مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

به نام خدایی که حسین (ع) را آفرید...

بچه که بودم وقتی‌ با خانواده هیئت می‌رفتم، می‌دیدم عده کثیری سخت مشغول به نوکری اباعبدالله‌اند؛ از هر نوعی که بگویی. یکی صوت را تنظیم می‌کند، برخی موکت در خیابان برای مهمانان تازه پهن می‌کنند، عده‌ای غذا می‌کشند، عده‌ای با لباس فرم به عزاداران خوشامدگویی می‌گویند و ‌خلاصه هرکسی مشغول است. تازه این‌ها عیان و آشکارهایشان بودند؛ عده کثیری هم قطعاً در پشت‌صحنه درگیر بودند. اما همیشه آرزو می‌کردم که چه می‌شود یک روز هم من یکی از همین نوکرها باشم؟ گاهی هم خودم را به‌زور میان خدّام می‌کردم و شده بود به چای‌ریختنی خودم را درگیر می‌کردم.گذشت و گذشت و من به دانشگاه آمدم و خیلی ملت را نمی‌شناختم. یادم نمی‌رود شب 28 یا ۳۰ صفر بود و من هم مثل همیشه می‌خواستم کمک کنم. بی‌کار در مسجد راه می‌رفتم و مترصد فرصتی برای کاری بودم. یکی درگیر چسب‌کاغذی زدن برای مشخص کردن مسیر عبور عزاداران در مراسم بود. پرسیدم: «کاری هست بتونم انجام بدم؟». و او -که اصلاً یادم نمی‌آید که بود- من را به سمت سلف راهنمایی کرد. مثل همیشه و همه‌جا هیچ‌کسی را نمی‌شناختم ولی گویا با همه سال‌هاست که آشنا هستم! دفعه بعدی یکی از بچه‌ها دست من را گرفت و آورد که چند شب فاطمیه باهم غرفه کتابی را برپا کنیم.اما پررنگ‌ترین روزی که بر روی ذهنم حک شده است، روزی بود که صبح شاید با خبر تلخ آسمانی شدن حاج قاسم بیدار شدم. به‌جرئت و اطمینان می‌گویم بدون نظر و لطف خدا محال بود که در عرض چندین ساعت کل مسجد و دانشگاه سیاه‌پوش و عزادار حاج قاسم شود. اما آن روز به طرز عجیبی خدا کمک کرد و به لطف او نشدنی‌ها شدنی شد تا اندکی از داغ دلمان کاسته شود.این‌گونه بود که من با بهترین دوستان زندگی‌ام آشنا شدم. دوستان و جمعی که شاید به همین سادگی پیدا نشوند. جمعی که صرفاً محدود به یک شب و چند روز نوکری نبود. جمعی پر از صفا و صمیمیت و اخلاص. و درعین‌حال جمعی که همه دغدغه رشد یکدیگر در همه ابعاد را دارند. چه در نوکری، چه در دین و ایمان، چه حتی در زندگی عادی. جمعی که همه نگران جامعه‌شان هستند. جمعی که همیشه از خدا می‌خواهم لیاقت بودن در آن را هیچ‌وقت از من نگیرد. حرفم را طولانی نمی‌کنم و با کلام یکی از علما به پایان می‌رسانم: «هر چه هست در نوکری امام حسین (ع) هست ولا غیر!»

بچه که بودم وقتی‌ با خانواده هیئت می‌رفتم، می‌دیدم عده کثیری سخت مشغول به نوکری اباعبدالله‌اند؛ از هر نوعی که بگویی. یکی صوت را تنظیم می‌کند، برخی موکت در خیابان برای مهمانان تازه پهن می‌کنند، عده‌ای غذا می‌کشند، عده‌ای با لباس فرم به عزاداران خوشامدگویی می‌گویند و ‌خلاصه هرکسی مشغول است. تازه این‌ها عیان و آشکارهایشان بودند؛ عده کثیری هم قطعاً در پشت‌صحنه درگیر بودند. اما همیشه آرزو می‌کردم که چه می‌شود یک روز هم من یکی از همین نوکرها باشم؟ گاهی هم خودم را به‌زور میان خدّام می‌کردم و شده بود به چای‌ریختنی خودم را درگیر می‌کردم.

گذشت و گذشت و من به دانشگاه آمدم و خیلی ملت را نمی‌شناختم. یادم نمی‌رود شب 28 یا ۳۰ صفر بود و من هم مثل همیشه می‌خواستم کمک کنم. بی‌کار در مسجد راه می‌رفتم و مترصد فرصتی برای کاری بودم. یکی درگیر چسب‌کاغذی زدن برای مشخص کردن مسیر عبور عزاداران در مراسم بود. پرسیدم: «کاری هست بتونم انجام بدم؟». و او -که اصلاً یادم نمی‌آید که بود- من را به سمت سلف راهنمایی کرد. مثل همیشه و همه‌جا هیچ‌کسی را نمی‌شناختم ولی گویا با همه سال‌هاست که آشنا هستم! دفعه بعدی یکی از بچه‌ها دست من را گرفت و آورد که چند شب فاطمیه باهم غرفه کتابی را برپا کنیم.

اما پررنگ‌ترین روزی که بر روی ذهنم حک شده است، روزی بود که صبح شاید با خبر تلخ آسمانی شدن حاج قاسم بیدار شدم. به‌جرئت و اطمینان می‌گویم بدون نظر و لطف خدا محال بود که در عرض چندین ساعت کل مسجد و دانشگاه سیاه‌پوش و عزادار حاج قاسم شود. اما آن روز به طرز عجیبی خدا کمک کرد و به لطف او نشدنی‌ها شدنی شد تا اندکی از داغ دلمان کاسته شود.

این‌گونه بود که من با بهترین دوستان زندگی‌ام آشنا شدم. دوستان و جمعی که شاید به همین سادگی پیدا نشوند. جمعی که صرفاً محدود به یک شب و چند روز نوکری نبود. جمعی پر از صفا و صمیمیت و اخلاص. و درعین‌حال جمعی که همه دغدغه رشد یکدیگر در همه ابعاد را دارند. چه در نوکری، چه در دین و ایمان، چه حتی در زندگی عادی. جمعی که همه نگران جامعه‌شان هستند. جمعی که همیشه از خدا می‌خواهم لیاقت بودن در آن را هیچ‌وقت از من نگیرد. حرفم را طولانی نمی‌کنم و با کلام یکی از علما به پایان می‌رسانم: «هر چه هست در نوکری امام حسین (ع) هست ولا غیر!»


برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام «مکتوبات هیأت ‌الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.

هیات الزهرا سدانشگاه صنعتی شریفنشریه حیاتدفتر هیاتمحمدحسین قیصریه
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید