَه إِلَی» یعنی این که شما به دیدن هم دیگر بروید باعث میشود به من نزدیک شوید، به من علی بن موسی الرضا نزدیک بشوید. چه ربطی دارد برادر؟ چندین روایت در این باب داریم که ولایت بین مؤمنین اگر زیاد شد، ولایت با معصوم زیاد میشود و محکم میشود. اگر من به شما لبخند زدم، با هم مصافحه کردیم، به شما محبتی کردم، به دیدارتان آمدم، مریض بودید به عیادتتان آمدم، عزیزی از دست دادید تسلیت گفتم، همین کارهای معمول، به واسطۀ اینکه شما برادر مؤمن من هستید، این باعث میشود ولایت من با علی بن موسی الرضا محکم بشود. اگر هم این کار را نکردم، مخالف آن را انجام دادم، جسارت کردم، اهانت کردم، بدی کردم، برعکسش رخ خواهد داد، دوری از حضرت. از همین جا یک راهکار در میاد، مثلاً یک وقت رفتی زیارت اما حال زیارت نداری، یک محبتی بکن به کسی، به یکی از شیعیان حضرت، تا قلبت نزدیک شود.
رفقایی که میخواید برای محرم آقا اباعبدالله الحسین آماده بشید، میخواید روضه رو بفهمید، میخواید هیأت برید، با هم مهربان باشید. اگر میخواهیم به علی بن موسی الرضا نزدیک بشیم باید به هم احترام بذاریم، باید به هم محبت کنیم. دوباره تأکید میکنم این اولیاء که اومده، همین بچههای دانشگاه هستن. اینها هم شیعیان علی بن موسی الرضا هستن، حالا ممکنه طرف یکم حجابش اینور اونور باشه. حواسمون باشه اینها از موالی علی بن موسی الرضا نمیافتن. همین داخل مترو، داخل خیابان، همۀ این آدمایی که هستن، همه دلدادههای علی بن موسی الرضا محسوب میشوند؛ همۀ اگر پاش بیافته برای امام رضا جانشان هم میدن. به قیافۀ طرف نگاه نکن! حالا خودت خیلی خوبی؟ خیلی باحالی؟ خودمون مثلاً چه نکتۀ زیبایی هستیم در این عالم. محبت بکنید. نانش رو خواهید خورد، در روضه، در هیأت، در زیارت.
میخواهم جاهای سخت زیارت رو بخونم. «وَ لَا یشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً» یعنی بعضیها مشغول نشوند به تمزیق بعضی دیگه. تمزیق یعنی چی؟ یعنی دریدن. مثل پاره کردن لباس یا کاغذ. یعنی چی؟ مگر ما گرگ هستیم؟ نه. انسانها جور دیگری هم دیگر رو میدردند، مثلاً توی روایت آمده، من دیگر جزئی نمیخواهم وارد شوم، حضرت میگویند وقتی کسی صحبت میکند وسط کلامش به جسارت نپرید. جسارت کردن، آبروریزی کردن، زیرآب زدن، صفحه گذاشتن، تمامی کردن اینها میشود دریدن. حالا چه اتفاقی میافته اگر اینها را انجام دهیم؟ بذارید قبل از اینکه جواب بدم یک نکته بگم. علی بن موسی الرضا مظهر اسم رئوف خداوند است. امام رئوف، امام مهربان است. همینقدر بگم در رئفت حضرت که وقتی وارد قصر مأمون میشود، وقتی حضرت سم را میخورد، مأمون برای پنهان کردن خباثت خود در مجلس، به حضرت تعارف میکنند که حالا قدری بمانید، حضرت جواب میدهد من که از اینجا بروم برای تو بهتر است، شیعیان من اگر جنازۀ من را در خانۀ تو ببینند آرامت نخواهند گذاشت. این امام میگوید اگر بعضی از شما بعضی دیگر را بدرید، یعنی همان کارهایی که ذکر شد را بکنید، «فَإِنِّی الَیتُ عَلَی نَفْسِی أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِک وَ أَسْخَطَ وَلِیاً مِنْ أَوْلِیائِی دَعَوْتُ الله لِیعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ کانَ فِی الاخِرَه مِنَ الْخَاسِرِینَ» من به خودم قسم خوردم اگر اینها این کار را کردند و یک ولی از اولیاء من،... آقا این خیلی سخت است. دایرهاش خیلی بزرگ است. کل فضای این دانشگاه، کل فضای این مملکت میشود. با یکی از اینها دشمنی بکند؛ من باز دفع دخل مقدر بکنم، یک موقع است شما نهی از منکر میکنید که جای خودش را دارد، این با دشمنی با خود او فرق دارد، بین آن آدم و کار بد او باید فاصله انداخت. اولاً او کار اشتباهی که میکند، تو خودت صد تا مشکل ممکن است در خودت داشته باشی. تو خودت را بهتر از او ندان. این حماقت است، کسی اگر خودش را بهتر از کس دیگر دید، این اوج حماقت است، بداند در سراشیبی سقوط است. دوماً کارش بد است، خب بد است، خودش لزوماً بد است؟ میتوانی بگویی خدا تو را بیشتر از او دوست دارد؟ واللّه نمیشود گفت. آقا میفهمم دارم چی میگم. بالای منبر نشستم. میفهمم دارم چی میگم. واللّه نمیشود گفت.
پس حضرت دارد چه میگوید؟ میگوید «أَسْخَطَ وَلِیاً» یعنی یک ولی از من را دشمن بدارد، یعنی کینۀ او را داشته باشد، بدخواهی او را کند، «دَعَوْتُ الله لِیعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ کانَ فِی الاخِرَه مِنَ الْخَاسِرِینَ» من علی بن موسی الرضا، من امام رئوف، قسم خوردم که دعا میکنم که اشد عذاب در دنیا بر او بیاید و در آخرت از خاسرین باشد، کسی که در دنیا علی بن موسی الرضا نفرینش کند، آخرتش معلوم الحال است. در ادامه دارد، اگر توبه نکردند از این کار، «وَ إِلَّا نُزِعَ رُوحُ الایمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَایتِی»، یعنی از ولایت علی بن موسی الرضا خارج میشود، اگر این کارها را بکنم، من بچههیأتی هم ممکنه از ولایت علی بن موسی خارج بشوم. کار خیلی سخت شد. به خدا قسم اگر بفهمیم کار خیلی سخت شد. در خانۀ علی بن موسی الرضا بریم و از خود حضرت بخواهیم که کمک کند به این سخت توفیق داشته باشیم.
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.