مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۳ دقیقه·۵ ماه پیش

جلسات سخنرانی هفتگی، جلسه دوم/ «ضرورت تهذیب»

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه سخنرانی هفتگی / ۹ آبان ۱۴۰۲/ استاد قاسمیان/ جلسه دوم

صفحه ۱۵۷ و ۱۵۸ قرآن را باز کنید:

مقدمه‌ای عرض می‌شود من باب ضرورت کارهای تهذیبی بر خود: چنان‌چه ما خودمان را درست نکنیم، هر چه کنیم خروجی قابل توجهی در این عالم از ما حاصل نمی‌شود.

پرسیدند اگر ما اپلای کنیم و در کشوی بیگانه کار و تحصیل کنیم آیا گناهی دارد؟ جواب کوتاه است: پ ن پ. وقتی قلب و چشم انسان مورد سوال قرار می‌گیرد، چطور از ریختن ذخیره‌ی علمی خود برای بیگانه‌ای کافر می‌توان گذشت؟ {إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا} اگر جان کلامت این است که آن‌جا ۷۰۰۰ دلار حقوق داری، فاند داری، تمام دنیا دنبال آن هستند و... بله خب یزید هم ۷۰۰۰ دلار برای سر امام حسین (ع) گذاشته بود. آیا خبر داری همان فاند از کجا تامین می‌شود؟ باید تشابه‌های زمان حال را با تاریخ پیدا کنید.

خدا کسی‌ست که باد‌ها را می‌فرستد پیشاپیش رحمتش: {وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا} انسان گاهی به این بادها احتجاج دارد، شما باید بادهای قبل از رحمت را تحویل بگیرید، اتفاقات کوچک خوب را دست کم نگیرید تا باران رحمت برسد: {وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّىٰ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَٰلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}

نعمت‌های خدا با زنجیری به هم متصل‌اند، هر چقدر حلقه‌های این زنجیر را بکشید به انتهایش نمی‌رسید، با یک ناشکری حلقه‌های این زنجیر را پاره نکنید! {إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ}

اگر پرتابه‌ای را به بالا پرتاب کنید اندک اندک از سرعتش کاسته می‌شود. پنجاه سالگی می‌بینید میخواهید، اما نمی‌شود فلذا از جوانی شروع کنید، قلب پاک خروجی با ارزشی می‌دهد: {وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيۡنَ مَا كُنتُ} اگر در جوانی مانند موشک بالستیک از جو خارج شدید -که بسیار خوب- تا ابد با همان سرعت پیش می‌روید، در جو که باشید اصطکاک دامن‌گیرتان است و کاهنده‌ی رشد، مصداق این پایه‌ی خوب جناب بهجت است‌. پرنده‌ای باشید که در آسمان معنویت پرواز می‌کند، پرنده بال‌هایی دارد به چه عظمت، اما پاهایش کوچک است! چون پرنده برای پرواز است نه راه‌رفتن روی زمین.

اگر طناب‌های کشتی از سوراخ سوزن رد شوند بنده‌ی بی‌توشه هم به بهشت راهی خواهد شد: {ٍٍإنَّ الَّذینَ کَذَّبوا بِآیاتِن واسْتَکْبَروا عَنْها لاَ تُفتَّحُ لَهُم أبْوابُ السَّماء وَ لا یدْخُلُونَ الجَنَّةَ، حَتّی یلِجَ اْلجَمَلُ فی سَمِّ الخیاط وَ کَذلِک نَجْزی المُجرمینَ}

بهشت نقد است، نسیه نیست؛ باطنِ حیاتِ همین دنیاست. ما اکنون مانند کودکی هستیم که در رحم مادر است اما پرده برداشته نشده است که بداند در این دنیا است.

خلاصه اگر می‌خواهید از همین‌ دانشگاه، همین زمان و همین لحظه سلوک را شروع کنید راهش استقامت است: {وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}


خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است


جانا به حاجتی که تو را هست با خدا

کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است


ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم

آخِر سؤال کن که گدا را چه حاجت است


اربابِ حاجتیم و زبانِ سؤال نیست

در حضرتِ کریم، تمنا چه حاجت است

سخنرانی هفتگیتهذیب نفس
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید