تنها مسئله ای که در خطبه فدکیه دوبار به آن پرداخته میشود؛ مسئله عدالت اجتماعی است. یکبار میفرماید: «الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوب» خداوند متعال عدل اجتماعی را برای هم سنخ کردن دل های مردم؛ تشریع کرد و واجب کرد.
یکبار دیگر میفرماید:«العدل للاحکام ایناساً للرعیه» عدالت در حکمرانی را برای انس رعیت و مردم، شهروندان قرار داد.
شما اگر دنبال موالاتی؛ اگر دنبال پیوستگی اجتماعی هستی؛ علیکم به عدالت اجتماعی.
شما باید حتما دنبال عدالت اجتماعی باشید. اگر دنبال ولایت هم هستی که ولایت در یک جامعهای منعقد بشود که جامعه ایمانی القاعده دنبال این هست؛ آنهم دوباره باید این موالات را درست بکنید.
یک بسته سه تایی است و از امیرالمومنین هم کمک بگیریم برای دو مورد دیگر.
آن سه این است که امیرالمومنین فرمود : جَعَلَ اللَّهُ سبحانه الْعَدْلَ قِوَاماً لِلْأَنَام، وَ تَنْزِيها مِنَ اَلْمَظَالِمِ وَ اَلْآثَامِ » وسطش هم قرار دهیم آن نکته حضرت زهرا را که سه تا می شود.
عدالت در رابطه مردم-مردم سه کار می کند. اول موجب قوام أنام می شود. أنام، کلمه عام عامی که باید برای بشر گفت. آدمی مستوی القامه آفریده شده، باید بتواند راه برود و کار کند. فقیر کسی است که فقراتش شکسته. زندگی ها وقتی سر پا شد، گسل ها آن موقع خود را نشان می دهد، ممکن است کسی حق کسی را بخورد و پستی و بالایی هایی در زندگی ایجاد شود که در این جا عدالت نقش دوم خود را ایفا می کند و موالات درست می کند.
نکته سوم، عدالت در جامعه تربیت ایجاد میکند. امیرالمومنین فرمود: «وَ تَنْزِيها مِنَ اَلْمَظَالِمِ وَ اَلْآثَامِ » تنزیه یعنی پاک کردن. مردم را جدا می کند و پاک می کند از دو چیز؛ مظالم یعنی ظلم بندگان به هم، حق الناس. عدالت موجب می شود که حق الناس در جامعه بهتر رعایت شود. آثام، جمع اثم به معنی گناه است. آثام یعنی گناهان حق اللهی. عدالت موجب می شود تنزیه از این گناه هم اتفاق بیفتد. تربیت مگر چیست؟ تربیت حداقل در یک لایه مهمش آن است که انسان از حق الناس ها حذر کند و دچار ظلم به دیگران نشود و دوم این که دچار ظلم به خودش و خدا که اسمش گناه است، هم نشود.
امیرالمومنین و فاطمه زهرا در این فرمایش با صدای بلند می گویند بزرگترین گسل اجتماعی، گسل فقر و غناست. بله گسل های دیگری هم وجود دارند. اصلا دنیای مدرن دنیای گسلسازی است. پس شکاف ها را جدی بگیریم.
کی تبدیل به جنگ می شود؟ وقتی که اساسی ترین نیازها در فقر و غنا معنا دو معنا پیدا کند، تحصیل بچه، بهداشت و درمان، امنیت. اینها پولی شود! اینها کالا شود. چیزهایی که حق هستند، کالا شوند. ماشین کالاست و کسی می تواند بهترش را بخرد ولی علم ، آموزش، امنیت و ارشاد کردن و آموزش مسائل دینی کالا نیست. علم، آموزش کالا نیست. امنیت کالا نیست. توجه میکنید؟ ارشاد کردن و یاد دادن مسائل دینی کالا نیست. اگر اینها آمد کالا شد، آن وقت این اسمش میشود طبقهی رانده شده.
مطلق تفاوتها هیچوقت موجب تنفرها نمیشود نه زنها از مردها متنفر میشوند نه دو برادری که یک کسی دارا شده یک کسی ندار شده یک خرده وضعیت زندگی متفاوت است. نه زنها از مردها متنفّر میشوند، نه برادری از برادرش به خاطر این که وضع زندگی او بهتر است. تفاوتها اگر آمد سمت حقوق اساسی، در جامعه ایجاد تنفّر میکند، گسل و گسست درست میکند. مردم را علیه سیاستهای به نفع اغنیاء میشوراند و زلزلههای بزرگ درست میکند.
اصل ۴۸ قانون اساسی: «همهی استانهای ایران در بهرهمندی از امکانات کشور باید بِالسّویّه باشند»؛ در بهرهبرداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملّی در سطح استانها و توزیع فعّالیّتهای اقتصادی میان استانها و مناطق مختلف کشور باید تبعیضی در کار نباشد!
این پایین افتادنها و یک طبقهای برخوردارتر شدن، یک عدّهای از تحصیل و بهداشت و امنیّت بهتر برخوردار شدن به مرور یک شکاف اجتماعی میآورد که کار به دست جامعه میدهد، اینها آن جاهایی است که دانشجو باید صدای جامعهاش باشد، ما منتظریم! ما از دو دهه قبل منتظر صدای دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف بودهایم! از دو دههی قبل منتظر شنیدن صدای شریفتری از شریف بودیم! سر این مسائل بایستد و فریاد بزند و صدایش هم واقعا شنیده شود؛ نه مسئلههای دست چندم، خیلی از این مسئلههایی که در این دانشگاه مسئله شد در آن استانهای محروم اصلا مسئله نیست. مسئلهی آدمهایی است که شکمشان پر است، کسی که نان شب ندارد. مشکلش آن هست و منتظر است شماها صدای او باشید، صدای عدالتی که مسبّب ایجاد تنسیقالقلوب باشد! دلها را نَسَق کند، آنها را به یکدیگر پیوند دهد، تا خدایی ناکرده تنفّر اجتماعی کار دست مردم ندهد! پر التهابترین نقطهی ایران در آبان ۹۸ شهرک طالقانی ماهشهر بوده در حالی که این سه چهار ماه جزو آرامترینها بود؛ این مسئلهها که مسئلهی او نبوده است! این مسئلهها هم در دانشگاه نبوده.
آن وقت در دانشکدههایتان فکر بکنید مدلسازی بکنید ببینید چطور میشود فرصتها را برابر کرد. چطور بهترین هوشها بیایند شریف و سهمی از عوامل دیگر در آن نباشد یا کم باشد. اینطور فکر کنید. کسی که ندارد، کسی که فقیر است. جرمش این است که بچه جیرفت و زابل است. اینها را شما ببینید اینها سر تا سر مسئولیت است. یک دسته بلند کنیم و سیاه بپوشیم و چهار روز نوحه بخوانیم و سینه بزنیم؟ ادای دین نکردیم. ادای تکلیف نکردیم. این دین سر تا سر رسالت است. سر تا سر خواب از چشم ربودن است. این منبرها برای خواب کردن و تخدیر نیست. برای بیدار کردن و برای هشدار دادنهای جدی است که بلند شویم و مراقبت کنیم.
حزب اموی وقتی سر کار آمد، که با عثمان سر کار آمد، با او خویشانش سرپا شدند، حالا همه به جز امویها محروم شدند. از همانها کاستند و به اینها دادند. سیاستها اقتصادی بود. خیلی نرم و آرام این اتفاق میافتاد.
معترضین از کوفه و مصر و... به مدینه آمدند، خانه عثمان را محاصره کردند. طبق سخن امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه اصل ماجرای محاصره عثمان سر یک چیز سوار بود. استئثار عثمان. استئثار یعنی ویژهخواری. تبعیض، یعنی بهرمند کردن قوم و خویشهای خودش و راندن دیگران.
چنین چیزی موجب شکاف شد و شکاف موجب درگیری شد. آمدند و بعد هم با آن وضع عجیب او را کشتند که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند اینگونه کشتن کار جاهلی بود. چند بار امیرالمؤمنین(ع) با عثمان قهر و صلح کردند. جناب عمار را که عنوان روشنگر بزرگ علوی میشناسید یکی دو بار نماینده معترضین در پیش عثمان بود. که همان جا در خانه عثمان او را گرفتند و طوری او را زدند که دندهاش شکست.
تبعیض موجب شکاف شد و شکاف، تنفر وخشم اجتماعی درست کرد. خشم اجتماعی نماینده فرستاد در مدینه که عثمان را کشتند. اگر سیره پیغمبر با عدالتش تونست «قَوَاما لِلْأَنَامِ» درست بکند سیره تبعیضآمیز بنی امیه «تَنْسِيقاً لِلْقُلُوب» را آسیب زد این است که فاطمه زهرا میگوید «تَنْسِيقاً لِلْقُلُوب» عدالت عدالت، عدالت فقط زندگیها را سر پا نگه نمیدارد، عدالت غیر از اینکه سرپا میکند دلها رو هم نسق میکند و جامعه را هم به وحدت ملی میرساند. آقایان امنیتی، امنیت ملی در عدالت اجتماعی است، وحدت ملی در عدالت اجتماعی است، پایه اصلی عدالت اجتماعی است. شما این را نداشته باش، آتش زیر خاکستر است. امروز اینجا بیرون میزند و فردا آنجا بیرون میزند. فریاد بلند فاطمه زهرا در فدکیه است. بعد امیرالمومنین فرمود غیر از این موجب «تَنْزِيها مِنَ اَلْمَظَالِمِ وَ اَلْآثَامِ» میشود، جامعه را تربیت هم میکند. در بین نخبگان عزیز که صدای من را می شنوند، هستند کسانی که متخصص کار تربیتی و کار فرهنگی هستند. کار فرهنگی یک کار محترم و مهمی است. اما پایه اصلی آن چیست؟ چه چیزی لازم است؟ امیر المومنین میفرماید عدالت، عدالت موجب تنزیه مردم از ظلم به همدیگر و گناهان شده است. «الرَّعِيَّةُ لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا الْعَدْلُ»، شهروندان و مردم را هیچ چیزی بهتر از عدالت اجتماعی اصلاح نمیکند. عدالت اجتماعی این است که در طبقه بندی که حضرتآقا هم در ۵ مرحله برشمردند، جامعه اسلامی یعنی جامعه اصلاحشده اسلامی که سبک و سیاقش همه اسلامی باشد بعد از دولت اسلامی قرار داده شده، یعنی اصلاح یک جامعه با عدالت است.
خواهش میکنم کتاب ریچارد نفیو را بخوانید که توسط مرکز پژوهشهای اسلامی ترجمه شده است، تحریمها نگاهی از درون میدان. مهندس اصلی تحریمهای هوشمند علیه ایران در دولت باراک اوباما بود. یک کتاب واقعا خواندنی است که ما در تحریم باید چه کار کنیم تا برنده بشویم، یکی باید استقامت مردم را بشکنیم و دیگری هم درد عمومی درست کنیم. که از دولتها به مردم کشیده شود. دیدید که با مسئله فروش نفت ودلار-که اگر توانستیم بفروشیم نتوانیم پولش را وارد کنیم- بر سر مردم فشار آوردند. گفت باید استقامت را بشکنی، در این کتاب گفته که استقامت چطور میشکند؟ وقتی که ما هوشمندش کردیم، یعنی این: یک دسته از اجناس رو ممنوع نکنیم و یک دسته از اجناس ممنوع شود. یک عده با بیماری خاص از این بیمارستان به آن بیمارستان ولی پورشه تحریم نبود، مگر ما تحریم نیستیم، نکتهاش این است که استقامت را میشکند.
امیر المؤمنین می فرموند عدالت اجتماعی باعث میشود ظلم به مردم کم شود. چطور کم میشود آقاجان؟ وقتی تنسیق قلوب شد، ریشه ی درونی ظلم از بین میره. ما کی ظلم میکنیم؟ وقتی تنفر داریم. وقتی درباره ی کسی یا طبقه ای خشم داریم. وقتی که این ریشه از بین رفت بطور طبیعی آدم دیگر ظلم نمیکند. یک آزمایشی را خواهش میکنم یک بار انجام دهید. میدانم خیلی از شما اهلش هستید. یک بار در ماشینتون که هستید، یک آدمی را سوار کنید. وقتی پیاده شد و خواست به شما پول بدهد بگویید: آقا یک صلوات بفرست برو به سلامت. این آدم یا اگر خودتان باشید بر گردنتون یک دینی را میبینید که حتما باید امروز به یک نفر خوبی کنید. به من خوبی شده. مقابلش یک بار در مترو کسی را هل بدهید یا شما را هل بدهند. تا آخر روز فکر میکنید بین گرگ ها زندگی میکنید، منم باید هل بدم. خشم های درون، عدم تنسیق قلوب موجب ظلم به دیگران میشود. اون جاهایی که ظلم میکنیم به این دلیل است. عدالت اگر دل ها را هم نسق کرد، ریشه ی درونی ظلم را از بین میبرد و ریشه ی بیرونی آن را هم از بین میبرد. وقتی کسی به کسی میخواهد ظلم کند، صرف نیت که نیست. باید بتواند ظلم را انجام بدهد. نابرابری ها چماقهایی هستند که یک کسانی میتوانند بر سر کسانی دیگر بزنند. اگر این نباشد و فرصت ها برابر باشند، خب چطور میتواند به کس دیگری ظلم کند؟ مدام آمدیم و نشتیم دور هم و گریه کردیم و پاشدیم رفتیم، دردهای اصلی نسخه اش پیش حضرت فاطمه (س) است. اول باید به همدیگر بگوییم، شروع با همین یقظه ها و بیداری هاست و بعد جمع شدنها و درست کردنها. اونجا ببینید چه اتفاق هایی می افتد.
یک جمله ی پایانی. عدالت گناهان را هم کم میکند. گناهان به معنای بین خودتون و خدا. آقا ظلم را فهمیدیم، گناه را چطور؟ ببخشید اینجا را فشرده میگویم. گناه از کجا پدید میاد؟ غنی به تعریف قرآن، مترف، یک جور فسق میورزد که از غلت زدنش در نعمت هاست. یک عده هم به علت نداری گناه میکنند. باز به من بگویید عدالت درمان هست یا نیست؟ حالا شما این ها را رها کن بیا برایش پلیس بگذار. پلیس درستش نمیکند. عدالت وقتی رها میشود شما در حجاب هم جواب نمیگیری. هی برو پوستر بگیر دستت یا بیا کار قضایی و پلیسی کن. نمیخواهم باز بگویم فقط کار اقتصادی است. اما آخرش بیس اصلیاش آن است بعد کارهای فرهنگی جواب بدهد. این نکته مهمی است که فاطمه زهرا سلامالله علیها به ما هشدار میشود.