ویرگول
ورودثبت نام
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

جلسات سخنرانی هفتگی، جلسه هشتم / «علم حقیقی»

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه سخنرانی هفتگی / 17 آبان 1402 / حجت الاسلام علوی / جلسه هشتم

در جلسات قبل از وجوب و نتایج کسب معرفت گفتیم، اینجاست که تکرار می‌کنیم معرفت با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. جنس علم معرفت از جنس قرار و سکون هست، وجود معرفت باعث تغییر جهان بینی و تحول می‌شود، مثل جوانی که دیگر متوجه بازی های کودکانه نمی‌شود. یعنی تا امروز یک مسئله در نظر من مهم بود ولی بعد از کسب معرفت و شناخت دیگر این موضوع اهمیتی ندارد. انسان‌ها نیز با رشد معرفت چیزهایی درک می‌کنند که دیگران متوجه آن نمی‌شوند. قرآن در مقابل این گروه، گروهی را معرفی می‌کند که چشم دارند ولی نمی‌بینند، گوش دارند ولی نمی‌شنوند.

موسی نیست که دعوی انا الحق شنود
ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست

شیطان و شبکه شیاطین در یکسری از گلوگاه‌ها حضور پیدا می‌کند. که به طور مفصل در کتب توضیح داده شده است. شیطان می‌داند که اگر لقمه و نطفه را تکان دهد، کل انسان و سرنوشت را می‌تواند تغییر دهد. مراتب تردید و انحراف توسط شیطان به صورت پله پله خواهد بود، ابتدا فرد دچار غفلت و سرگرمی است و آنقدر به دنیا اهتمام دارد که از اصل آخرت غافل می‌شود. مرحله بعدی انحراف به صورتی است که فرد می‌داند در موضوع بحق و درست است اما حد درستی برای وی مشخص نیست. پس از آن آخرین مرتبه انحراف، انکار حق هست که اساسا حق را منکر می‌شود که به قول استاد علامه مجتهد تهرانی، این فرد خیلی حال معنوی‌اش بد است. حال سوال اینجاست با وجود این حجم از تاکید در آیات و روایات نسبت به تفکر چرا ما نسبت به کسب معرفت دچار غفلت شدیم؟ یکی از حربه‌های شیطان برای انحراف، تغییر اسماء هست؛ به قولی خودش رو بیار، اسمش رو نیار. در نص روایت داریم که در آخرالزمان شراب می‌خورند به اسم معجون مقوی و نشاط آور، رشوه میگیرند به اسم هدیه، یکی از روش‌های دیگر شیطان در انحراف، اسم‌گذاری است. روزگاری مشخص بود علم چه چیزی است، در مراتب و درجات علوم شعر و هنر بود ولی هنر علم نبود؛ خود هنر به تنهایی موضوعیت نداشت. شخصی صدای خوبی دارد ولی مهم‌تر آن است که چه چیزی می‌خواند؟ تابلو خوبی هست ولی چه چیزی نقاشی شده؟ وقتی شما مقیاس‌هارو تغییر بدهید معیار‌ها نیز تغییر می‌کنند. شیطان مبانی را عوض می‌کند و همین باعث ایجاد شکاف بین نسل ها می‌شود. دیگر معانی که قابل درک بودند با تغییر دستگاه مختصاتی قابل بررسی نخواهند بود.

اکنون با چیزی مواجه هستیم که 80% علوم حوزوی نیز معرفتی نیستند! پس تحریف تعاریف و مبانی باعث دور افتادن از اصل حقیقت خواهد شد. اول و آخرین منبع کسب معرفت قرآن است، روایات و احادیث روشنگر عمق حقایق قرآن هستند. عزیزان توحید به معانی و مراتب مختلف رو متدینین تقریبا قبول دارند که کسی که در وجود خدا شک داشته باشد چندمشکل بیشتر ندارد، یا در پذیرش حق دچار لج‌بازی شده است، یا هزینه دین‌داری را نمی‌خواهد بدهد یا دستگاه معرفتی او دچار اختلال است. در روایات نیز داریم که فرد منصف نمی‌تواند خدا را انکار کند. همه خدا را قبول داریم، اینکه خداوند خالق است را نیز قبول داریم، اینکه عمر و زندگانی نیز دست خداست نیز تقریبا قبول داریم گرچه که گاهی تلاش‌های بیهوده‌ای برای این موضوع انجام می‌دهیم، اما چیزی که در آن عمده ما تردید داریم، توحید رازقیت است؛ به این معنی که باور نداریم رزق دست خداوند است، لذا تلاش‌های زندگی را طوری تنظیم می‌کنیم که رزق ما تنظیم بشود و این، عمده دلیل عدم اهتمام به واجبات و غفلت و حتی انجام محرمات خواهد بود. در کتاب المراقبات بیان شده‌است که بسیاری از افراد که دارای استعداد رسیدن به مقامات قرب و بالا بوده‌اند فقط و فقط به دلیل نفهمیدن توحید رازقیت این توفیق از آنها سلب شد. همانطور که گفتیم هیچ چیزی بیشتر از آن‌چیزی که نباید به آن توجه کنید و توجه می‌کنید، شما را از رسیدن به چیزی که باید به آن توجه کنید باز نخواهد داشت. دقیق شبیه کسی که به جای دیدن خود در آینه صرف دیدن خود آینه خواهد شد.

تا کسی ایمان به خدا نداشته باشد وارد مراتب دیگر معرفت نخواهد شد، لذا یک ساعتی باید برای اوجب واجبات یا همان کسب معرفتی دینی در روز اختصاص داد. ما از روزی باختیم که اساتید دانشگاه و دانشجویان خودشان را از کسب معرفی مبری دانستند، این علومی که دانشگاه دارد لزوما بد نیست، اتفاقا خوب است و از باب تقویت بنیان حکومت اسلامی و «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة» می‌باشد. اما این علوم انسان ساز نیستند، باید سراغ علمی رفت که انسان‌سازی کند، ان‌شالله درجلسه آینده خواهیم گفت که طلب علم دین واجب است ولی این به معنی ثبت نام در حوزه نیست بلکه به معنای کسب معرفت در کنار کسب سایر دانش‌ها خواهد بود. چرا که من نوعی طلبه نمی‌توانم دین را در جامعه به طور کامل اقامه کنم وقتی مدیر جامعه شخص دیگری است، مشورت و کسب این دانش هم تا زمانی که خود فرد بن مایه معرفت دینی را در خود نداشته باشد امکان‌پذیر نخواهد بود. در واقع با پرسش های پراکنده نمی‌توان اقامه دین کرد، هر شخصی به اندازه حساسیت موضوع تصدی باید از توحید و عقاید تا احکام مسلط باشد، اگر اینطور نباشد جریان تصدی گری به انقلاب آسیب خواهد رساند، مشابه موضوع اصلاح طلب و اصولگرایی که مسلمان هستند ولی معرفت دینی کافی ندارند!

اصلاح طلبجهان بینیسخنرانی هفتگیعلم حقیقیحجت الاسلام علوی
مکتوبات هیات الزهرا(س) دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید