موضوع بحثی که بنا دارم در محضر شما بزرگواران؛ برادران و خواهران گرامی تقدیم بدارم، تبیین مقام سلوکی ایثار در مکتب عرفانی حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها است. عزیزان ممکن است این بحث را اطلاع داشته باشند که ما در مباحث عرفانی، یک شاخهای داریم به نام عرفان عملی یا همان علم سلوک. کتابهای زیادی در اینجا نوشته شده؛ یکی از بهترین کتابهایی که در این فضا به نگارش درآمده، همین کتاب منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است. برای اهل فن این کتاب جایگاه بسیار اساسی و مهم دارد و در طول تاریخ چندین شرح مهم بر آن نوشته شده. کتاب درسی کلاسیک علم سلوک است. خود حضرت امام هم رضوان الله تعالی علیه همین کتاب چهل حدیث را بر اساس این کتاب به نگارش درآورده. یا درسهای اخلاقی که حضرت امام داشت، برپایهی این کتاب بود. ایشان در این کتاب یک بابی باز میکند با عنوان تبیین مقام سلوکی ایثار. حالا من برای اینکه این معنا یک مقداری واضحتر بشود، اصل حقیقت عرفان عملی و سلوک یا معاملات قلبی را یک تبیین مختصری ارائه میکنم.
شاید گویاترین تعریف و از یک حیث مختصرترین تعریفی که برای تبیین حقیقت سلوک شده، بیانی است که امامان معصوم ما علیهما السلام در مناجات شعبانیه دارند. خب از یک جهتی ماه رجب و شعبان و رمضان هم در پیش است. اگر فرصتی اقتضا بکند آن وقتی که ایام انسگیری با مناجات شعبانیه است، دست کم بخشهایی از این مناجات بسیار فوق العاده و عظیم تبیین بشود، آنجا روشن خواهد شد که امام معصوم چه میفرماید. در یک قسمتش میفرماید« اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ ...» این جمله، تمام حقیقت سلوک را تبیین میکند. سلوک الی الله یا آنچه که میگویند عرفان عملی، همهاش در دو کلمه خلاصه شده. یکی بریدن از غیر خدا و دیگری اقبال به خداوند سبحان.
اما آن چیزی که اسلام آن را تبلیغ میکند، عرفای حقیقی اسلام آن را تبلیغ میکنند این است که انسان در دل کثرات از کثرتها دل ببرد و به سمت وحدت متعالی حرکت بکند. انسان در دل کثرات از کثرتها دل ببُرد و به سمت وحدت متعالیه حرکت بکند. این فرمایش امیر مؤمنان علی(ع) است خیلی جمله کوتاه و عمیق: «کن فی الناس و لا تکن معهم» در میان مردم باش. نمیشود این کثرتها را کنار گذاشت وقتی انسان تکبعدی رشد میکند. تربیت او یک تربیت عالی نخواهد بود. همهجانبه نخواهد بود. «کن فی الناس» در میان مردم باش. اما دلت با آنها نباشد. تنت با مردم باشد، دلت با خداوند سبحان باشد.
از یکی از عرفا نقل میکنند که میگویند خدمتش رسیدند گفتند که فلان کس روی هوا راه میرود. ایشان فرمود خیلی از پرندگان هم میتوانند همین کار را بکنند. خیلی از حیوانات میتوانند بکنند. این خیلی چیز مهمی نیست. گفتند فلانی روی آب راه میرود. گفت خیلی از موجودات طبیعی و عادی هم روی آب حرکت میکنند. گفتند فلانی در یک لحظه از شرق و غرب عالم خبر دارد. گفت شیطان هم همینطور هست. در یک لحظه شرق و غرب عالم را اطلاع دارد. بعد فرمود که اینها مهم نیست. مهم این است که انسان زندگی بکند، در میان اجتماعات باشد، مسئولیتها را بپذیرد، زندگی تشکیل بدهد، ازدواج بکند، اما لحظهای از یاد خدا غافل نباشد. «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» {نور، ۳۷} این مخ و مغز اساسی عرفان اسلامی است. عرفان اسلامی چیست؟ «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» {نور، ۳۷} در دل کثرات باید کثرات حذف بشوند و انسان آن وحدت مقدس و متعالی را در تمام لحظات زندگیاش از یاد نبرد. آن رنگ و بوی اصلی که به زندگیها لذت میبخشد، آن یاد خدا. این ایام از جهتی عرض کردم متعلق به سردار شهید جناب حاج قاسم سلیمانی هست. این در مکتب عرفان اسلامی امام رشد کرد. آنچه را که من میخواهم عرض بکنم راجع به مقام ایثار، در ایشان این معنای ایثار به معنای عمیق کلمه محقق شد.
در مکتب عرفانی حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها از جمله چیزهایی که آموزش میدهند، مقام سلوکی ایثار است. از خودگذشتن. شما میبینید که حضرت فاطمه الزهرا (س) تقریبا در سن 10-11 سالگی با حضرت امیرالمومنین علی (ع) ازدواج کردند. خب در همان شب زفاف که همهی شما بزرگواران شنیدهاید، وقتی آن زن محتاج عرض حاجت میکند و از حضرت چیزی میخواهد، حضرت فاطمهالزهرا (س)، حالا این رشد و عظمت را نگاه بکنید، در این سنوسال و در چنین شبی، بهترین و محبوبترین چیزی که در نزد هرکسی که در این شرایط قرار میگیرد است، آن را به فقیر اعطا میکند. لباس عروسی خود را میدهد. این جان پاک و آزاد، تحت تربیت رسول گرامی اسلام (ص)، اینها اسوه هستند. «لَّقَد كَانَ لَكُم فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَة...»{احزاب، 21}. این اندیشه نباید در حالا بله، ما هرچه هم تلاش بکنیم، حالا یک بحثی است که میشود به مقام اهلبیت رسید، نرسید. بعضیها میگویند میشود برخی میگویند نمیشود. اختصاصاتی که مال آنهاست، چیست. اما اصل مسئله را ما نباید فراموش بکنیم، نباید بد بفهمیم، نباید کاری بکنیم که آنها از الگو بودن خارج بشوند. «لَّقَد كَانَ لَكُم فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَة...»{احزاب، 21}. حداقل تشبّه ظاهری، تشبّه عمیقتر و عمیقتر.
عظمت خانم فاطمه زهرا (س)، عظمت روحی این شخصیت عظیم، اینها است که ما باید درس بگیریم. آن آیات شریفهی سورهی انسان را که ملاحظه میکنید، «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا(۸) إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا(۹)» {انسان، ۸ و ۹}. خب چند شب روزه گرفتند، کل خانواده روزه گرفتند، میخواهند که افطار کنند. حالا نقلها مختلفی اینجا است، افراد محتاج و نیازمند میآیند؛ یک مسکین میآید، یک یتیم میآید، یک اسیر میآید. ایشان غذایشان را به اینها تقدیم میکنند. و بعد میگویند « إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ». این ایثار عادی نیست. این ایثار توحیدی است.