ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

به‌علاوۀ جامعه

اعدام بکنید! اعدام نکنید! هر دوی این جملات تنها از دو کلمه تشکیل شده‌اند که وجه تمایز آن‌ها در یک "ن" خلاصه شده‌است. اما هر یک اگر معنا و حقیقت یابند به مرگ یا حیات یک انسان منجر خواهند شد.

در تابستانی که گذشت، فضای مجازی بستری برای خودنمایی این جملات بود. مرثیه‌‌ها در مذمت اعدام دست به دست شدند. متقابلا نیز عده‌ای با استناد به آیات قرآن کریم، قانون و حکم عقلی اعدام را کیفر مسلم جنایت آن افراد خواندند.

اولی احساسات فرد را درگیر می‌کرد و با این حربه عقل‌اش را فکر کردن باز می‌داشت. دومی نیز مهر سکوت بر دهان پرسشگران می‌زد.

اما در میان همه‌ی دعواهای مجازی یک سوال هیچ وقت مجال مطرح شدن پیدا نکرد: «عدالت در این میان چیست؟!»

بیایید فرض بگیریم که میان جرم و مجازات تناسب وجود دارد. یعنی مجازات جرم این فرد قطعا باید قصاص باشد و در این هیچ جای بحثی وجود ندارد. اما اگر به یک لایه قبل از وقوع جرم برگردیم و جرم را معلولِ علت‌های دیگر ببینیم؛ باز هم همدیگر را از بحث، پیرامون موضوع منع می‌کنیم؟

نگاه تک بُعدی به جرم و جنایت زمانی که جرمی رخ می‌دهد، شاید امکان اصلاح و پیشگیری را از ما بگیرد.

من کاملا حق مجازات را به رسمیت می‌شناسم اما اگر تصورم را از یک جامعه‌ی آرمانی می‌خواهید بدانید، باید بگویم پیشگیری از جرم برای من از مجازات با اهمیت‌تر است. که البته این گزاره مورد تایید هرعقل سلیمی است. از نظر جامعه‌شناسان همه‌ی افراد یک جامعه مجرم بالفعل هستند و تنها تفاوتی که بین مجرم و یک انسان عادی وجود دارد آن است که مجرم مرتکب جرم شده وعوامل اجتماعی و فردی، او را از وقوع جرم منع نکرده است. با این وجود، رفتارها در نظام حاکم بر جامعه، این ظن را تقویت می‌کند که اراده‌ای برای جلوگیری از وقوع جرم وجود ندارد. اگر هم این اراده وجود داشته باشد تنها در آخرین لایه و هنگام مجازات خود را نشان می‌دهد. بدین صورت که فرد به علت ترس از مجازات، مرتکب جرم نمی‌شود.

حال اگر بخواهیم به بسترهای زمینه‌ساز برای وقوع جرم اشاره کنیم این موارد بسیار بااهمیت‌ هستند: کاهش کارآمدی نهاد اجتماعی خانواده (که نتیجۀ رشد سریع صنعت است)، شهرنشینی و مهاجرت به سمت شهرها، کاهش تقید به ارزش‌های مذهبی، تفاوت‌های فرهنگی که ناشی از مهاجرت هستند و به صورت ویژه خود را در مناطق زاغه‌نشین نشان می‌دهند، توزیع نابرابر ثروت و قدرت در جامعه، عدم کنترل اجتماعی و...

با این وجود، هنوز هم قصاص می‌تواند عادلانه‌ترین راه مجازات برخی از جرم‌ها محسوب ‌شود؟ مطلبی که در بالا به آن اشاره کردیم تنها به علت اجتماعی وقوع جرم اشاره می‌کند. درحالی که بحث بسیار عمیق‌تر و گسترده‌تر از این حرف‌هاست.

حتی درنوع مجازات نیز بحث‌های جدی میان صاحب‌نظران در امور دینی و اجتماعی است. مثلا عده‌ای معتقداند برداشت عموم مردم در مجازات نیز، -فارغ از نوع جرم- در تعیین مجازات اهمیت دارد. برای مثال در این شرایط اگر جامعه حکم قصاص را نپسندد این کار نباید انجام بشود حتی اگر این موضوع، در حکمی مانند قتل نفس که تنها به تصمیم ولی مقتول وابسته است؛ باشد.

اما به مجازات بازگردیم. در ایران اعدام در صورت احراز وقوع 4 نوع جرم انجام می‌شود:

1.قتل نفس: بر اساس حکم صریح قرآن در آیه‌ی 33 سورۀ اسرا1، این اجازه برای ولی مقتول به رسمیت شناخته شده تا بر جان قاتل مسلط باشد. همچنین بر اساس آیه‌ی 178 سورۀ بقره2، در این حکم باید به برابری میان قاتل و مقتول توجه گردد. در همین آیه نیز اشاره می‌کند که خانوادۀ مقتول می‌توانند در برابر دریافت دیه از کشتن قاتل صرف نظر کنند یا او را عفو نمایند. همچنین پس از اعدام یا عفو، خانواده‌ی مقتول حق تعرض به قاتل را ندارند و این کار به شدت در قرآن مورد مذمت قرار گرفته است.

به طور کلی قتل هر انسانی که مرتکب قتل نشده، قتل نفس محترم، منع شده است.

2.محاربه و فساد در روی زمین: بر اساس آیه‌ی 33 سورۀ مائده3 حکم مجازات محارب و مفسد فی‌الارض، اعدام،به صلیب کشیدن، قطع دست و پا و تبعید است. در این مورد به علت اینکه محاربه و فساد در زمین معانی بسیار گسترده‌ای را در بر می‌گیرد، تناسب میان جرم و مجازات از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر فرد پیش از اثبات جرم توبه کند، مجازات از وی ساقط می‌شود اما در صورت اثبات نزد قاضی مطلقا حکم باید اجرا گردد و بخششی در آن وجود ندارد.

3.ارتداد: بر اساس آیه‌ی 88 و 89 سورۀ نسا4، ارتداد زمانی رخ می‌دهد که فرد از ایمان روی برگرداند و به کفر روی آورد و شروع به تبلیغ و تکثیرعقیده‌ی خود در جامعه ‌بکند. در این شرایط، فرد مرتد باید اعدام گردد و یکی از استثناهای حکم کلیِ حرمت قتل نفس است. البته در مسئلۀ ارتداد و ارتباط آن با آزادی، بحث‌های مفصل حقوقی و فقهی وجود دارد که باید جداگانه به آن پرداخت. همچنین در ارتداد به اعتقاد اهل سنت توبه فرد مرتد مطلقا پذیرفته است و اعدام از وی ساقط می‌شود. اما به اعتقاد شیعه تنها توبۀ مرتد ملی پذیرفته خواهد شد. مرتد فطری نیز اگر ارتداد آن اثبات شده باشد، پس از توبه نیز باز اعدام خواهد شد. این حکم تنها برای مردان قابل اجرا است.

4.مبارزه با نظام اسلامی: بر اساس آیه‌ی 60 و 61 5سورۀ احزاب در یک نظام اسلامی اگر فردی به قصد ضربه زدن به نظام اسلامی شایعه سازی کند (با هدف ایجاد فتنه و آشوب در نظام اسلامی) و با دشمن آن به قصد آسیب و جاسوسی همکاری کند، حکم آن اعدام است.

علاوه بر این 4 مورد احکام دیگری نیز وجود دارند (تا 25 مورد نیز شمرده شده است.) که برای مجازات آن‌ها حکم اعدام بریده می‌شود. این جرم‌ها عبارت‌اند از ادعاى نبوت، سبّ رسول خدا و معصومان(ع)، سحر، زناى به عنف، زناى با محارم، زناى محصنه، لواط و تکرار برخى از جرم‌ها؛ از جمله مساحقه، شرب خمر و سرقت.

آن‌چیز که در توضیح موارد بالا قابل تامل است و تنها راجع به قتل عمد دیده می‌شود، بحث بخشش و عفو است. چرا که در مورد اول حق اعدام تنها برای اولیای مقتول قرار داده شده است و آن‌ها می‌توانند راجع به این موضوع تصمیم بگیرند.

دلایل بسیاری وجود دارد که بر اساس آن بسیاری معتقند نباید حکم اعدام به عنوان مجازات مطرح شود. مثلا عده‌ای معتقداند اعدام مانع اصلاح فرد می‌شود اما باید به این موضوع توجه کنیم که گاه، اعدام از زندگی سایر انسان‌های دیگر حراست می‌کند. چرا که آنقدر جان آدمی اهمیت و شرافت دارد که کشتن یک فرد معادل کشتن هزاران فرد دیگر است. پس کسی که قتلی را به ناحق مرتکب می‌شود، مانند آن است که هزاران نفر را کشته است. پس طبیعی است جامعه از حق خود محافظت کند و آن فرد را مجازات کند. همچنین سختگیری در این موضوع ناخودآگاه یک عامل بازدارنده خواهد بود. در سایر جرم‌ها نیز که مجرم محکوم به اعدام است، جرم دامنۀ وسیع تری از جامعه را در بر می‌گیرید و امنیت جانی و روانی افراد جامعه را به خطر می‌اندازد.

با همه‎ی این اوصاف، طبیعی است که اگر جرمی رخ می‌دهد، مجرم باید متناسب با جرم، مجازات گردد. اما بازهم با همۀ این استدلال‌ها باید برگردیم و به علت وقوع جرم‌ها بنگریم. بدین صورت شاید بتوانیم از وقوع بسیاری از جرم‌ها جلوگیری کنیم و پس از آن شاید عادلانه‌تر فرد مجرم را مورد قضاوت قرار دهیم.


1. وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا

و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد و هر كس مظلوم كشته شود به سرپرست وى قدرتى داده‏ ايم پس [او] نبايد در قتل زياده‏ روى كند زيرا او [از طرف شرع] يارى شده است (۳۳

2. يَا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَليمٌ [178]

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن. پس اگر كسى ازسوى برادر [دينى] خود، چيزى به او بخشيده‌شود، [و حكم قصاص تبديل به خون‌بها گردد، ولىّ مقتول] بايد از راه پسنديده پيروى كند؛ ‌ [و شرايط پرداخت‌كننده را در نظر بگيرد] و او نيز به نيكى ديه را [به ولىّ مقتول] بپردازد [و مسامحه نكند]؛ اين، تخفيف و رحمتى است از ناحيه‌ي پروردگار شما و كسى كه بعد از آن تجاوز كند، عذاب دردناكى خواهد داشت.


3. إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الاَْرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاف أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الاَْرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الاْخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ

(کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ بر مى خیزند و اقدام به فساد در روى زمین مى کنند [و به جان و مال و ناموس مردم حمله مى برند،] فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا [چهار انگشت از] دست [راست] و پاى [چپ] آنها، به عکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوائى آنها در دنیاست و در آخرت مجازات عظیمى دارند)


4.

.88 فَما لَکُمْ فِی الْمُنافِقینَ فِئَتَیْنِ وَ اللّهُ أَرْکَسَهُمْ بِما کَسَبُوا أَ تُریدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً

88 ـ چرا درباره منافقین دو دسته شده اید؟! در حالى که خداوند به خاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملاً وارونه کرده است. آیا شما مى خواهید کسانى را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالى که هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت.

.89 وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتّى یُهاجِرُوا فی سَبیلِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیّاً وَ لا نَصیراً

89 ـ آنان آرزو مى کنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوى یکدیگر باشید. بنابراین، از آنها دوستانى انتخاب نکنید، مگر این که (توبه کنند و) در راه خدا هجرت نمایند. هر گاه از این کار سر باز زنند (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید! و از میان آنها، دوست و یاورى اختیار نکنید

5.60.لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا

اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان مرضى هست و شايعه‏ افكنان در مدينه [از كارشان] باز نايستند تو را سخت بر آنان مسلط مى‏ كنيم تا جز [مدتى] اندك در همسايگى تو نپايند

61.مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا

از رحمت‏ خدا دور گرديده و هر كجا يافته شوند گرفته و سخت كشته خواهند شد.


برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام «مکتوبات هیأت ‌الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.


هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفنشریه حیاتقصاصفاطمه سادات رضوی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید