اینبار شروع میکنیم با چهرهای که شاید کمی تازه به نظر برسد؛ نه آنکه دیگر هیچ رنگ و نشانی از گذشتهمان با ما نباشد، خیر زهی خیال باطل! این ریحانه همچنان بر سر مواضع خود باقیست، همچنان به دنبال تعالی روح و جان این خلقت بحثبرانگیز الهی که «زن» باشد، هست. اما به خاطر دغدغههایی که داشتند و داریم تصمیم گرفتیم ما هم بیشتر به قول معروف «کف صحنهای» به مسائلمان نگاه کنیم و مهمتر اینکه به دنبال راهحل باشیم و حتی اگر شده، خودمان راه حل ارائه دهیم. بیشتر سوال بپرسیم و تلاش کنیم، برای این سوالاتی که شاید اذهان خیلیها را به خود مشغول کرده، پاسخ «درخور» پیدا کنیم و این مرحله ـ مرحله پرسش ـ به قطع حیاتیترین نقش را در این مسیر – مسیر یافتن راه حل مشکلات – ایفا میکند؛ چه، خوب سوال پرسیدن، نصف جواب است و حالا آنچه که بیشتر هم به آن اهمیت میدهیم همین طرح سوالات به قولی «خوب» است. اینکه با طرح این پرسشهای شاید تازه بتوانیم بهتر فکر کنیم و اصلا بدانیم دقیقا به دنبال چه چیزی هستیم؟ بهراستی یکی از چالشهای این زمانه همین «سردرگمی» است. اینکه گاهی نمیدانیم دقیقا چه میخواهیم؟ و مهمتر اینکه اصلا نمیدانیم دقیقا به چه چیزی نیاز داریم؟ چرا که لزوما خواستن هر چیز بیانگر ضروری بودن آن نیست؛ «و بسا چیزی را دوست بدارید درحالیکه برای شما بد است!». پس از آنجایی که این موضوع – طرح پرسش خوب – از اهمیت بالایی برخوردار است، تصمیم گرفتیم روی آن تمرکز بیشتری کنیم. باشد که خفتگان از خواب غفلت برخیزند و کمکی ناچیز باشد برای آنها که «اهمیت» میدهند.