بندهی روسیاه اومد. بی کس و بی پناه اومد. برای نیم نگاه اومد. الهی العفو الهی العفو
کرونا با آمدنش خیلی چیزها را عوض کرد. از تعطیلی کلاسها و خوابگاهها گرفته تا شاید از همه بدتر تعطیلی و مجازی شدن مراسمهای هیئت. نزدیک ایام اعتکاف هستیم. نگاه که میکنم میبینم دیگر امسال خبری از غرفه ثبتنام و کارهای معمول قبل از شروع مراسم در مسجد و سطح دانشگاه نیست. اعتکاف برای آنهایی که با آن انس دارند، یک جزء مهم زندگی است. فرصت بریدن و جدا شدن از زندگی روزمره و پر از سیاهی این دنیا و در عوض فرصت سه روز بندگی خالصانه برای خدا. سه روز دل کندن از هر کلاس و درس و کار و پروژه و ... و در مقابل سه روز ذکر و مناجات و نماز و قرآن و دعا. آه که چقدر دل آدم برای آن لحظات پر میکشد.
اگر ورودی 97 به قبل بوده باشید، احتمالاً فرصت حضور در اعتکاف مسجد دانشگاه را داشتهاید. هرساله هیئت الزهرا س یکبار در ایام البیض رجب و یکبار هم اواخر ماه رمضان مراسم اعتکاف را برگزار میکند. برنامهای که از اتفاق با استقبال خوب دانشجویان و اساتید و کارمندان و فارغالتحصیلان و حتی افراد بیرون از دانشگاه مواجه میشود. بهخصوص اعتکاف رجب. قبل از اینکه اعتکاف در این سه سال اخیر وارد ایام عید نوروز بشود، بیش از هزار نفر در این برنامه ثبتنام میکردند.
از حدود یک ماه قبل، ثبتنام شروع میشد. غرفههای ثبتنام در مسجد و ابنسینا برپا میشد و توزیع کارت دعوت بین اساتید و خوابگاهیها. دانشجوها اکثراً گروهی ثبتنام میکردند. بالاخره سه روز دورهمی در مسجد با رفقا به همراه بازیهای دستهجمعی یک صفای دیگر دارد. برای بعضیها هم که اعتکاف یک اردوی سهروزه بود و کافی بود تا نیت را به قصد رجاء بکنی تا دیگر بساط چای داغ و کیک، کنار مقبره شهدا فراهم شود و تا صبح بگووبخند. البته انصاف هم بدهیم تعداد خوبی میآیند تا واقعاً اعمال را انجام بدهند. از من بپرسید اوج لذت آنجایی است که بین چهار ستون وسط مسجد که محفل معتکفهای نماز شبخوان هست، بنشینی و به نجواهای سوزناک زیر لبشان گوش بدهی.
الهی بیپناهان را پناهی. به سوی خستهحالان کن نگاهی
از شب پذیرش شروع کنم. معتکفان با یک ساک کوچک و بعضیها هم با یک چمدان آمدهاند. بعضی را پدر و مادرشان با کلی تنقلات و آجیل فرستادهاند که در طول سه روز احساس ضعف نکنند. اسفند برای همه دود میشود و بعد از رد شدن از زیر قرآن داخل مسجد میشوند. شروع با پذیرایی شربت و شیرینی است، آن هم به مناسبت میلاد با سر سعادت مولا و آقا علی بن ابیطالب (ع). چه شروع شیرینی! یک پک هم به همهی معتکفان داده میشود که یادگاری از اعتکاف بماند.
سفرههای سحر و افطار بهقولمعروف پروپیماندار است. شربت آبلیمو و چایی و آب هم که در بازه افطار تا سحر به راه هست. یک عده بین سفرهها میچرخند که اگر غذا زیادی هست، اضافهاش را جمع کنند تا اسراف نشود. بالاخره قرار است در این سه روز کمترین گناهی انجام نشود؛ اسراف که جای خود. اذان صبح گفته میشود و شروع سه روز بندگی.
هر سحر و هر غروب بساط مناجات فراهم است. بساط گفتگوی بیپرده و مستقیم با محبوب و گریه و زاری کنار آن. چه موقع دیگری از زندگی چنین فرصتی پیش میآید. روز آخر هم که مخصوص مناجات ام داوود و اعمال کمرشکن مربوط به آن است. در کنار اینها، سخنرانیهای اخلاقی و گعدههای معرفتی را هم اضافه کنید، متوجه میشوید که اصلاً فضا آماده اتصال قلوب است. هر انسانی در این فضا رنگ خدایی میپذیرد حتی اگر نخواهد. دیگر بیدار شدن از خواب در نیمهشب برای کسی سخت نیست. اتفاقاً هر کس بیدار نشود، احساس خسران هم میکند. همه دوست دارند در طول زندگیشان اینگونه شوند. به هر کس نگاه میکنی، یا قرآن در دست دارد، یا در حال خواندن دعاست، یا با تسبیح خود ذکر میگوید و یا سر سجاده مشغول عبادت است. بعضیها هم یک کتاب اخلاقی یا معرفتی مطالعه میکنند. کسی دنبال گذراندن وقت در گوشی همراه و چرخیدن در اینترنت نیست. ثانیهها و دقایق ارزشمندند. در اعتکاف تازه قدر زمان را میفهمی. برای لحظات ارزش قائلی. دوست داری هرلحظهاش را با خدا و فقط خدا بگذرانی. خلوت با خدا طعم و مزه دیگری دارد. جدل و بحث با افراد هم در اعتکاف جایی ندارد. سه روز تمرین مدارا. خدا چه زیبا برای بندگانش برنامه میچیند. زبان روزه و ذکر الهی العفو پیوسته روی لبان. شب وفات حضرت زینب س هم حال و هوای شهدای مدافع حرم سراغت میآید و به عشق عمهی سادات بر سینه میزنی.
چرا توای شکستهدل خدا خدا نمیکنی. خدای چارهساز را چرا صدا نمیکنی
خادمان مراسم هم یکطور دیگر از این مراسم استفاده میکنند. همه دنبال خدمت به معتکفان هستند و دعای معتکفان پشت سر این بچهها؛ خیلیهایشان روزه گرفتهاند و با زبان روزه یا در حال آشپزی هستند، یا غذا میکشند و یا نان و پنیر دم افطار آماده میکنند؛ عدهای در آبدارخانه سبزی و میوه میشویند. بچههای فرهنگی نشریات را تا میزنند و غرفهی کتاب امانتی را میگردانند. بچههای رسانه هم علاوه بر پخش صوت و تصویر از معتکفان گزارش میگیرند. خادمان اجرایی هم باید برای ام داوود حیاط مسجد را آماده کنند. کسی از دویدن و کار کردن خسته نمیشود. این انرژی از کجا میآید؟ نمیدانم. خودشان میدانند و خدای خودشان.
اینها فقط یک بخش کوچکی از این اتفاق هرساله است. بیشتر مجال گفتن نیست. در آخر فقط این نکته را بگویم که اگر در زندگیتان احساس تنهایی میکنید و هرچه میگردید دوروبرتان را خالی میبینید، بدانید که خدا هست. فقط خودش را از نظر پنهان کرده تا بندهاش کمی او را جستوجو کند. اعتکاف فرصت همین جستوجو برای یافتن خدا در زندگیمان است. ایام ماه رجب و شعبان و رمضان را از دست ندهیم. خدا منتظر بندهاش است. منتظر یک اللهم نسئلک و ندعوک. التماس دعا.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.