از جمله آسیبهای اجتماعی که امروزه در جوامع بشری ازجمله ایران مشاهده میشود، رواج نوعی اباحهگری در تبیین مسائل جنسی است. بدین معنا که تحت تأثیر فرهنگ رایج در اغلب کشورهای غربی و به بهانۀ تربیت مصونیتبخش جنسی، از روشهای تربیتی آسیبزا برای افزایش آگاهی افراد در خصوص این مسائل استفاده میشود که نتیجۀ آن، ایجاد و گسترش زمینههای فساد جنسی در افراد است که در جوامع غربی قابل مشاهده میباشد.
بنابراین لازم است با مراجعه به آموزههای قرآنی، به بررسی روش تربیتی آن در تبیین این مسائل پرداخت تا به این ترتیب، شاخصههای روش تربیتی درست را به دست آورد.
همانگونه که متخصصان اذعان دارند هر کلمهای از قرآن در مناسبترین شکل ممکن در جای خود قرار گرفته و اگر جای کلمهای تغییر کند، آن هماهنگی از بین میرود و هر کدام از کلمات قرآن، دارای مفهوم برجسته و خاص خود هستند. همچنین باید توجه کرد که یکی از روشهای قرآن در انتقال پیام، «کنایه» است که میتوان با استفاده از آن و بدون اینکه بیعفتی روی بدهد، مقصود را با بیانی نیکو و در نهایت ادب و البته با دقت و ظرافت، رساند.
برخی از لغتپژوهان، با پژوهش در آیات قرآن، تأکید کردهاند که تمامی الفاظی که در مورد مسائل جنسی است، در قالب کنایات هستند. [1]
يافتن شاخصههای زبانی قرآن در اين زمينه ميتواند الگويي را براي متانت گفتار در حوزۀ جنسی ترسيم کند. تحليل کم وکيف متانت گفتاری قرآن، راهبردهای اخلاقی را در راستای فضاسازی در ادبيات کلامی رسانههای عمومی و محاورات فردی و اجتماعی ارائه میدهد و از اين طريق حتی میتواند سبب افزايش معنويت در عادتهای گفتاری يک جامعۀ دينی شود.
اين متانت گفتاری، در سه سطح گزينش لغات و تعابير مناسب، نحوۀ توجه به القای سخن به مخاطب با توجه به ويژگیهای زبانی او و هماهنگی سيستمی زبان با جهانبینی قرآن مطرح است.
تعابير قرآن در مسائل جنسی، در سطح زبان و لهجه ويژگی خاصی دارد و کنايی و استعاری بودن تعابير آن در این حوزه، نشاندهندۀ رعايت اخلاق و عفت کلام در تعبيرات زبان وحی است. [2]
صرفنظر از مطالبی که دربارۀ وجود استعاره و کنايه در قرآن وجود دارد، مراد راغب اصفهانی اين است که قرآن درسطح زبان و لهجه در همۀ تعابيری که برای بيان مسائل جنسی به کار گرفته، از صراحتگویی و بیپردگی اجتناب نموده است و حريمهایی را که توجه به آنها در حيطۀ روانشناختی و جامعهشناختی جنسيتی لازم است، به صورتي اکيد مورد توجه قرار داده است. در ادامه به ذکر مثالهای قرآنی میپردازیم.
علامه طباطبايي ضمن اينکه در آيه «اولامستم النساء»(مائده: 6)، لمس زنان را کنايه از رابطۀ زناشویی میداند، در علت کاربرد چنين واژهای در اين آيه و دربارۀ ويژگی کلی زبان قرآن در کاربرد کنایی الفاظ میفرمايد: «خداوند به سبب رعايت ادب و حفظ زبان از چيزی که طبعها از تصريح به آن دوری میکند، آن را آشکارا بيان نکرده است.» [3]
قرطبی نيز به اين ويژگی زبان قرآن کريم در کاربرد الفاظ در اين حوزه به صورت تلويحی اشاره کرده است: «ملامسه به معنای نکاح است، ولی خداوند به کنايه صحبت میکند و به اينگونه واژهها تصريح نمیکند.» [4]
در سورۀ یوسف در بیان احساس قلبی زلیخا نسبت به حضرت یوسف(ع)، عبارت « شغفها حبا» تعبیر ظریفی از نوعی احساس قلبی نسبت به جنس مخالف است که در قرآن کریم به صورت کنایی به آن اشاره شده، چرا که شغف در لغت به معنی «غلاف قلب» است. این نمونهای از لذتهای قلبی است که به طور مستقیم نیامده است. از طرفی وقتی قرآن از یک صحنۀ خلوت در داستان یوسف و زلیخا خبر میدهد و با عبارتی کوتاه و کنایی آن ماجرا را بیان میکند، به حضور خداوند تصریح مینماید که نشان دهندۀ این است که توجه به حضور اوست که مانع همۀ انحرافات اخلاقی است. از سویی دیگر طرز بیان این داستان به گونهای است که بیش از پرداختن به کم و کیف عمل زلیخا، روی پاکدامنی و عفاف حضرت یوسف (ع) تاکید شده است.
البته لازم به ذکر است که ادبیات قرآن در این مسائل با عرف آن زمان مطابقت ندارد و با اینکه عرف آن زمان عرب جاهلی، صراحتگویی و تفصیل و توصیف روابط عاشقانه و مسائل جنسی بود، اما زبان قرآن ضمن رعایت همۀ اصول اخلاقی و ظرایف روانشناختی، معانی را به گونهای بازپروری کرده که هم مخاطب، معنا و مقصود را درمییابد و هم از صراحتگویی در بیان لذتهای جنسی پرهیز شده است.
۱: راغب، 141۲ق، ج1 ،ص8۲3
۲: راغب 1412: 823
۳: طباطبايي1407 :ج5 ،ص227
۴: قرطبی 1364 :ج6 ،ص105
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.