اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»؛ آن دار آخرت را قرار دادیم برای کسانی که به دنبال برتریجویی نباشند، و دنبال فساد هم نباشند و عاقبت برای متقین است.
نمونهای از علو
ما علوی در مسائل اخلاقی داریم به اسم عجب؛ ترجمهای که برای عجب انتخاب کردهاند «خودپسندی» است که تعبیر خوبی است، هم عام نگاه کرده و هم مرزبندی با چیزی مثل غرور دارد، یا مثل فخرفروشی یا تکبر. خب اینها با هم متفاوت هستند. تکبر، این است که من خودم را از دیگری بهتر بدانم و بالاتر بگیرم. غیر از عجب است که اگر من تک و تنها روی کره زمین باشم میتوانم عجب داشته باشم، میتوانم در حالت و وضعیتی قرار بگیرم که خیلی با خودم حال کنم و میدانم که الان اوضاعم خیلی خوب است.
گناه بهتر از آن کار خبر!
روایت مشهوری از امیرالمؤمنین علی(ع) است که میفرماید: گناهی کنی که از آن بدت بیاید، و حالت انکداری که انسان خودش از خودش حالش بهم بخورد، بهتر از کار خیری است که انجام دهی و از خودت خوشت بیاید. در بعضی روایات میگوید خدا در اینجا وارد میشود که یک کاری کند، خدا میدانست که برای شخص مؤمن گناه بهتر از خودپسندی است. اگر این طور نبود مؤمن اصلا گناه نمیکرد. در این روایت میگوید گناه اساسا وسیلهی تنظیم باد مؤمن توسط خداست.
حتی در مشغولیتها
حضرت امام در اوج آن مشغولیتها، در اینجا خیلی مشغول است، خیلی درگیر است. و وقتی جلوی او تعریف میشود، آن مسئله نمیبرد اجتماعی تفسیر کند که این آیا به جهت رسانهای خوب بود؟ در آن عظمت اسلام بود یا فلان و فلان. حرف این است که ذهن در آن لایه هم میرود و حواسش به آن لایه حتما هست، به خاطر همین است که میگوید اول سفیر شوروی به اتاق بیاید و بعد من وارد اتاق شوم، برایش مهم است میگوید این فیلمبرداری میشود. من نمیخواهم وقتی او وارد شد، من بلند شوم از طرفی نمیخواهم بیاحترامی هم بکنم.
ما این را یک مسئله سیاسی تفسیر میکنیم؟ یعنی مثلا تفسیر اجتماعی دین و منبر فلان برویم. یعنی از اینها لذت میبریم که علی (ع) آنجا چه مسئلهی اجتماعی را باز کرد. بعد اخلاقی آن را ببینیم دیگر. بعد اخلاقی ماجرا را نگاه کنیم که امیر المؤمنین به عنوان انسانی که در عالم تکلیف است، و خود حضرت امام در وصیتشان با حاج احمد آقا میگویند: این ادعیه معصومین را بخوان، این عجز و لابههایی که به درگاه خدا میکنند ببین و البته مراقب باش به حرفهای یک سری آخوندهای شکمباره گوش نکن، که اینها تأویل میکنند و میگویند که علی (ع) وقتی در این دعا گفته است خدایا جرم من بزرگ است قصد تعلیم داشته است. چون جرم ما بزرگ است، بالاخره علی (ع) باید به ما یاد میداده، نه، علی ( ع) جرمش را بزرگ میدیده است. علی ( ع) در مقابل خدا که قرار میگرفته، خود را هیچ میدیده و فلان و... یعنی معصوم هم حتی در همان مدار است.
گره خوردن به امام
آن لایهای که در عمل میخواهد درست شود، به نظر میرسد ظاهر امر شریعت ما و الگویی که در دینداری به ما معرفی شده، این است که میگوید الگوی عملی بگیر. من یک امام حسینی در این وسط میگذارم تو نگاهش کن و سعی کن خودت را با او گره بزنی، تو وقتی از یک مفهوم خیلی حرف میزنی و با یک مفهوم انس اینشکلی میگیری و برایش گریه میکنی، این موجب گره خوردن تو با آن وجود میشود و بعد تو کم کم اهل ویژگیهای او میشوی.
لازمهی هیئات
حضرت آقا میگویند هیئات مذهبی باید این چنین باشند. باید سه مؤلفهی جدی داشته باشند؛
یک: بحث شعور و معرفت و آن بعد استحکام منطقی و حکمت؛ یک حرف درست و حسابی و تر و تمیز و درست و متقن و اینها در جریان باشد.
دوم: بحث شور، احساس و عاطفه، اینکه من وجودم با این حرفها گره میخورد.
و سه: حماسه؛ که به نظرم میانگین هیئتهای مذهبی ما نمیتواند داشته باشد. یعنی شما فرض کنید در حزب الله لبنان چون در عرصهی مبارزهی نظامی هم خیلی وقتها هستند، میبینید در کلیپها و حرفهایشان احساس میکنید که همین الآن میخواهید بروید و اقدامی کنید، چون عنصر حماسه جدی گرفته شده.
تأسی، یک راه میانبر
عرض کردیم یک راه میانبر خیلی جدی برای ما روی میز قرار داده شده و آن تأسی است. تأسی از ریشه «اسو» به معنی اسوه میآید، یعنی اسوه گرفتن، باب تفعل در زبان عربی که به اخذ، دلالت میکند، اخذ اسوه است، یعنی کسی را اسوه گرفتن. یعنی در تأسی در میآید که تأسی میتواند این مسئله را حل کند، اینجا دست و بال شما و خودمان را نمیبندیم. الحمدلله ما چیزی که زیاد در دست و بالمان داریم الگو هست.
جنگ با خود
چه قدر در این جمعی که هستیم، همین ما در طول روز آنقدر که در جنگ با دیگرانیم، ما به ازایش در جنگ با خودمان هستیم؟ که فلانی تو در آنجا فلان حرف را زدی، گفتی که خودت حال کنی، نگفتی که آن کار درستتر انجام شود.
ما هم به خودمان بگیریم ما همهاش خودمان را در نوع خودمان مثلا میگوییم حاج آقا حرفهایی را به هیئتیها میزند، بله به هیئتها باید اصلاح شود. مسئله تمام میشود و مسئله از روی من سر میخورد و روی دیگران میرود. مسئله آنجا که گیر میکند روی خودم، آنجا باید چیزی حل شود.
روراستی با خود
عرض اصلیام این است که در باغ این مسئله بیاییم، اگر قرار باشد همهی آن چیزهایی که به اسم کار دینی و فلان و پیغمبر و اسلام و فلان انجام میدهم، ته وجود خودم، خودم را بکاوم، که برای آن علو است یا برای آن برتریجویی است و برای اینکه من دست برتری در فضا پیدا کنم، بر دیگری بتوانم تحکمی بکنم، ولو تحکمی که رنگ و لعاب دینی به آن میدهم، اگر نیت آن است که ول معطلیم. به نظر اگر یک زندگی ساده و عرفی داشته باشیم، خیلی بهتر است، ولی اگر نه، واقعا جایی که میروم حرف حق را حاکم کنم، میخواهم حق دست بالا و برتر شود و جایی هم به فراخور نیازش من دارم در موقعیتی قرار میگیرم و چیزی را در صحنه پیش میبرم، اگر چنین هستید که خوش به حالتان و ما را هم دعا کنید.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.