بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه سخنرانی هفتگی / ۱۴ آذر ۱۴۰۲ / استاد قاسمیان / جلسه ششم
جلسات گذشته درباب موازین تربیت دینی قرآنی گفتیم اینکه بپرسیم:"چه کار کنیم؟"، معنا ندارد. کار مشخص است! اگر مقصود، "پروفسور حسابی" شدن است، اگر الگویتان "کریستیانو رونالدو" است، زندگینامهشان هست؛ میشود مانند آنها زندگی کرد و شبیه آنان شد. اما اگر میخواهید محبوب دل حضرت زهرا(س) شوید آن هم چهار کار گفتهاند که انجام دهید. مسیرها واضحاند و پیچیدگی ندارند. مهم دغدغهای است که در راهش همت به خرج میدهید. همانگونه که امیرالمونین(ع) فرمودند: "قدر الرجل علی قدر همته". این لفظ همت در کلام حضرت امیر(ع)، نه امثال مادیات، که دغدغه انسان و آن چیزی است که محبوب او و مایه نشاط معنوی اوست. مهم است چه چیز را محبوب و مقصود خود قرار میدهیم، چرا که قرار است عمر خود را صرف آن کنیم. نمیشود من بخواهم علامه بهجت شوم ولی کارهای دیگری انجام دهم، مسیرم مسیر دیگری باشد. همین شهید شهریاری شدن جز با صرف یک عمر، حاصل نخواهد شد... دوستان و خلیلهای ما، مایه ارزیابی ما هستند. نمیشود که انسان مسیحای خود را عوض کند و خود عوض نشده باشد. رفتهرفته میبینید شخص پایش از مساجد و هیئتها قطع شده، به مال حرام بیتفاوت است، روابط با نامحرم برایش عادیتر گشته، نماز شبخوان بوده و الان نماز صبح را به زور بیدار میشود. نمیشود انسان بخواهد رِبّیِ یک نبی شود یا الگویش را بگذارد حاج قاسم یا شهید احمدی روشن، اما به جای لیگ برتر، تنها گاهی در زمین خاکی ها بازی کند. چرا که چنین شخصی زندگی اش فوتبال نیست. لیگ برتر تمرینات خاص خود را دارد، احمدی روشن شدن، زندگی گذاشتن میخواهد. خطاب به حضرت پیامبر(ص) آمده: "ان لک فی النهار صبحا طویلا" یعنی ای پیامبر نماز شب بخوان چرا که تو کنشگرِ روزی! این خودسازیها نیاز است. شما جوانها فردا در این کشور مسئولیتهایی خواهید داشت که اگر از الان تزکیه نفس نباشد سخت خواهد شد. به طلبهها هم میگوییم که اگر نماز شب نمیخوانید چطور پیشنماز میشوید؟ طبق روایات، پیشنماز حمد سوره تمام مامومین را تحمل میکند! آن چه آنها در نماز جماعت نمیخوانند را امام جماعت به نزد ذات مقدس حمل مینماید. پس باید ظرفیتش باشد در آن امام به وجود آمده باشد چه بسا نماز شب هم کافی نباشد برای بار این امانت... حال این دوستی جنبه مثبت هم دارد. نمیگویند پیامبر(ص)، خودشان به تنهایی؛ بلکه میگویند: "...و طائفه من الذین معک" که منظور همان پیامبر(ص) و لیگ برتریهایشان است. اینجا خلت و رفاقت را بر پایه مسائل فردی بیان کردیم که خود بنیان مسائل اجتماعی است. تا بر روی مسائل فردی خود کار نکنیم، تا در خلوت بر روی عجب خود کار نکنیم، در اجتماع کم خواهیم آورد.
در صفحه ۲۸۹ قرآن کریم، به خلت و دوستی اشاره شده که مبتلا به مسئولین است. در این آیات که خطاب به رسول خدا(ص) هستند، آمده: "و من کان فی هذه اعمی فهو اعمی و اضل سبیلا". به این معنا که کسی که در اینجا نمیبیند، در آن طرف هم قدرت فهم و کشف حقایق را نخواهد داشت. چه بسا در ظاهر بینایی داشته باشد. یا در جایی دیگر آمده: "قیل ارجعو ورائکم فلتمسوا نورا" یعنی اگر نوری می خواهید از همینجا باید دنبال آن باشید. "و ان کادو لیفتنونک عن الذی اوحیا الیک لتفتری علینا غیره" یعنی ای پیامبر، آنها نزدیک بود تو را به خطا بیاندازند تا چیزی که ما نگفتهایم را از جانب ما بخوانی. اینجا همان جایی است که برخی مسئولین در آیات قرآن "اما" میآورند و میگویند درست که آیه قرآن است ولی در شرایط حساس کنونی مصلحت این است که فلان و بهمان... در حالی که قرآن از محکمات است، نه متشابهاتی که بگوییم گاهی رد به محکمات میشوند! "...و اذا لاتخذوک خلیلا" یعنی آنها میخواستند تو را به لغزش بیاندازند تا بلکه آنگاه با تو طرح دوستی بیافکنند. به این معنا که میبینند اگر در امور فردی از بنیادگرایی و منطق خود دست برداشتید، در اجتماع هم خواهید توانست از اصول خود کنارهگیری کنید. کما اینکه در مورد ماجرای حضرت یوسف (س) نیز خداوند در قرآن فرموده که اگر "برهان" ما نبود و این تثبیت قلب و ارتباط قلبی برای یوسف (س) رخ نمیداد، زلیخا بر او غلبه مییافت."اذا لاذقنک ضعف الحیاه و ضعف الممات..." که اگر چنین میکردی، ما دو برابر مجازات دنیا و دو برابر مجازات پس از مرگ را بر تو (پیامبر) میچشاندیم. این دو برابر هم با حساب و کتابهای ما قابل درک نیست و معیارهای دیگر در اعداد و محاسبات قرآنی دخیل اند. مگر آنکه آیات در باب احکام باشند. "...ثم لا تجد لک علینا نصیرا" و در آن صورت دیگر کار از کار خواهد گذشت. به این معنا که انسان دیگر وارد گیرودارهای سیاسی خواهد شد و کار سخت خواهد شد...