با ورود اسلام به ایران، آثار آن در ادبیات هم آشکار شد. لغات و اصطلاحات عربی وارد شعر و ادب فارسی شدند. بهتدریج قرآن و احادیث نیز بخش مهمی از آغاز ادبی را تشکیل دادند و تصوف و عرفان نیز رواج یافتند. با رواج تشیع، مسئلهی «مهدویت» هم مطرح شد و پیامدهای آن نیز مستقیم یا غیرمستقیم و خودآگاه یا ناخودآگاه وارد شعر شد.
از همان نخستین سالها امام زمان(عج) بیشتر بهعنوان نماد صلح، دوستی، آرامش، عدل، نابودی شر، و حاکمیت خیر و دجال، نماد شر، جنگ و خونریزی و فتنهانگیزی به شمار میرفت.
با شروع قرن پنجم هجری و ظهور شعرای بنام، توجه به بحث مهدویت در شعر فارسی افزایش یافت. در این یادداشت نگاهی میاندازیم به شعر فارسی و مهدویت در گذر زمان.
سلطان محمود غزنوی مردی باسیاست و شجاع و درعینحال متعصب و سختگیر بود. وی که شیفته شعر و ادب بود در دربار خود حدود چهارصد شاعر توانا را جمع کرده و با صله دادنهای خود روزبهروز بساط شعر و شاعری را پررونقتر میکرد. فرخی سیستانی، عنصری بلخی، مسعود سعد سلمان و سنایی غزنوی، از شاعران برجسته این دوره به شمار میروند.
ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی از شعرای بنام و مدیحهسرایان معروف قرن پنجم بود. وی با سرودن مدحهای مختلف از سلطان محمود ارجوقرب زیادی نزد او پیدا کرده و به لقب ملکالشعرایی رسید. نشانههای مهدویت را در اشعار او میتوان یافت. بهطور مثال وی در شعری، شیوه حکومت سلطان محمود را نمونهای از حکومت جهانشمول مهدی موعود معرفی میکند:
خدایگان خراسان و آفتاب کمال
که وقف کرده بر او ذوالجلال، عزّوجلال
ز بیم تیغ تو، تیره بود دل کاف
به نور دین تو روشن بود دل ابدال
سیاست تو به گیتی، علامت مهدی است
کجا سیاست تو، نیست فتنه دجال
همچنین در قصیده دیگری، سلطان را چنان والامقام توصیف میکند که با دیدن او کرامالکاتبین بهاشتباه افتاده است که آیا مهدی از پرده غیبت برون آمده یا رسول گرامی اسلام جلوهگر شده است و از آیین تجلی، همه اللهاکبر میگویند:
کرامالکاتبینش گر ببیند
که بنویسد به روز داد داور
یکی گوید که مهدی گشت پیدا
یکی گوید: نبی، اللهاکبر!
و یا ابومنصور قطرانی تبریزی که در قصیدهای که پس از زلزله در تبریز، قیامت و آخرالزمان را توصیف کرده و میگوید پرچم حضرت مهدی را در اهتزاز و فتنهی دجال را فراگیر دیده است:
خدا به مردم تبریز، برافکند فنا
فلک به نعمت تبریز، برگماشت زوال
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز
رمال گشت جبال و جبال گشت رمال
همی بدیده بدیدم چو روز رستاخیز
ز پیش، رایت مهدی و فتنهی دجال
ابوالفرج رونی که از قصیدهسرایان قرن پنجم و ششم هجری است نیز در قصیدهای که برای سیفالدوله محمود سروده است. به ظهور امام زمان و فتنه دجال اشاره میکند:
فتح و ظفر و نصرت و فیروزی و اقبال
با عز خداوند قرین بودند امسال
مشهور شد از رایت او، آیت مهدی!
منسوخ شد از هیبت او، فتنهی دجال!
اشعاری که باهم مرور کردیم تنها نمونههایی از اشعار دوره غزنوی است. ظهور این قبیل اشعار در آن دوران و در حکومت غزنویان که از اهل تسنن هستند از نکات جالبتوجه است.
بعضی شعرا نیز پا را فراتر گذاشته و از آن حضرت صرفاً برای مدح سلاطین نام نمیبرند. حکیم سنایی غزنوی (متوفای 545 هـ. ق.) شاعر و عارف پرآوازه، در قصیدهای از غیبت حضرت مهدی (ع) با حسرت یاد میکند و از جهان پر از دجالها گلایه میکند:
ایدریغا! مهدیای، کامروز از هر گوشهای
یک جهان دجال عالمسوز، سر برکردهاند
ای مسلمانان دگرگشته است حال روزگار
زانی که اهل روزگار، احوال دیگر کردهاند
و یا در جای دیگر میگوید:
گر مخالف خواهی، ای مهدی! درآ از آسمان
ور موافق خواهی، ای دجّال! یک ره سر برآر
یک تپانچه مرگ و زین مردارخواران جهان
یک صدای صور و زین فرعونطبعان صدهزار
در جایی دیگر نیز خود را از منتظران آن حضرت معرفی میکند:
ز رازخانه عصمت، نشان مجو از من
که حلقهوار من آن خانه را برونِ درم
همیشه منتظرم، هدیه هدایت را
ولیک مهدی در مهد نیست منتظرم
لازم به ذکر است حکیم سنایی در اشعار خود بارها به امام حسین (ع) اشاره کرده و از معاویه، یزید و ابن زیاد انتقادات بسیار کرده. هرچند اشعاری نیز در تعریف از سه خلیفه اول نیز دارد.
بهطورکلی تا نیمه دوم قرن چهارم هجری، به خاطر وجود حاکمان و سلاطین نوعاً سنی هیچگونه اثر منظوم ادبی پیرامون ائمه اطهار، و خلاصه مهدویت وجود ندارد. پس از این دوره، بهتدریج کسانی ظهور کردند که بیپروا به مدح اهلبیت میپرداختند و از این دوران جرقه اشعار مهدوی نیز زده میشود که با ظهور حکومتهای شیعی مانند آلبویه و صفویه بیشتر به آن پرداخته شد.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.