بسم الله الرحمن الرحیم
برای پرداختن به این موضوع، به سه سرفصل اشاره میکنم که هر کدام محتاج تفصیل خواهند بود. سعی میکنم در این متن، روش تحلیلی مشهور در طرفین گفت و گو را نقد و روش سومی که مهجور مانده ولی نتیجه یکسانی با ادعای یکی از طرفین دارد را بیان دارم.
نسبت عقل با علوم تجربی
توضیح وجه عقلانیت علوم تجربی، به این معنی که علوم تجربی، جلوهای از عقلانیت بشری است و دارای روشهایی عقلپسند است؛ از منظر فلسفه علم نیز امری بس دشوار است که تلاشهای ناکام بسیاری در این زمینه صورت گرفته و هنوز هم ظاهرا پرونده مختومهای ندارد[1]. اما از این منظر هم که بگذریم آنچه از خلال مفاهیم دینی به نظر میرسد، اعتبار از آن یافتههای قطعی عقلی است. اتفاقا در مقابل، در مواقفی که عقل یافته قطعی ندارد (و شرع، موضعی اتخاذ نموده است) امر به کنار گذاشتن گمان عقلی نیز شدهایم. به این دلیل که در این ساحتها، عقل با برشمردن منافع و ضررهای یک پدیده، حکمی صادر میکند. اما روشن است که عقل بشری، دریافت بسیار اندکی از منافع و ضررهای پدیدههای موجود در جهان دارد و از پشت پرده و غیب نیز که به کلی ناآگاه است؛ پس اگر منبعی معتبر که به کل هستی احاطه دارد از غیب سخن گفت، سخنش بر گمانهای عقلی (و نه احکام قطعی عقل) ارجح است.
روشن است که یافتههای علوم تجربی بر فرض تضمین عقلانیت، در زمره گمانهای عقلی میگنجند نه یقین عقلی. خطاپذیری یافتهها و نظریههای تجربی و نقض شدن آنان یکی پس از دیگری، یکی از مهمترین ادله عدم تساوی علوم تجربی با عقل قطعی مد نظر شریعت است.
سیره عقلائی در امور درمانی
در زمینه امور درمانی و رجوع به پزشک و استفاده از دارو، استدلالی مطرح میگردد که نتیجهای صحیح ولی استدلالی سست دارد. و آن هم استدلال به لزوم استفاده از اسباب الهی است که بر اساس حکمت چیده شدهاند. اساسا از آن جایی که ما احاطه بسیار بسیار اندکی به هستی داریم، هر گونه استدلال متضمن اینکه حکمت اقتضا میکند فلان اتفاق بیفتد تا فلان شیئ وسیله باشد و ... گزافهگویی است. ما صرفا به استدلال عقلی میدانیم که فعل خدا حکمتآمیز است و اگر رخ داد، حتما حکمتی داشته. نه اینکه از پیش خود حکمتی برای آن تعیین کنیم و فعل خدا را پیشبینی نماییم.
اما استدلالی که در این ساحت به نظر صحیح میرسد این است که حضرات اهل بیت علیهمالسلام و اصحاب تابع ایشان، در امور مربوط به سلامت و درمان، روش نوینی را اختراع ننمودهاند. در ضمن اینکه بعضا برای درمان بعضی بیماریها و دردها ادعیهای توصیه کردهاند، اما گزارشهای تاریخی شاهد این مسئله نیست که روش عادی عقلا در زمینه درمان توسط اهل بیت و اصحاب ایشان نقض شده باشد. حتی در روایات نسخههایی درمانی نیز از اهل بیت ذکر شده که نشان از عدم خروج از این نظام دارد.[2] حتی قیدهایی که حضرات بیان داشتهاند نیز همین مسئله را نشان میدهد. برای مثال، در روایتی مشهور چنین نقل شده که طبیبان عراقی، به خانمی نبیذ (شراب خرما) تجویز کردند و وی از امام صادق سوال پرسید و حضرت او را نهی نمودند.[3] طبق این روایت، حضرت آن خانم را از رجوع به پزشکان منع ننمودند. بلکه یک قید فرموده و آن نخوردن نبیذ بوده است.
در اینجا باید چند نکته را یادآور شد. یکی اینکه فرق سیره عقلا با امر عقلانی این است که عقلا لزوما کار درست را انجام نمی دهند و بر اساس عقل خود عمل نمینمایند. پس سیره عقلا به خودی خود اعتباری ندارد. شریعت نیز همت به اصلاح بسیاری از امور مربوط به سیره عقلا کرده است. مثل ربا که در میان عقلا رواج داشته و دارد. در موضوع محل بحث ما، رد نشدن سیره عقلا توسط ائمه معصومین، دلیل بر معتبر بودن آن است.[4]
روشن است که به همان دلیلی که در بخش قبل ذکر شد به همراه توجه به مقام ولایت ائمه، اگر حضرات اهل بیت به ما میگفتند که مثلا در مجالس شرکت کنید و مریض نمیشوید یا اینکه می فرمودند که اگر مریض شدید هم ایرادی ندارد و این خطر را به خاطر ما بپذیرید یا اگر بپذیرید، خوب است؛ حتما این کار را انجام میدادیم. مشکل این مسئله، نداشتن دلیلی از جانب معصومین است. یعنی اگر ما در این راه جان خود را از دست دهیم، در پیشگاه خدا دلیلی در دفاع از خود نداریم.[5] اگر هم چنین ادعا شود که به قدری در وادی مجالس اهل بیت معجزه رخ داده که برای عقلا قابل اعتنا برای سرمایهگذاری است، باید این مسئله را بررسی کرد و به نظر تکرار بحث حکمت، بی وجه و سست است.
استدلال به فقراتی این چنینی در زیارات «وَ طَهُرَتْ بِكَ الْبِلَادُ وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِهَا وَ طَهُرَ حَرَمُك»[6] هم به ظاهر صحیح نیست. زیرا دلیلی وجود ندارد که طهارت مذکور در این فقره، ارتباطی به ویروسها داشته باشد و ظاهرا ناظر به امور معنوی است. همان طور که طهارت مذکور در آیه تطهیر، مانع از بیماری اهل بیت نشدهاست.
سیره عقلایی در بها دادن به خطر و ضرر
نکته آخر این متن این است که در زمینه ضرر و خطر، میزان خطری که عقلا بدان بها میدهند، تعیینکننده است. یعنی صرف وجود خطر و اعلام آن از جانب متخصصین کافی نیست. باید این خطر از جانب عقلا هم مورد اعتنا باشد. باید دید عقلا در زندگی روزمره خود، چقدر به این خطر بها میدهند. ظاهر امر این طور است که غالب ابعاد زندگی بشری، توانسته با کرونا تطبیق یابد و ساحتهای کمی از زندگی بشر هستند که به طور کلی در این دوره منع میشوند.[7] برای مثال وقتی افراد برای جابجایی درونشهری، از اتوبوس استفاده میکنند، احساس این را ندارند که در حال جانفشانی یا بازی با جان خود هستند. افراد به صورت بسیار عادی و با استفاده از ماسک، در فضایی مثل اتوبوس گرد هم میآیند. روشن است که هیئات مذهبی هم می تواند چنین باشد. البته در این زمینه استدلال غلطی مطرح میشود که این حالت حمل و نقل شهری را غلط توصیف کرده و میگویند که بروید ابتدا این امور را اصلاح کنید بعد به سراغ هیئات بیایید. روشن است که این استدلال بیوجه است. البته میتوان از تبعیض گلهمند بود ولی این استدلال خطاست. اما اینکه چه میزان از خطر در زندگی عادی عقلا لحاظ میشود، به ظاهر استدلال درستی است. یعنی اگر خطر کرونا، همه عقلا را در خانههایشان حبس مینمود، وظیفه متفاوت بود.
------------------------
۱ رجوع کنید به چیستی علم، اثر آلن اف چالمرز
۲ روشن است که وجود چنین نسخههایی، متلزم وجود داشتن ساختاری به نام طب اسلامی نیست و ادعای وجود طب اسلامی، نیازمند اثبات است. اما همین قدر می توان گفت که طبق روایات لااقل به بعضی افراد، نسخههایی توسط اهل بیت تجویز شده است.
۳ الكافي (ط - الإسلامية)، ج۶، ص: ۴۱۳، بَابُ مَنِ اضْطُرَّ إِلَى الْخَمْرِ لِلدَّوَاءِ أَوْ لِلْعَطَشِ أَوْ لِلتَّقِيَّة
۴این مباحث به طور مفصل، در علم اصول فقه بیان میشود. برای مثال رجوع کنید به دروس في علم الأصول (طبع انتشارات اسلامى)، اثر شهید صدر، ج۱، ص: ۲۶۲- ۲۶۷
۵ ممکن است ما خطا کنیم و این مسئله تضمینی بر خطا نکردن ما نیست. بلکه می گوییم بر فرض خطاکاری، در مقابل خدا معذوریم. ولی اگر از بیماری بمیریم و در عالم واقع نیز وظیفه حفظ جان باشد، در مقابل خدا پاسخی نخواهیم داشت. برای بررسی بیشتر، رجوع کنید به تعریف «حجت» در علم اصول فقه.
۶ كامل الزيارات، النص، ص: ۱۹۶
۷ لااقل چنین ادعایی وجود دارد که متخصصین مربوطه در کشورهای خارجی، این منع را کمتر از متخصصین ایرانی هم انجام میدهند.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.