برخی از کارهای عبادی که ما انجام میدهیم، ثواب زیادی دارد؛ مانند اشک بر مصیبت اباعبدالله(ع) و یا قدم برداشتن در راه زیارت اباعبدالله(ع). امام صادق(ع) میفرمایند: «هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو میکند ای کاش امام حسین ع را زیارت کرده بودم، آن هنگامی که میبیند که با زوار امام حسین ع چه میکنند و چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می شوند.»[1] یکی از سوالات مهم برای ما این است که چرا انسان نمیتواند برکات این کارهای خیر را برای خودش نگه دارد؟ چرا اثر این اعمال نیک در زندگی ما کم است؟
مسلمانان در روز قیامت با وجود ثوابهای زیادی که کسب کردند، روز قیامت دستشان را خالی میبینند. داستان آن مردی را شنیدهاید که سالها در سیلوی خودش گندم نگه میداشت و بعد از چهل سال دید هیچ گندمی در سیلو نیست و همه را یک موش در این سالها دزدیده است.
گر نه موش دزد در انبان ماست/ گندم اعمال چهل ساله کجاست؟
تو از اول دفع شر موش کن / وانگهی در جمع گندم کوش کن
انسان روز قیامت به خداوند میگوید که من اعمال خیر زیادی داشتم ولی چرا در نامه عمل من هیچ کدام نیست. نکته اینجاست که کار خیر یک چیز است و نگه داشتن کار خیر یک مسئله دیگر است. سوال ما این است که چه کنیم عمل خیر ما باقی بماند. در حقیقت باید از خودمان سوال بپرسیم که چه کنیم این اعمال خیر از بین نرود. پاسخ اما یک کلمه است: «تقوا».
تقوا از کلمه وقایة میآید. وقایة یعنی سپر. تقوا مانند سپری ما را از تیرهای شیطان حفظ میکند. باید مراقب باشیم فریب شیطان را نخورده و گناه نکنیم؛ البته این گناه نکردن تقدم رتبی بر انجام کار خیر دارد. تقدم رتبی را با یک مثال توضیح میدهم. حرکت دست من باعث حرکت ساعت میشود. حرکت دست من تقدم رتبی بر حرکت ساعت دارد. ترک محرمات نیز بر انجام واجبات تقدم رتبی دارد. امام علی(ع) به کمیل میفرمایند: «دلها و روح انسانها همچون ظرف هستند؛ بهترین قلبها، آن است که باظرفیتتر (دریا دل) باشد.»
روح شما مانند یک ظرف آب است. هر چه دریا دل باشید ظرف وجودی شما دریافت بیشتری دارد. هر چه ظرف وجودی را تمیز و ظاهر کنیم، آنچه که در این ظرف قرار میگیرد، پاک میماند. نباید اجازه دهیم این ظرف وجودی به گناه آلوده شود.
تقوا چند مرحله دارد:
1. مرحله اول تقوای پرهیز است. از آلودگی به گناه باید پرهیز کنیم. در این مرحله شخص مراقبت میکند که خودش دچار گناه نشود.
2. تقوای ستیز: یعنی نه تنها از گناه فرار کنیم بلکه با آلودگیها مقابله کنیم و اجازه ندهیم کس دیگری هم به گناه آلوده شود. اولیای خدا این گونهاند. دیگران را از گناه دور میکنند.
به امام صادق(ع) خبر دادند که پسرتان اسماعیل سخت مریض شده است. ایشان عروس خود را فراخواندند تا از او دلجویی کنند. ظاهرا اسماعیل پسر حضرت با خانم خود درگیری پیدا کرده بوده است. حضرت خطاب به عروس خود میگوید که این بیماری به خاطر ظلم پسرم به شماست و از او حلالیت میطلبد و به او هدیهای میدهند. عروس هم از خطای اسماعیل در میگذرد. همان وقت به امام خبر میدهند که فرزند شما حالش خوب شد.
پیامبر(ص) لحظات آخر عمر در حالی که سر حضرت روی پای امیرالمومنین بود، سه جمله به عنوان وصیت خطاب به امت داشتند: مراقبت نسبت به نماز، زیردستان و در آخرین جمله فرمودند: «الله الله فى النساء فإنهن عوان بين ايديكم ، اخذتموهن بامانة الله فاستحللتم فروجهن بكلمه الله»[2]. نسبت به زنان که امانت خدا نزد شما هستند ستم نکنید و ظلمی مرتکب نشوید.
آخرین وصیّت امام حسین(ع) به امام سجاد(ع) این است: «یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ. ای فرزند عزیزم از ظلم به کسی که یاریگری جز خدا علیه تو ندارد پرهیز کن. »[3]
آیتالله پهلوانی خودشان میگوید، یک شب من سر موضوعی با خانم خود صدای خودم را بلند کردم و شب در خواب دیدم که گفتند بیست سال نالههای نیمه شب شما از بین رفت.
گاهی حتی باید دیگران را نه از گناه بلکه از رذیلت اخلاقی نیز انذار داد. شخصی نزد آقای نخودکی رفت و گفت پا درد دارم. آقای نخودکی به ایشان فرمودند که این پادرد به خاطر دراز کردن پا جلوی پدرت است زمانی که ایشان در قید حیات بودند. این بلا بعد از مرگ پدرت دچارت شد. باید از این رذیلت استغفار کنی.
اولیای خدا این ستیزها را نه با شخص گناهکار بلکه با آن عمل و رفتاری میکردند که فرد را از ثواب دور میکند.
3. تقوای گریز: در این مرحله انسان حتی از امری که ممکن است زمینه گناه را فراهم کند دوری میکند. از صحنهای که منجر به گناه میشود، باید گریز کرد. این یک واجب شرعی است. آیات قرآن مانند آیه ۳۶ نحل، ۹۰ مائده، ۳۰ حج، ۱۲ حجرات و ... که اشاره به اجتناب از مشروب، گمان بد، قمار و ... دارد از این دست تقوا است.
این مراحل تقوا نه فقط در زمینه فردی بلکه باید در زمینه اجتماعی هم نمودار باشد. در زمان ریاست جمهوری حضرت آقا، ایشان در یک کشور خارجی به یک مهمانی دعوت میشوند که برای مسئولین کشورهای مختلف تدارک دیده شده بود. وقتی که حضرت آقا وارد جلسه میشوند، بعد از مدت کوتاهی تصمیم می گیرند از مهمانی خارج شوند. وزیر امور خارجه وقت به ایشان میگویند که این مهمانی را برای شما و مقامات تدارک دیدهاند. رهبری میفرمایند که «در این مهمانی بر سر میزها مشروب گذاشتهاند. ما نه تنها خودمان از آن پرهیز میکنیم و به دیگر ملتها و کشورها هم میگوییم از مشروب استفاده نکنند، بلکه از چنین مجالسی هم گریز داریم.» باز از مسئولین به ایشان گفتند «سر میز هیئت ایرانی که مشروب نیست. بقیه میزها مشروب دارند.» . ایشان نیز در پاسخ فرمودند:«نه. بر ما واجب است از چنین جلساتی خودمان بیرون برویم.»
امام باقر(ع) فرمود: «به راستى كه خداوند عزوجل براى شرّ، قفل هايى گذاشته و كليدهای آن قفلها را شراب قرار داده است و دروغ از شراب بدتر است.»[4] اینها نشان میدهد از گناهانی مانند کذب باید اجتناب کنیم.
دروغ حتی در حالت تعارف و شوخی هم مذمت شده است. در یک مهمانی به همسر پیامبر یک غذایی تعارف شد. گفتند میل ندارم. پیامبر به ایشان فرمودند: «شما میل داشتی ولی بر خلاف میلت دروغ گفتی.»
امام صادق ع در حین صحبت با فردی، تا خانه خود آمدند و بعد، از آن فرد خداحافظی کردند و وارد خانه شدند. فرزند امام به ایشان گفت که پدر آیا درست نبود به ایشان یک تعارف میزدی و به خانه دعوتش میکردی؟ امام صادق(ع) پاسخ دادند: «الآن مادر خانواده توان پذیرایی مهمان را نداشت. تعارف دروغ نباید زد.»
حتی در مورد حیوانات نیز دروغ مذمت شده است. دامداری برای بردن گوسفند خود به آغل جلوی او علف گرفت و حیوان را تا آغل کشاند و بعد در آغل را بست و به او علف را نداد. پیامبر خطاب به آن دامدار فرمودند: «تو در حقیقت به حیوان دروغ گفتی و این کار پسندیده نیست.» اجازه دروغ به یک حیوان هم در اسلام صادر نشده است.
[1] وسائل الشیعه/ ج14/ص424
[2] معاني الأخبار، جلد۱، صفحه ۲۱۲
[3] الکافی ج: ۲ ص: ۳۳۲
[4] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 339