بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه سخنرانی هفتگی / ۱۵ آذر ۱۴۰۲ / حجت الاسلام علوی / جلسه یازدهم
مهمترین مسئله در نظام آموزش دینی ما، مسئلهی معرفت است. اوجب واجبات، تحصیل معرفت در تمام مراتب است. همچنین فلسفهی آن جلوگیری از خسارت است «اَلْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ»؛ یعنی برای آنکه انسان خسارت نبیند، باید معرفت کسب کند.
نام معرفت در روایات دینی ما همان ایمان است. جنس معرفت دینی با معرفت عادی متفاوت است. اگر آگاهی انسان توأم با تعلق، باور و پیوست وجودی شد، این معرفت همان ایمان خواهد بود که ارزشش از همه چیز بیشتر است. معرفت اصلیترین چیزی است که در ترازوی اعمال ما میگذارند و در حقیقت ضریب وزن اعمال ماست.
بافضیلتترین سوره در قرآن، به غیر از سورهی حمد (که نزول مستقل داشته و معادل قرآن است)، سورهی توحید است؛ چراکه معرفت خداست و میتوان گفت که سورهی معرفت است. از اهمیت معرفت همین بس که بگوییم معیار سنجش انسانها در قیامت نه اعمال آنها، بلکه معرفتشان است. عمل درست و بااخلاص، توفیقات، فیض الهی و ... همگی براساس معرفت هستند. منصب قضاوت، واگذاری ولایت به علما در عصر غیبت، مقام و منزلت و ...، پایهی همگیشان معرفت است و همه بر این اساس بنیان نهاده شده و پیش میروند. معرفت همان عنصری است که باعث میشود در روز قیامت، ارزش مداد عالم از خون شهید بیشتر باشد.
به دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد(ع) نگاهی بیندازید. در فرازی از این دعا به خداوند سبحان گفته میشود که قصد عبادت و انجام عمل خیر را دارم، اما راهها گویی بسته شده و همه چیز خراب میشود؛ چه شده یا سیدی؟ در ادامه میگوید شاید گناهانم به قدری زیاد شده که مرا از درگاه خود راندهای ... یا ممکن است مرا در مجالس عالمان نیافتی پس خوارم کردی. همین جمله نشان از ارزش بالای معرفت نزد پروردگار عالمیان دارد.
انسانها مانند ظرفی خالی هستند که ارزش آنها به مظروفشان است. آنها را میتوان به پاکت و یا کارتنی تشبیه کرد و میدانیم که پاکت خالی ارزشی ندارد، بلکه ارزش آن به محتوای آن است. مهم این است که اندیشهی انسانها چیست و چگونه فکر میکنند. ما کتابی هستیم که نوشتههایمان ارزشمند است؛ خودمان هیچ ارزشی نداریم و ارزش واقعی به آن محتوا است.
رد پای معرفت را در مسائل گوناگون میتوان یافت. در مواجهه با مردم نیز میزان را معرفت معرفی کردهاند؛ حتی گفته شده در بخشش به فقرا هم به معرفت آنها بنگریم. اعرابی به مدینه آمد و نزد سیدالشهدا رفت. عرض کرد که یک دیهی کامل به ارزش هزار دینار بدهکار است، همچنین مقروض بوده و توانایی گذران زندگی را ندارد. از امام تقاضای بخشش و عطا کرد. اباعبدالله به او فرمود که از رسول خدا شنیده است: «اَلمَعرُوف بِقَدرِ الْمَعرِفَه»؛ به هر که میخواهیم نیکی کنیم، باید به اندازهی معرفت او باشد. اهل بیت عصمت و طهارت آیینهی خدا هستند، پس خداوند هم همین نظر را دارد. حضرت به اعرابی فرمود که 3 سوال از تو میپرسم؛ اگر به یک سوال جواب دهی، یک سوم دیه را پرداخت میکنم. اگر به دو سوال جواب دهی دو سوم و اگر به هر سه سوال پاسخ دهی تمام دیه را پرداخت میکنم. امام پرسید: افضل اعمال چیست؟ او گفت: ایمان به خدا. سیدالشهدا پرسید: بهترین راه نجات از هلاکت و بدبختیها چه چیزی است؟ اعرابی پاسخ داد: اعتماد به خدا. در ادامه امام سوال کرد: بهترین زینت مرد چیست؟ عرض کرد: علم همراه با حلم. حضرت گفت: اگر شخص این را نداشت چه؟ پاسخ داد: مال همراه با جوانمردی. امام سوال کرد: اگر این را نیز نداشت چه؟ وی گفت: فقر همراه با صبر. اباعبدلله پرسید: اگر این را هم نداشت چه؟ اعرابی پاسخ داد: صاعقهای از آسمان بیاید و او را خاکستر کند. امام(ع) تبسمی فرمود و علاوه بر کیسهای که حاوی هزار دینار بود، انگشتری را به وی عطا کرد که بسیار باارزش بود. عطای خداوند نیز به اندازهی معرفت است. البته ممکن است روزی عطای خداوند در ندادن چیزی باشد که فهمیدن همین موضوع هم معرفت میخواهد. امام سجاد(ع) در دعایی که در صحیفهی سجادیه ذکر شده میگوید که خدایا نمیدانم تو را به سبب نعمتهایی که دادهای بیشتر شکر کنم یا به سبب ندادهها. "فیاض علی الاطلاق" ندادنش هم نوعی عطا کردن است؛ چرا که منع و بخل در خداوند راه ندارد. او خدایی است که محدودیت قدرت ندارد و کیسهی لایتناهی او هیچ گاه تمام نمیشود.