ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

با واژه‌ها مانند آدم‌ها منصف باشیم

یک؛مقدمه

دوست داشتم این نوشته را با چیزی بهتر از آوردن معانی کلمات مورد بحثمان از فرهنگ‌نامه، شروع کنم اما در حال حاضر اختصار و جانب احتیاط را بهتر از طول دادن متن می‌دانم، به این دلیل، همین شروع و در پرانتز خواهش می‌کنم اگر چه در این فرصت کوتاه، با هم، معانی کلمات را از روی فرهنگ‌نامه می‌خوانیم، اما به واسطه‌ی قدرت‌های شگفت انسانی‌مان، با آن‌ها فرهنگ‌نامه‌ای و سطحی برخورد نکنیم و هر‌یک با روشی که سازگار شخصیت ماست، معناها را در وجودمان پیاده کنیم و تا همیشه خودمان و فرزندانمان و شاگردانمان را از شر آفت بدی به نام «خلط مبحث»، چیزی که سال‌هاست در فرهنگ ما، درباره‌ی مفهوم غیرت و مفاهیم افراطی رخ داده، نجات بخشیم.

می‌خواهم از خلط مبحث میان مفهوم واژگان «غیرت»، «تعصب» و «حَمّیت» بنویسم.

دو؛ معنای واژگان

هر سه واژه عربی‌اند و بحث‌شان هم در فرهنگ اسلامی مطرح است، پس در‌یک فرهنگ‌نامه‌ی عربی به نام «المعانی» به سراغشان رفتم. نکته‌ی جالب اینجاست که هر کدام از این واژگان، معانی متعددی دارند که این هم از زیبایی‌های زبان عربی است و هم ما را به تامل و تعمق بیشتری در مورد مفاهیم وا می‌دار؛

حمیّة: غضب بر چیزی ( به قصد منع کردن او از کاری )

غیرة: برانگیخته‌شدن و خشمگین‌شدن مرد برای زن ‌یا برای خاطر زن، در برابر بیگانه و غیر؛ ‌یا برای منصرف کردن او از ارتباط با بیگانگان.

تعصّب: ۱.غیرت شدید مرد در دفاع از دین، اعتقاد و ناموس خود.

۲.علاقه‌ی شدید به اعتقاد ‌یا فردی، که گاهاً وجوه حقیقت را از صاحبش می‌پوشاند (و او را دچار خطا می‌کند.)


سه؛ نکات معنایی

برخی از نکاتی که از کنار هم قرارگیری این معانی حاصل می‌شود را روشن‌تر ببینیم:

۱) دفاع‌ یا همان تعصب نوع اول، با تعصب نوع دوم ‌یا همان تعصبی که می‌تواند منجر به خطا شود، متفاوتند. اگر این تفاوت قطعی و ریشه‌ای نبود، در فرهنگ‌نامه جایی نداشت. پس باز هم لازم است به خودمان خوانش درست و عمیق را ‌یادآوری کنیم.

۲) غیرت برای «منصرف کردن زن از چیزی» ‌یا«مقابله با ورود غیر به حریم زن» است، نه احیاناً خدشه‌دارکردن عاطفه‌ یا جسم زن، ‌یا خدای ناکرده حذف او. که در این صورت ماجرا تبدیل به «خودخواهی» می‌شود، حال آن که خداوند غیرت را راهی برای حفظ زن می‌داند، نه صدمه دیدن او؛ آن هم به هر نحوی.

۳) مرحوم ملا احمد نراقی، در علم اخلاق، درباره‌ی «غضب» می‌فرمایند که اگر علم و آگاهی و تعقل را به «قوه‌ی عقلیه» و خشم را چه خوب چه بدش به «قوه‌ی غضبیه» نسبت دهیم، غضب باید کمک‌یار عقل در مدیریت مسائل قبیح و خطرناک باشد، نه سوار بر آن و جلوتر از آن که موجب افراط و خطا می‌شود.

۴) در این معناها، تعصب در دین و در ناموس، تفکیک نشده‌اند. پس می‌توان گفت پایبندی به دین کنار حفظ ناموس و حفاظت از دین خود کنار حفاظت از دیگری، لازم است و نباید دفع ‌یک حرام، موجب ارتکاب به حرام دیگر و کدر شدن نفس انسان شود. غیرت، می‌طلبد که من نخست تقوای خودم را بررسی کنم؛ که این تقوا هم لزوماً در مسائل زناشویی نیست و از کوچکترین نکات اخلاقی شروع می‌شود تا بزرگترین. و پس از آن سراغ دیگری بروم. ‌یعنی اولویت‌شناس باشم. روشن می‌شود که برای مثال من نباید برای حفظ وجهه‌ی اجتماعی ‌یا اقتصادی‌ یا حتی دینی خودم، ‌یا خوشامد نفس خودم، دست به خشم‌آوردن بر دیگری بزنم. بلکه چون غیرت یک فرهنگ اسلامی است، به طور موکد در کنار آن، خلوص نیّت، محاسبه‌ی نفس و اندیشه لازم است.

۵) در معنای دوم واژه‌ی تعصب، «افراط» را می‌بینیم. ‌یعنی این نوع تعصب که مذموم است، غضبی است که فرد را از درک حقیقت بیرون ببرد و هم چنین «علاقه‌ی» کنترل‌نشده‌ای که در مجاورت عقل نیست و به انسانیت انسان و به معشوقش هر دو، صدمه می‌زند. چنین افراط و علاقه‌ای را در علاقه‌ی میان زوج زن و مرد هم گاهاً مشاهده می‌کنیم. ناتوانی در تفکیک میان «عشق و حفاظت عاشقانه» و «عشق و تصاحب خودخواهانه» ؛ همان چیزی که بسیار در قالب صدماتی چون اسیدپاشی عاشق به معشوق، متاسفانه، دیده‌ایم.

۶) تعصب نوع دوم، چنان تند می‌راند و با خشم همراه است که حتی به فرد، مجال بروز «غیرت‌ورزی» را، که همان خصلت و رفتار پسندیده است، نمی‌دهد. قرآن کریم هم با توجه به همین ویژگی‌ها، برای معالجه‌ی این مشکل اخلاقی، دوای «سکینه» ،‌یعنی آرامش و طمأنینه، و «تقوا» را پیشنهاد می‌دهد بلکه در کنار غیرت‌ورزی، این دو ویژگی را هم واجب می‌داند.

چهار؛ تعامل

از طرفی به دلیل تفاوت‌های بنیانی زن و مرد؛ چه در فکر چه در جسم، و این واقعیت اسلامی‌که زن‌ها غیرت را نمی‌شناسند‌ یعنی برایشان ملموس نیست، اما حسادت را چرا، شاید لازم است یک مرد نخست با رفتار و گفتار خود، مردانگی و حسن نیت خود را در نصایح‌ یا احیاناً اقدامات غیورانه و «عاقلانه» اش، به جنس لطیف زن ثابت کند؛ تفاوتی که میان مردی و جوانمردی وجود دارد. راه این مسئله هم، گفتگو و تعامل است، نه اقدام‌های ناگهانی و بی هیچ زمینه‌ی عقلانی. من نباید واژگان و اصطلاحات را وسیله‌ی دفع غضب‌های کلی خود کنم، بلکه باید مفاهیمی‌که نخست به خود فهمانده‌ام را، به جا و با لطافتی در خور شأن زن، بیان کنم و در نهایت اگر تندی، واجب و شرط عقل بود، با مدیریت پیش بروم. البته تمام این مسائل را نمی‌توان به‌ یک فرد و‌ یک حادثه، نسبت داد، چه بسا هیچکدام آن‌ها را _که انسان موجودی تک بعدی و حادثه زاییده‌ی یک لحظه نیست _ و ما در این مجال، صرفاً معنا را بررسی می‌کنیم تا شاید گره ریزی از گره‌های ذهنی باز کنیم.

سخن پایانی

در پایان با اظهار تأسف به خاطر از دست دادن خواهر نوجوانمان، و فراتر از آن فروپاشیدگی قطعی‌یک خانواده و تزلزل افکار ملت ایران _که گاهی این تزلزل به بهتر و جامع‌تر اندیشیدن می‌انجامد و انسان را برای رویایی با اندیشه‌ها و انتخاب‌های دشوارتر آماده می‌سازد_، آرزو می‌کنم خداوند توفیق «شناخت خود و شناخت معانی» پیش از «عمل به آن‌ها» را، چه در فرزند‌آوری و شناخت اهداف آن و چه در کوچکترین گام‌های روزانه‌ی هر‌یک از ما، چه در مقام عمل و چه در مقام قضاوت، چه در مقام آموختن و چه در مقام تحصیل علم، به ما هدیه کند؛ تا اگر هم خطایی احتمالی رخ داد، غیر قابل جبران نباشد و حسرت عمری اندیشه نکردن، علم‌های ناخوانده و طمأنینه‌های نداشته را، بر جان ما و شاید تاریخ و فرهنگ ما باقی نگذارد. و در آخر همه‌ی ما می‌دانیم که خداوند نه تنها بهترین، که تنها قاضی جامع است و علم الامور به دست اوست. توکل بر خودش.


نویسنده: ریحانه شجاعی‌فر / دانشجوی زبان و ادبیات عرب دانشگاه علامه طباطبایی

هیأت الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفرومینا اشرفی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید